• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
پنج شنبه 23 آبان 1398
کد مطلب : 87773
+
-

عطر گل‌های سرخ


تاب و تب ازدواج. کارت دعوت‌ها همه فرستاده شدند. اما ناگهان رفتار مرد عوض می‌شود. بعد یک دعوا. مرد می‌گوید همه‌چیز تمام شد. از زن می‌خواهد برود. زن اشک‌ریزان به همه می‌نویسد مراسم برگزار نخواهد شد.
زن می‌پرسد: «آخر چرا؟چرا؟»
یک هفته می‌گذرد. و یک هفته دیگر. زن به شدت برای مرد دلتنگ شده. به آپارتمان مرد می‌رود و در می‌زند. صدای مرد را می‌شنود که می‌گوید: « هی، عزیزم، می‌شود در را باز کنی؟»
مری زندر

SMELL THE ROSES
Wedding fever. Invitations mailed. But he,s acting strange. Then, a quarrel. He says it,s Over. Tells her to go. Tearfully, she writes cancellations.
But, why? She asks. Why?
A week passes. And another. She misses him terribly. She goes to his apartment and knock.
She hears his voice. Hey, Hones, answer the door, will ya?
Mary Zender
داستان‌های 55  کلمه‌ای، استیو ماس، ترجمه: گیتا گرکانی

این خبر را به اشتراک بگذارید