• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
پنج شنبه 23 آبان 1398
کد مطلب : 87719
+
-

راضیه تجار، نویسنده شناخته شده کشور از دنیای کتاب‌ها، نویسندگی زنانه و آموزش نوشتن می‌گوید

با قلبم می‌نویسم

با قلبم می‌نویسم

نیلوفر ذوالفقاری

از مؤسسان انجمن قلم، عضو شورای کارگاه رمان، مسئول صفحه ادب و هنر روزنامه جام‌جم و همکاری 17ساله با این روزنامه، همکاری با پیک قصه‌نویسی، مدرس و داور داستان‌نویسی در آموزش و پرورش، عضو هیأت علمی بنیاد پروین اعتصامی، عضو شورای فیلمنامه‌نویسی و ادبیات در بنیاد فارابی، دبیر تحریریه فصلنامه قصه، عضو شورای داستان‌نویسی بنیاد دفاع‌مقدس، بنیاد شهید و بنیاد جانبازان انقلاب اسلامی، داستان‌نویس داستان‌های رئالیستی برای مجله زن‌روز به‌مدت9 سال و داستان‌نویس روزنامه حوادث با نام مریم مهاجر از جمله فعالیت‌های مهم کارنامه اوست. «نرگس‌ها»، «زن شیشه‌ای»، «هفت بند بندهای روشنایی»، «سفر به ریشه‌ها»، «شعله و شب»، «سنگ صبور»، «از خاک تا افلاک»، «ستاره من»، «برگزیده ادبیات معاصر»، «جایی که آسمانش آینه‌کاری است، گمان مبر که شعله بمیرد»، «کوچه اقاقیا»، «فانوسی بیفروز»، «زندگینامه داستانی شهید شیرودی»، «زندگینامه داستانی شهید بابایی»، مجموعه داستان «آرام شب بخیر» و «جای خالی آفتابگردان» آثار این نویسنده هستند. کارنامه راضیه تجار از این پربارتر هم ممکن بود؟ نویسنده‌ای که بیشتر شهرتش را به داستان‌های مربوط به دفاع‌مقدس مدیون است، می‌گوید با قلبش می‌نویسد و تا روزی که هست، از کاغذ و قلم جدا نخواهد شد. با راضیه تجار از دنیای زنان نویسنده حرف زده‌ایم. گفت‌وگوی ما را بخوانید.

