• جمعه 31 فروردین 1403
  • الْجُمْعَة 10 شوال 1445
  • 2024 Apr 19
یکشنبه 3 آذر 1398
کد مطلب : 88594
+
-

منتقدی که عاشق بود

ژان دوشه، یکی از منتقدان بلندآوازه مجله «کایه دوسینما» در 90سالگی درگذشت

یادداشت
منتقدی که عاشق بود


محمدناصر احدی ـ روزنامه‌نگار

در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم، ژان دوشه (2019- 1929)- منتقد تأثیرگذار فرانسوی که پنجشنبه پیش درگذشت- یکی از بنیان‌گذاران اصلی فرهنگ فیلم در فرانسه بود. دوشه، با پشتوانه تحصیل در رشته فلسفه دانشگاه سوربن و عشق فراوان به سینما، در 1950 کار نقد فیلم در مجله «گزت‌دو‌سینما» را شروع کرد و در 1957به جمع منتقدان پرشور مجله کایه دو سینما پیوست. حضور در کایه دو سینما برای او فرصتی مهیا کرد تا با منتقدان و فیلمسازان بزرگی همچون اریک رومر، ژان لوک گدار، ژاک ریوت، کلود شابرول، الکساندر استروک و فرانسوا تروفو همکاری کند. با اینکه خط‌مشی این مجله پرآوازه در سال‌های آتی تغییرات فراوانی کرد، اما دوشه همچنان یکی از مبلغان پرقدرت تئوری مؤلف باقی ماند و دیدگاه رمانتیک درباره تألیف در سینما را بسط داد. او نیز مانند سایر همکارانش در کایه‌دو علاقه ویژه‌ای به مؤلفان سینمای هالیوود ازجمله هیچکاک داشت و کتاب مهم و مفصلی نیز درباره این استاد تعلیق به نگارش درآورد. برای نمونه، دوشه در مورد فیلم «پنجره عقبی» هیچکاک اعتقاد داشت شخصیت جف (با بازی جیمز استوارت) همان تماشاگر است و اتفاقاتی که در آپارتمان‎های روبه‎روی او رخ می‎دهد، همچون پرده سینماست که به او لذت بصری می‎دهد تا جایی که همراهش ـ لیزا ـ وقتی برای او جذابیت پیدا می‌کند که او را در یکی از آپارتمان‎های روبه‎رو می‎بیند. یا در نمونه‌ای دیگر درباره «سرگیجه» نوشت: «بیان این مسئله که تعلیق بر پایه ماجراهای ویژه‌ای بنا می‌شود که در کارهای روزمره خللی ایجاد می‌کند، به‌نظر واقعیتی پیش‌پاافتاده می‌آید. دامنه تعلیق فاجعه است یا اگر دقیق‌تر گفته باشیم، مأموریت تعلیق این است که حضور فاجعه را برایمان آزارنده کند. این وضع پاسخگوی یکی از کهن‌ترین رفتارهای فلسفی ممکن است؛ رفتاری کاملا هیجانی که زاییده نگرانی است و آفریننده اضطراب. وقتی در آغاز فیلم سرگیجه جیمز استوارت به ناودان آویزان است و بالای فضایی خالی معلق مانده، تماشاگر احساس وحشت می‌کند. آیا او خواهد افتاد؟! نگرانی او و ما به این دلیل ایجاد می‌شود که میان رستگاری (پلیسی که دستش را به طرف او دراز می‌کند) و خطر مرگ (سقوط او روی زمین)، بین امید و هراس تقسیم شده است.»
جز هیچکاک، او به بررسی آثار کارگردانان کلاسیک دیگری مثل جان فورد، ارسن ولز و کنجی میزوگوشی پرداخت و از میان مدرن‌ها هم به برایان دی پالما و مایکل‌مان توجه نشان داد. دوشه در اظهارنظری مشهور گفته بود: «نقد، هنر عشق‌ورزی است» و همین عشق بی‌کرانش به سینما بود که باعث شد سالیان متمادی به نقد و تحلیل فیلم‌های مختلف در باشگاه‌های نمایش فیلم بپردازد و به قوام یافتن نوعی سنت نقد شفاهی در فرانسه یاری رساند. او با دانشی فرهنگ‌نامه‌ای درباره جنبه‌های مختلف سینما صحبت می‌کرد و از همین رو در میان دوستانش به «سقراط سینما» معروف بود.
دوشه نویسنده چند کتاب سینمایی بود که از میان آنها کتاب «موج نو»- در شناخت نسلی از کارگردانان پیشروی فرانسوی که دوشه با آنها حشرونشر داشت- اهمیت ویژه‌ای دارد. این منتقد فرانسوی ساخت فیلم کوتاه، مستند و حتی فیلم بلند را تجربه کرده و چند باری نیز به‌عنوان بازیگر جلوی دوربین رفته بود.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید