از اعتراض تا زورآزمایی
چگونه اعتراضات اقتصادی عراقیها به زورآزمایی منطقهای تبدیل شد؟
یک ماه بعد از شروع اعتراضات مردمی عراق علیه فساد اقتصادی و ناکارآمدی دولت، اکنون چهره این اعتراضات در سطح رسانههای جهان تا حد قابل توجهی تغییر کرده است؛ بهگونهای که از یکسو اجتماعات مسالمتآمیز جای خود را به درگیریهای خونین بین نیروهای امنیتی و معترضان داده و از سوی دیگر، شعارهای خیابانی هم از مطالبه شفافیت اقتصادی و محاکمه مفسدین عمدتا به موضوعات خاصی در سیاست خارجی معطوف شده است. بهنظر میرسد درصورت ادامه این روند، حاکمیت عراق مشروعیت بیشتری برای مقابله با معترضین پیدا میکند؛ درحالیکه طی یکماه گذشته قادر به دفاع از موضع و عملکرد خود در برابر اعتراضات اقتصادی و معیشتی شهروندان نبود. مسئولیت خروج اعتراضات شهروندان عراقی از مسیر اولیه خود با کدام جریانات است و این روند، چه تبعاتی برای آینده اعتراضات بهدنبال خواهد داشت؟
جریان صدر؛ نزدیکترین پایگاه سیاسی به خیابان
جریان صدر به رهبری مقتدی صدر اگرچه طی سالهای گذشته همواره اقلیتی از بخش شیعی شهروندان عراقی را نمایندگی میکرد اما طی تمام این سالها (مشخصا از 2005 تا 2016) موفق شد جایگاه ویژهای برای خود نزد مخالفان حاکمیت جدید عراق ایجاد کند؛ مخالفانی که در سایه ناکارآمدی دولتهای عراقی و فساد گسترده طبقه حاکم روزبهروز بر تعداد آنها افزوده میشد. به این ترتیب جریان صدر با تأکید بر حفظ فاصله خود نسبت به سایر جریانات شیعی که سهم قابل توجهی از قدرت داشتند سرانجام موفق شد در انتخابات سال2018 پیروزی مهمی را بهدست آورده و نقش اساسی در تعیین نخستوزیر جدید (عادل عبدالمهدی) داشته باشد. اما جریان صدر با شروع موج جدید اعتراضات شهروندان عراق، به فاصله تنها یکسال از روی کار آمدن عبدالمهدی باز هم خیابان را انتخاب کرده و در همسویی کامل با معترضان خواستار برکناری نخستوزیر شد. اگرچه بسیاری معتقدند جریان صدر با استفاده از نفوذ خود در میان معترضان بهدنبال تحمیل اهداف سیاسی خود بر اعتراضات اقتصادی شهروندان است اما باید توجه داشت که دست بالای این جریان در پارلمان عراق، دستکم تا حدی مشروعیت کافی برای چنین مانورهایی را در اختیار جریان صدر قرار میدهد؛ جریانی که به صراحت با تغییر نظام سیاسی عراق مخالفت کرده است. از سوی دیگر، اختلاف در مواضع جریان صدر در قبال ایران نسبت به سایر گروههای شیعی (همچون مجلس اعلی یا حزبالدعوه) نباید ما را از روابط عمیق این جریان با تهران غافل کند.
از تقابل گفتمانی با ایران تا نفوذ در اعتراضات خیابانی
علاوه بر جریانات سیاسی شناختهشده که برای مصادره ظرفیت گسترده اعتراضات مردمی با یکدیگر رقابت میکنند، برخی جریانات که از وزن بسیار اندکی در معادلات اجتماعی عراق برخوردارند نیز به نقشآفرینی در تحولات اخیر عراق (مخصوصا شهرهای مذهبی) روی آوردهاند؛ ازجمله جریانات وابسته به محمود الصرخی و صادق شیرازی، 2روحانی شیعی که روابط منفیشان با ایران بر هیچکس پوشیده نیست. این 2جریان از آن روی در معادلات سیاسی-اجتماعی عراق کموزن خوانده میشود که با وجود مشارکت در انتخاباتهای متعدد بعد از سقوط نظام صدام، تاکنون حتی قادر به ارسال یک نماینده به پارلمان نبودهاند. با این حال در هرگونه تحول ضدایرانی در بخشهای شیعی عراق، پای این 2جریان دیده میشود؛ ازجمله دستگیری یک روحانی وابسته به مدرسه سیدصادق شیرازی در کربلا بعد از حمله به کنسولگری ایران در این شهر که از سوی منابع رسمی تأیید شد. تنشآفرینی رسانهای و حمایت سازمانیافته از بدنه آشوبطلب خیابانی از دیگر اقدامات این جریانات برای انحراف اعتراضات شهروندان عراقی بهشمار میرود.
احیای مجموعههای زیرزمینی بعثی
فارغ از جریانات رسمی که طی روزهای گذشته به روشهای مختلف بر روند اعتراضات مردمی عراق تأثیر گذاشتهاند، مجموعههای بعثی که قانونا هیچگونه حقی برای فعالیت سیاسی یا اجتماعی ندارند نیز از آشوب ایجادشده در داخل عراق استفاده کرده و بار دیگر با شعارها و مواضع خود به خیابانها بازگشتهاند. انتشار تصاویر صدام حسین در برخی نقاط، بیان شعارهایی با مضمون تمجید از عصر حاکمیت رئیسجمهور اسبق عراق یا دعوت به مقابله با ایران را میتوان ازجمله مصادیق این حضور دانست. اگرچه گروههای بعثی یا هوادار ایدئولوژی حزب بعث پایگاه اجتماعی و تشکیلاتی بسیار محدودی نسبت به سایر جریانات یادشده در اختیار دارند اما در مقابل، حمایت منسجم خارجی از این گروهها بهمراتب بیشتر است؛ حمایتی که ریشه آن عمدتا به کشورهایی نظیر اردن یا امارات برمیگردد.