 به‌نظر شما ادبیات و نوشتن، برای زنان و مردان متفاوت است؟
به‌نظر من نیاز به نوشتن، آن استعداد درونی و عشق و تمایل به بیان، در زن و مرد فرقی ندارد. هر دو در این بخش یکسان هستند اما مسئله‌ای که وجود دارد این است که در دنیای واقعی زنان راحت‌تر حرف می‌زنند و بیشتر دوست دارند افکار خود را بیان کنند اما مردان اگر حرفی برای گفتن داشته باشند، زیاد اهل حرف زدن نیستند و معمولا غار تنهایی خود را ترجیح می‌دهند. در نوشتن روی کاغذ و ثبت افکار، ماجرا یکسان است. این استعدادی است که خداوند در وجود شخص گذاشته و پشتکار، ممارست در نوشتن و تمایل به آن، کمک‌ساز است که یک نویسنده، چه مرد باشد و چه زن، دست به خلق بزند.
  با این توضیح، چرا تعداد نویسندگان مرد شناخته‌شده تا این اندازه بیشتر از نویسندگان زن مشهور است؟
این موضوع به فرهنگ و شرایط جامعه مربوط است. در طول تاریخ زنان کمتر به جامعه و تصمیم‌گیری‌ها وارد شده‌اند. اما این دلیل نمی‌شود که استعدادی را که در وجود آنها بوده ندیده بگیریم. شرایط در این موضوع بسیار تأثیرگذار است، مثلا قبل از پیروزی انقلاب تعداد زنان این حرفه بسیار اندک بود اما به‌تدریج زنان بیشتری سراغ نویسندگی رفتند چون فضا مهیا شد. فضا با آموزش آماده می‌شود. زنان باید خود را به ابزار تکنیک مجهز کنند.
  به‌نظر شما یک نویسنده زن‌بودن، چالشی بیشتر از یک نویسنده مردبودن دارد؟
مردان ساده‌تر می‌توانند در فضاهای مختلف حضور پیدا کنند و با این آزادی، زمینه تجربه‌های متفاوت برایشان فراهم می‌شود. برای زنان معمولا اولویت‌بندی متفاوتی وجود دارد. زنان برای مادربودن و زندگی خانوادگی اهمیت ویژه‌ای قائل هستند و در کنار آن، به هنر خود می‌پردازند. به این ترتیب تجارب کمتری دارند. این موارد می‌تواند خاکریزهای توقف‌دهنده باشد. اما مانع اساسی برای نوشتن زنان وجود ندارد.
  چه ارزیابی‌ای از آثار زنان نویسنده در سال‌های اخیر دارید؟
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، فعالیت زنان نویسنده از نظر کمی و کیفی رو به رشد بوده است اما نمی‌توان گفت هر کاری که نوشته شده، ایده‌آل است. آثار نوشته‌شده باید رصد و الک شود تا بهترین‌ها مشخص شود. زمان، تعیین‌کننده است که کدام آثار ماندگار می‌شوند. بعضی از آثار هنوز خام هستند و شاید با پرداخت پول چاپ می‌شوند، پیداست که چنین آثاری از نظر کیفی مناسب نیستند. از بین کارهای نوشته‌شده، تعداد زیادی هم خوب بوده و به مانایی دست پیدا کرده‌اند.
  زنان نویسنده چقدر سراغ یادگیری و باسوادشدن در دنیای ادبیات می‌روند و این حرفه را به شکل علمی دنبال می‌کنند؟
هم‌اکنون در کلاس‌های داستان‌نویسی، زنان زیادی حضور دارند و تعداد مردان در این کلاس‌ها کمتر است. این اتفاق به‌تدریج و در دهه‌های اخیر رخ داده است. اما اگر بخواهیم به جمعیت کلی زنان توجه کنیم، حتما انتظار بیشتر از اینهاست. این امید وجود دارد که سطح مطالعه زنان بالا برود و رویکرد به هنر نویسندگی حرفه‌ای‌تر شود. هرچند نویسندگی فقط آموزش نیست، استعداد و ذوق باید وجود داشته باشد و در کنار آن، آموزش به کمک بیاید. اگر تنها آموزش کافی بود، هر کسی می‌توانست نویسنده و شاعر شود.
  به‌نظر شما سطح سلیقه مخاطبان ادبیات به چه سمتی می‌رود؟
فکر می‌کنم یک پژوهشگر بهتر بتواند به این سؤال پاسخ دهد. مطالعه وسیعی لازم است تا به آمار سطحی بسنده نکنیم. اما نگاه کلی و نظر شخصی من این است که در جامعه مخاطبان اطراف من، تنوع انتخاب وجود دارد. دست‌کم هنرجویانی که در دوره‌های نویسندگی شرکت می‌کنند، دیگر سراغ آثار زرد نمی‌روند و سعی دارند آثار جدی‌تر را مطالعه کنند. با این حال نمی‌توان نادیده گرفت که هنوز در جامعه، مخاطبانی هستند که سراغ آثار زرد و زیرمجموعه عامه‌پسند می‌روند و این کتاب‌ها را برای گذران وقت انتخاب می‌کنند. این موضوع در همه جای دنیا وجود دارد، مهم این است که با راهکارهای مفید، افراد دغدغه‌مند بتوانند با تبلیغات و  با کمک رسانه‌ها به‌خصوص رسانه ملی، سطح سلیقه را بالا ببرند. با این کار ذوق انتخاب در مخاطبان افزایش پیدا می‌کند. به‌نظر من زمان آن‌قدر محدود و تعداد آثار خوب آن‌قدر زیاد است که وقت تلف کردن برای مطالعه آثاری که ارزش یک‌بار خواندن را هم ندارند، حیف است.
  وقتی در جایگاه خواننده قرار می‌گیرید، یک اثر ادبی باید چه ویژگی‌ای داشته باشد که از خواندن آن لذت ببرید و راضی باشید؟
سؤال بسیار خوبی است. نوشته باید خواننده خود را صید کند. همانطور که مخاطب سراغ انتخاب اثری خاص می‌رود، نویسنده هم با قدرت قلم خود باید بتواند خواننده را نگه دارد، طنابی دور او بیندازد و تا پایان او را با خود همراه کند. در رمان و داستان، نویسنده باید یک زندگی واقعی را پیش چشم خواننده ساخته باشد که به‌نظر او، جذابیت و احساس داشته باشد. در مجموع نویسنده باید به بیان هنری رسیده باشد تا بتواند جان مخاطب را درگیر و او را مبهوت اثر کند. البته همه اینها درجات مختلفی دارد.
  داستان‌ها در ذهن شما چگونه متولد می‌شوند؟
بستگی به نوع داستان دارد. گاهی به‌عنوان نویسنده تصمیم می‌گیرم که سراغ سوژه‌ای مشخص برای نوشتن بروم. به‌طور طبیعی وقتی سراغ چنین سوژه‌ای می‌روم، تحقیقاتی را شروع می‌کنم، زمانی را به فکرکردن اختصاص می‌دهم و اطلاعاتم را کامل می‌کنم. گاهی هم فی‌البداهه، سوژه‌ای معلوم نیست از کجا، مانند یک دانه در وجود نویسنده می‌نشیند. در این صورت نویسنده با عواطف و احساسات، تجربیات و جان خود آن دانه را پرورش می‌دهد. همه‌‌چیز ناگهان اتفاق می‌افتد و روی کاغذ جان می‌گیرد. گاهی خود نویسنده هم مبهوت می‌شود که این داستان از کجا متولد شده است.
  شرایط نویسندگان جوان ما برای ورود به دنیای نویسندگی، نسبت به زمانی که شما این حرفه را شروع کردید چه تغییری کرده است؟
به‌نظر من شرایط بهتر شده است. قبل از پیروزی انقلاب من چند داستان کوتاه نوشتم، عاشق نوشتن بودم اما این حرفه را به شکل جدی از بعد از انقلاب شروع کردم. شرایط نسبت به قبل از انقلاب عالی است. انواع دوره‌های آموزشی و استادان نویسندگی در دسترس هستند. کافی است عشق و پشتکار وجود داشته باشد تا فرد گام به گام در این مسیر پیش رود. در شهرهای بزرگ امکانات مناسبی برای آموزش دیدن وجود دارد. حتی در فضای اینترنت هم می‌توان نکات آموزشی را یافت.
  در آثار شما، زندگینامه‌های داستانی متعددی وجود دارد که به انقلاب و دفاع‌مقدس مربوط است. ثبت این وقایع تاریخی توسط نویسنده چه اهمیتی دارد؟
من سراغ مستقیم‌گویی، یادداشت‌نویسی یا خاطره‌نگاری نرفته‌ام. تلاش کرده‌ام شکلی از زندگی را در آن شرایط روایت کنم. شخصیت‌هایی را انتخاب کرده‌ام که در آن فضا حضور داشتند و جبهه و جنگ را درک کرده‌اند. افرادی مانند شهید شیرودی و فرماندهان بزرگ استان مرکزی سوژه داستان‌های من بوده‌اند. سراغ زنانی رفته‌ام که اصطلاحا نیمه پنهان‌ماه هستند، مردان زندگی آنها راهی جبهه شده، شهید یا جانباز بوده‌اند و آنها روحیات و خلقیات این مردان را می‌شناسند. این زنان همراه مردان بوده و حرف‌هایی برای گفتن دارند. من سعی کرده‌ام چنین افرادی را به تصویر بکشم و با این کار، گوشه‌ای از تاریخ جبهه و جنگ را بیان کردم. حس می‌کنم به این کار نیاز داریم. من عاشق وطنم هستم؛ از گوشه دریای خزر تا خلیج همیشه فارس، این عشق از کودکی درون من وجود داشته است. وقتی جنگی در این سرزمین درگرفته، ماندن و ایستادگی رزمندگان شبیه معجزه بوده و این برایم شگفت‌انگیز است. حتما لازم است درباره چنین افرادی حرف بزنیم و در حد توان، یاد آنها را گرامی بداریم.
  تا به حال کتابی بوده که بخواهید بنویسید اما به هر دلیلی نتوانسته‌اید تمامش کنید؟
بله، کتابی است که مدت‌هاست آن را آغاز کرده‌ام اما به دلایل مختلف، هر بار خواسته‌ام آن را تمام کنم موفق نشده‌ام. بخش‌هایی از آن آماده شده و امیدوارم بتوانم آن را به پایان برسانم.
  قله هدف شما در نویسندگی کجاست؟
هدف من این است که راه را ادامه دهم و تا هر کجا که هستم، قلم و کاغذ هم با من باشد. من با قلبم می‌نویسم و دوست دارم هرگز به مردم دروغ نگویم. فکر می‌کنم نویسنده باید ابتدا به باور خود معتقد باشد و بعد آن را بیان کند. خدا را شکر می‌کنم که من این کار را درست انجام داده‌ و مخاطب خود را پیدا کرده‌ام. امیدوارم در ادامه راه هم درست و راست بنویسم.
