• جمعه 31 فروردین 1403
  • الْجُمْعَة 10 شوال 1445
  • 2024 Apr 19
سه شنبه 28 آبان 1398
کد مطلب : 88088
+
-

شهر سوخته؛ پومپئی شرق

یادداشت
شهر سوخته؛ پومپئی شرق

انریکو آسکالونه _ مدیر باستان‌شناسی چند رشته‌ای شهر سوخته

ایران به عنوان وطن و مادر دوم من جایی است که در آن مجالی یافته‌ام تا تحقیقات خود را توسعه دهم و پیش از هر موضوع دیگری باورهایم را در خصوص مفاهیم خوشبختی، دوستی، برادری و تعامل و همکاری با مردم وسعت بخشم.
همه این ویژگی‌‌ها را در شهر سوخته می‌توان یافت، امروز در پروژه‌های پایگاه‌های حفاری و دیروز در دوره عصر برنز. درواقع اهمیت و ارزش شهر سوخته در هزاره سوم پیش از میلاد، در نقش آن به عنوان نقطه تلاقی فرهنگ ما و تجربه‌های به دست آمده در یک نظام تبادل فرهنگی در جنوب ایران، تمدن جیحون و دره سند است. نقطه تلاقی‌ای که اختلافات و اشتراکات نقش مهمی در تحولات تاریخی مابین اواخر هزاره چهارم و اوایل هزاره دوم پیش از میلاد ایفا کرد.

شهر سوخته، به عنوان پایگاهی ثبت شده در یونسکو، به همراه سایر پایگاه‌های مهم عصر برنز نظیر جیرفت، تل‌ملیان و شوش مهم‌ترین چالش باستان‌شناسی ایرانی را فرا روی محققان تاریخ و باستان‌شناسی می‌‌نهد. حفاظت ویژه و فوق‌العاده‌ای که به دلیل ترکیب خاص و شوره‌زار‌بودن بیابان، از بقایای شهر سوخته به عمل می‌آید، باعث شده ما در ایتالیا از آن با عنوان «پومپئی شرق» یاد کنیم. از این منظر، همه محققان شهر سوخته به دلیل ارزش و جایگاهش در شکل‌دهی (تشکیل) نظام‌های شهرنشینی در تاریخ بشر، آن را به عنوان یکی از پایگاه‌های باستان‌شناسی جذاب و درخور توجه در نظر گرفته‌اند.

شهر سوخته به سبب موقعیت جغرافیایی، گستردگی و ابعاد وسیع و  اهمیت تاریخی‌‌اش، یکی از مهم‌ترین پایگاه‌‌های باستان‌شناسی در خاور میانه و نزدیک است. این پایگاه الگوهای توسعه اقتصادی- اجتماعی عصر برنز را به چالش بزرگی می‌کشاند. به عبارت دقیق‌تر، سیستان ایران به عنوان آ‌زمایشگاهی تاریخی در نظر گرفته شده است که در آن شناسایی فرآیندهای مختلف توسعه شهری، در مقابل نظام‌های شهرنشینی متداول در بین‌النهرین جنوبی، سند(indus)  و مصر امکانپذیر است. از منظری عام، شهر سوخته به ما امکان می‌دهد تا الگوهای جدیدی برای ظهور، توسعه و افول جوامع پیچیده غرب ایران، جیحون و دره سند ارائه دهیم. نیاز شدیدی برای غلبه بر رهیافت‌های ایستا به فرهنگ‌های عصر برنز ایران احساس می‌شود که هنوز به شدت متأثر از تاریخ‌نگاری و مطالعات مربوط به تمدن بین‌النهرین بوده و لذا شهر سوخته جایگاه سرنوشت‌سازی در رهایی تاریخ‌نگاری از قید دیدگاه‌های بین‌النهرینی به تاریخ دارد.
در پایان باید عرض کنم، براساس چنین مبانی‌ای، من درصدد معرفی ابنیه باشکوه و ماندگار، مقبره‌ها و آثار و مواد به دست‌آمده از شهر سوخته نیستم. پایگاه سیستان صرفا و تنها به دلیل اکتشافاتی که در پژوهش‌های میدانی حاصل شده، مهم نیست، بلکه اهمیت آن به 2 دلیل عمده است: 
- نخست آنکه این پایگاه به همه جوامع علمی بین‌المللی نشان داده است که الگوهای جدید و متنوع توسعه در طول هزاره‌های چهارم و پنجم قبل از میلاد در خاور نزدیک اجرا می‌شده است؛ الگویی کاملا متفاوت از الگوهای تمدن‌های بین‌النهرین، مصر و سند که علی‌رغم تمایزش کم‌‌اهمیت‌تر از آنها نبود. با اکتشاف شهر سوخته، برای نخستین‌بار فلات ایران به عنوان «حلقه» یا «پل» واسط بین 2 تمدن مختلف (بین‌النهرین و سند) محسوب نشد. راه و روش جدیدی برای توسعه شهر و جوامع بشری شهرنشین شناسایی شده بود که بر رهیافت‌های سنتی و کهن به تحولات شهرنشینی غلبه یافت؛ رهیافت‌هایی که معمولا برای مناطق فرودست بین‌النهرین و مصر پادشاهی به کار می‌رفت و حال نوبت تغییر رسیده است.
- اما دلیل دوم که البته رهیافت شخصی خود من به پایگاه شهر سوخته است، آن است که شهر سوخته در ماهیت تاریخی خود، چنانچه پیش‌تر خاطرنشان کردم، نقطه تلاقی بین فرهنگ‌ها بود؛ نقطه‌ای که مدارک و شواهد مختلفی برای وجود اختلافات و اشتراکات و تعاملات به دست آمده است. یک پایگاه تلاقی و مواجهه فرهنگی که همکاری بین مردمان مختلف در آن، کلید توسعه فرهنگی عصر برنز محسوب می‌شود؛ همان همکاری و همدلی که نظیرش را من در ایرانی یافتم که از سال 1991 شادی، خوشبختی و دوستی را با من به اشتراک گذاشته است.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید