• چهار شنبه 5 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 15 شوال 1445
  • 2024 Apr 24
یکشنبه 10 آذر 1398
کد مطلب : 89187
+
-

عماد افروغ در گفت‌وگو با همشهری خبرداد:

طرح مسئله محیط‌زیست در شورای فرهنگ عمومی

طرح مسئله محیط‌زیست در شورای فرهنگ عمومی


مرتضی کاردر ـ روزنامه‌نگار

در روزهای آلودگی هوا همواره بحث‌های بسیاری درباره آن صورت می‌گیرد؛ از قوانین منع رفت‌وآمد خودروها و اصلاح وضعیت بنزین تا ریشه‌های زیست‌محیطی و فرهنگی مسئله آلودگی هوا که  اغلب با یکی، دو روز محدودیت در رفت‌و‌آمد و در نهایت به مدد باد و باران صورت مسئله فراموش شده  و می‌رود تا آلودگی بعدی و باز همین رویه تکرار می‌شود.
اما مردم چقدر در آلودگی هوا نقش دارند؟ رفتارهای مردم چگونه می‌تواند مانع آلودگی هوا شود؟ آیا مردم ما عادت کرده‌اند که همواره از وسایل حمل‌ونقل شخصی استفاده کنند و توجهی به وسایل حمل‌ونقل عمومی نشان نمی‌دهند؟ نحوه تعامل مردم با حاکمیت و میزان مطالبه‌گری آنها از حاکمیت برای بهبود وضع آلودگی هوا چقدر است؟ 
شورای فرهنگ عمومی، یکی از نهادهایی است که عهده‌دار سیاستگذاری در حوزه‌های فرهنگی است. اعضای حقیقی و حقوقی شورا مسائل فرهنگی جامعه ایران را بررسی می‌کنند و راهکارهایی برای هر کدام از این مسائل ارائه می‌دهند. از قضا دو هفته‌ای است که بحث آلودگی هوا در دستور کار شورای فرهنگ عمومی قرار گرفته است. عماد افروغ، جامعه‌شناس و عضو حقیقی شورای فرهنگ عمومی از نحوه اصلاح ساختارها و قوانین و نقش آن در حل بحران‌های زیست‌محیطی و مسئله آلودگی هوا می‌گوید.