  به‌عنوان یک نویسنده، عادت‌نوشتن به‌خصوصی دارید؟
سکوت و آرامش برای یک نویسنده خیلی مهم است. نویسنده باید خلوت خود را داشته باشد. برای من داشتن کاغذ خوب و مرغوب خیلی مهم است. این موضوع به من انگیزه می‌دهد و سعی می‌کنم کاغذ باکیفیت یا دفتر زیبایی را انتخاب کنم. کمتر سراغ تایپ کردن می‌روم، خش‌خش کاغذ را بیشتر دوست دارم. بهترین خودنویس را هم که داشته باشم، ترجیح می‌دهم با خودکار مشکی بنویسم. نوشتن در شب دنیای دیگری دارد. این جزئیاتی است که هر نویسنده در کار خود دارد و نوشتن را برایش جذاب‌تر می‌کند.
  کتابی بوده که آن را بیش از یک‌بار بخوانید؟
به‌نظرم وقت آن‌قدر کم است که وقتی کاری را می‌خوانی و تمام می‌شود، دیگر فرصت برگشتن سراغ آن را نداری. البته بعضی کتاب‌ها آن‌قدر زیبا بوده‌اند که در ذهن من بارها مرور شده‌اند. کتاب‌هایی هم هستند که سال‌ها قبل، مثلا در دوران دانش‌آموزی خوانده‌ام و لذت آن به یادم مانده است. شاید دلیل دیگری که دوباره چنین کتاب‌هایی را نخوانده‌ام، هراس از دست‌رفتن لذت ابتدایی خواندن آن کتاب بوده است. دوست داشته‌ام طعم آن لذت را به همان شکل حفظ کنم.
  داستان‌های خودتان را هم می‌خوانید؟
معمولا وقتی کار تازه‌ام چاپ می‌شود، کتاب را کنار دستم دارم و هربار چند صفحه از آن را مرور می‌کنم. سعی می‌کنم خودم را جای خواننده بگذارم و حس او را درک کنم.
  از بین داستان‌هایی که خوانده‌اید، خودتان را شبیه کدام شخصیت از کدام داستان می‌دانید؟
فکر می‌کنم این اتفاق هم در دوره‌های مختلف زندگی ما می‌افتد، مثلا در نوجوانی وقتی بابالنگ‌دراز را می‌خوانیم و خودمان را شبیه جودی‌آبوت تصور می‌کنیم. اما من نام‌ام راضیه است و از خودم راضی هستم، به همین دلیل هم دوست ندارم جای کس دیگری باشم. شخصیت‌هایی زیادی را در کتاب‌ها دوست داشته‌ام اما نگاه فانتزی به آنها نداشته‌ام.
  در زندگی واقعی چه چیزی شما را خوشحال می‌کند؟
چیزی که هم‌اکنون مرا خوشحال می‌کند، خوشحالی بچه‌هایم است. نگرانی من مانند هر مادری مربوط به فرزندانم است. حس می‌کنم زندگی زیباست و تا خدا هست، همه‌چیز بر مدار درست خواهد چرخید. دوست دارم این نگاه خوش‌بینانه را به فرزندانم هم تزریق کنم. رنج آنها مرا آزار می‌دهد و فکر می‌کنم مادربودن در این حد ما زنان را آزار می‌دهد اما ناگزیر است.
  چقدر در فضای مجازی حضور دارید و آن را مفید می‌دانید؟
من صفحه اینستاگرام دارم اما برای آن وقتی نمی‌گذارم. در پیام‌رسان‌ها هم برای ارتباط با هنرجویان حضور دارم، پیام‌های مربوط به ادبیات را با آنها رد و بدل می‌کنم. بخشی از حضورم در فضای مجازی هم مربوط به فعالیتم به‌عنوان دبیر انجمن قلم است. گاهی هم برای سرگرمی سراغ جذابیت‌های ظاهری فضای مجازی می‌روم و هرچند که زمان بسیار کمی را به آن اختصاص می‌دهم، باز هم حس می‌کنم زمانم به بطالت گذشته است. با خودم می‌گویم کاش این زمان را به‌کار دیگری اختصاص داده بودم. فکر می‌کنم افراد زیادی به این نتیجه رسیده باشند که استفاده از این فضا باید با مدیریت انجام شود.
  برای نویسندگان جوان چه توصیه‌ای دارید؟
می‌خواهم به نویسندگان تازه‌کار بگویم که اگر واقعا این هنر را دوست دارند، بدانند که باید زیاد تلاش کنند. تا ننویسند، اثری خلق نخواهد شد. فکر نوشتن را نکنند، شروع به نوشتن کنند. آنها که در میانه راه هستند بدانند که همیشه می‌توانند به این راه ادامه دهند. روزبه‌روز اندیشه و هنر رو به ارتقاست و می‌توانند در این حرفه پیشرفت کنند.
  به‌عنوان سؤال آخر، به‌نظر شما زنان نویسنده ما به جایگاهی که حقشان بوده رسیده‌اند؟
بعضی نویسندگان جایگاه خود را پیدا کرده‌اند و مانعی برای آنها وجود نداشته است. فکر نمی‌کنم موانع متفاوتی برای زنان وجود داشته باشد و نویسندگان، چه زن و چه مرد اگر بخواهند به موفقیت می‌رسند. اما به‌طور کلی نویسندگی مرز ندارد، کسی که خوب می‌نویسد همیشه می‌تواند از آن بهتر هم بنویسد. این مسیر مانند جاده‌ای طولانی است.

می‌خواهم به نویسندگان تازه‌کار بگویم که اگر واقعا این هنر را دوست دارند، بدانند که باید زیاد تلاش کنند. تا ننویسند، اثری خلق نخواهد شد. فکر نوشتن را نکنند، شروع به نوشتن کنند. آنها که در میانه راه هستند بدانند که همیشه می‌توانند به این راه ادامه دهند


دیدار  با رهبری
نکته جالب دیدار  ما با رهبری برای من اشراف وصف ناپذیر رهبری به حوزه ادبیات بود. این در حالی بود که حضرت آقا با وجود تمام مشغله‌ها و امور موجود جهت رسیدگی، توجه بسیار خوبی به ادبیات داشتند و ایشان همچنین در میان صحبت هایشان اسامی برخی کتاب‌ها را نام برده و در این زمینه سخنان مهم و کاربردی را ایراد فرمودند. به نظرم دیدار اخیر ما با رهبری از جهت اینکه پیشنهاد‌های بسیار خوبی از سوی نویسندگان معقول و کارساز حول محور ادبیات انقلاب و دفاع مقدس مطرح شد و برای موضوعات مختلف افق و چشم انداز تصویر شد، بسیار خوب و کاربردی بود و امیدوارم این قبیل جلسات تکرار شوند.
من معتقدم اگر متولیان حوزه فرهنگ و هنر و دولتمردان فرهنگی نیز همچون رهبری به ادبیات توجه داشتند و به این حوزه بیشتر نگاه می‌کردند، با توجه به شرایط موجود چاپ و موقعیت و جایگاه کتاب و دیگر آثار و تولیدات فرهنگی موثر، ما و فرهنگ در جایگاه بهتری بودیم.