بحث آلودگی هوا که می‌شود، بسیاری ماجرا را به مسائل فرهنگی بازمی‌گردانند؛ به اینکه رفتارهای فرهنگی ما اصلاح نشده و خیلی از مردم مسائل خود را بر مسائل جامعه مثل آلودگی هوا یا دیگر مسائل زیست‌محیطی ترجیح می‌دهند. به‌نظرتان مردم چقدر در این میان تأثیرگذارند و حاکمیت چقدر تأثیرگذار است؟ 
در جامعه‌شناسی یا فلسفه علوم اجتماعی همواره از 2مؤلفه تأثیرگذار بحث می‌شود: عامل و ساختار. ساختار به مناسبات و روابط سیاسی و اجتماعی و حتی فرهنگی جامعه برمی‌گردد و عامل به افراد و قابلیت‌های درونی و رفتارهای آنها. در چنین بحث‌هایی، هم باید به افراد و نگرش‌ها و ذهنیت‌های آنها توجه داشت و هم به ساختارهای سیاسی و اجتماعی.
یعنی از نظر شما ساختارها تأثیرگذارتر از افراد هستند؟ 
نه، یعنی وقتی ما الگوی توسعه را بررسی می‌کنیم باید ببینیم که هر کشور پیرو کدام نظریه از توسعه است. نظریه توسعه پایدار یا نظریه نوسازی. نظریه نوسازی به بشر اجازه می‌دهد که به تخریب محیط‌زیست بپردازد و ارزش و اهمیت توسعه و پیشرفت به‌معنای امروزی را مهم‌تر از حفظ محیط‌زیست می‌داند. پس در وهله اول الگوی توسعه ما باید تغییر کند. الگوهای توسعه نادرست سبب آسیب‌های جبران‌ناپذیر به طبیعت می‌شود.
در تحلیل نهایی، انسان‌ها هستند که می‌توانند ساختارها را دگرگون کنند. انسان‌ها باید یاد بگیرند که با ساختارهای نادرست مقابله کنند و در تعامل با حاکمیت، الگوهای توسعه را تغییر دهند.
آموزه‌های فرهنگی و دینی ما چقدر می‌توانند به کمک طبیعت بیایند؟ 
قرآن می‌گوید طبیعت مخلوق است، سیر تجردی دارد، انسان در مقابل طبیعت مسئول است. چنین دیدگاهی در مقابل دیدگاهی است که می‌گوید طبیعت بی‌جان است. حتی زمانی بعضی اینگونه تفسیر کردند که طبیعت مسخَّر انسان است یعنی که انسان هر کاری می‌تواند با طبیعت انجام دهد، درحالی‌که چنین تفسیری کاملاً‌ خلاف نظر مفسران است و مسخَّر یعنی که انسان در خدمت طبیعت باشد.
حالا چقدر فکر می‌کنید که قوانین بازدارنده می‌توانند تأثیرگذار باشند؟ 
جامعه، هم از افراد ساخته می‌شود و هم از روابط و ساختارها. باید ببینیم کدام مسائل به ساختارها برمی‌گردند و کدام به افراد. بحران محیط‌زیست بحرانی جهانی است. بسیاری از کلانشهرها هم با مسئله آلودگی هوا دست‌به گریبان هستند. یعنی در جوامع غربی هم این مسائل وجود دارد. اما آنجا وفاق سیاسی بر وفاق اجتماعی غلبه دارد. نظم از بالا به پایین است که می‌تواند ساختار جامعه را حفظ کند و مانع بسیاری از اتفاق‌ها شود. اما در ساختار ما وفاق سیاسی وجود ندارد و ساختارها و قوانین به‌گونه‌ای نیستند که بازدارنده باشند و به اصلاح امور منجر شوند؛ مثلاً ماجرای زباله‌ها را بررسی کنیم که یکی از مسائل اصلی آلودگی محیط‌زیست است. ‌ما در بعضی از مدرسه‌ها آموزش تفکیک زباله‌ها را می‌دهیم. اما سطلی برای تفکیک زباله وجود ندارد. پس کسی که می‌خواهد زباله‌ها را تفکیک کند با مشکل مواجه می‌شود. حالا در تهران شمار سطل‌های زباله بیشتر است و در شهرستان‌ها یا دامن طبیعت خیلی کمتر است. پس مشکل ساختاری هم وجود دارد و آموزش نهادینه نمی‌شود. در کشورهای دیگر هم قوانین بازدارنده وجود دارد، هم جریمه‌های کلان برای بسیاری از تخلف‌ها، هم ساختار به عدم‌وقوع بسیاری از اتفاق‌ها کمک می‌کند.
جایگاه نهادهای نظارتی در این میان کجاست؟
مسئله به‌نظرم کلی‌تر از این حرف‌هاست. مثلاً معاینه فنی را به‌عنوان یک مورد بررسی کنیم. معاینه فنی الزامی شد اما ببینید چه فسادهایی در این میان شکل گرفت. پس نهادهای نظارتی کار خود را درست انجام نمی‌دهند. کسی که رشوه می‌دهد مقصر است اما آنکه رشوه می‌گیرد نیز تقصیر دارد. اگر قوانین بازدارنده قدرتمند باشند و نهادهای نظارتی کار خود را درست انجام دهند، چنین اتفاق‌هایی کمتر می‌افتد.
حالا شورای فرهنگ عمومی در این میان چه وظیفه‌ای دارد و چقدر به مسائلی مثل مسئله محیط‌زیست و آلودگی هوا می‌پردازد؟ 
از هفته گذشته مسئله محیط‌زیست در شورای فرهنگ عمومی مطرح شد. این هفته نیز قرار است بحث ادامه پیدا کند تا به راهکارهای عملی برسیم.
راهکارهای عملی شورای فرهنگ عمومی چقدر ضمانت اجرایی دارد؟ 
یکی از مسائل ساختاری جامعه ما این است که ساختار حاکمیتی، به‌ویژه در حوزه‌های فرهنگی، انسجام ندارد. یعنی مثلاً شورای‌عالی انقلاب فرهنگی یا شورای فرهنگ عمومی قوانینی را تصویب می‌کند اما ضمانت اجرایی قوانین وجود ندارد. حتی این شوراها ابزاری برای نظارت یا بازخواست از دستگاه‌های حاکمیتی ندارند. باید راهکارهایی اندیشیده شود که مثلاً ‌در تصویب یا تخصیص بودجه‌ها چنین شوراهایی بتوانند تأثیرگذار باشند تا ضمانتی حداقلی وجود داشته باشد.



جامعه، هم از افراد ساخته می‌شود و هم از روابط و ساختارها. باید ببینیم کدام مسائل به ساختارها برمی‌گردند و کدام به افراد

این خبر را به اشتراک بگذارید