تقدیر از فعالیت‌ها
در آیین پایانی شانزدهمین دوره جایزه قلم زرین از فعالیت‌های راضیه تجار تقدیر شد. او در این برنامه گفت: «در طول سالیان سال فهمیدم بیان احساسات خوب نیست مگر با زبان هنر، در آموزش و پرورش خدمت کردم و ٣٢ سال است در وادی ادبیات فعالم، از کوچک‌ترین تا بزرگ‌ترین کار را انجام داده‌ام. عاشق که باشی ذره هم خورشید است و آرزویم اعتلای ادبیات داستانی این سرزمین است.دامن شهدا را گرفتم تا دستم را رها نکنند و ثمره‌اش دهها کتاب و خلق آثاری است که در این زمینه نوشتم. انجمن قلم خانه دیگر من است؛ مثل حوزه هنری و آرزو می‌کنم بتوانم به کمک دوستانم برای اهالی قلم گام‌های بلند‌تری بردارم.»تجار از جمله نویسندگانی است که ٣٥ اثر در کارنامه دارد ودر استان‌ها و شهرستان‌های مختلف به تدریس ادبیات داستانی پرداخته است. در این مراسم حداد‌عادل ۳ کتاب به تجار هدیه کرد.

  آرام شب بخیر
در این مجموعه داستان نیز دغدغه تجار، پرداختن به مسائل زنان در اجتماع و خانواده و مشکلات آنان در جامعه امروزی است. نیلوفران برکه خاموشی، آخرین پناه، از آسمانی دیگر، پله‌ها، سه برگ مرگ، خرگوش کوچولو، هم سیب هم ستاره، آن صدای روشن، تیفوس عشق، آن سوی تاریکی، آرام شب بخیر، بهشت گمشده و سوری، نام برخی داستان‌های این مجموعه‌اند.

  آرام شب بخیر
در این مجموعه داستان نیز دغدغه تجار، پرداختن به مسائل زنان در اجتماع و خانواده و مشکلات آنان در جامعه امروزی است. نیلوفران برکه خاموشی، آخرین پناه، از آسمانی دیگر، پله‌ها، سه برگ مرگ، خرگوش کوچولو، هم سیب هم ستاره، آن صدای روشن، تیفوس عشق، آن سوی تاریکی، آرام شب بخیر، بهشت گمشده و سوری، نام برخی داستان‌های این مجموعه‌اند.


  کوچه اقاقیا
رمان از زبان راوی سوم شخص روایت می‌شود. نویسنده به نابسامانی خانوادگی و اجتماعی زندگی زنان ایرانی در سال‌های دهه 20و 30پرداخته است. این رمان درباره اقشار مختلفی از زنان جامعه‌ای است که به مظلومیت خو گرفته‌اند و در ناکامی‌ها و ناملایمات زندگی تسلیم شده‌اند. تجار همچنین فیلمنامه‌ای را براساس این رمان برای مرکز سیمافیلم به نگارش درآورده است.




  هفت بند
تجار در نخستین داستانش با نام هفت‌بند که در سال1364 نوشته شده، به مسائل جنگ و تبعات آن نظر دارد؛ مردی به‌خاطر اینکه رزمندگی و شغلش ایجاب می‌کند مرتب درسفر باشد، همیشه از همسرش دور است. این امر همسر او را آزار می‌دهد. هر دو منتظر زمانی هستند که با خیالی آسوده بهارها و بقیه فصل‌ها را درکنار هم بگذرانند.


 

این خبر را به اشتراک بگذارید