• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
دو شنبه 13 آبان 1398
کد مطلب : 86917
+
-

چرا فقط موفق‌ها الگوی علاقه‌مندان به کسب و کار جدید می‌شوند؟

شکست کپی‌برداری از موفق‌ها

شکست کپی‌برداری از موفق‌ها

علی اصغر سعیدی_ جامعه شناس اقتصادی

در نیمه‌های دهه30 تأسیس کارخانه‌های نوشابه‌سازی‌ رایج شد و تب ساخت کارخانه‌های نوشابه‌سازی‌ کشور را فرا گرفت، دلیلش هم این بود که هر کسی سراغ این شغل رفته بود، سود زیادی به‌دست آورده بود و براین اساس تعداد علاقه‌مندان برای حضور در کسب و کار نوشابه‌سازی‌ در آن بازه زمانی افزایش پیدا کرد.

البته نباید فراموش کرد که در آن زمان، اعتباراتی از سوی دولت پرداخت می‌شد و همین موضوع شرایط حضور افراد در شغل‌هایی این‌چنینی را تسهیل کرد، اما در گذر زمان به‌دلیل تقاضای زیاد، دولت به درخواست‌کنندگان این شغل اعتبار نداد و عده زیادی از فعالان این حوزه، دچار ورشکستگی شدند.
براساس تجربه گذشته باید گفت که دلایل مختلفی برای شکست افراد علاقه‌مند به مشاغل جدید وجود دارد و این اتفاق به چند دلیل رخ می‌دهد.
افراد در گام اول باید ابعاد مختلف شغل را بررسی کنند و دریابند که بازار ظرفیت پذیرش فعالان جدید آن شغل محبوب را دارد یا خیر؟ در گام دوم افراد باید تخصص ورود به آن شغل جدید را داشته باشند، به‌عنوان مثال افرادی که در فعالیت‌های رستوران‌داری یا شکلات‌سازی‌ وارد شده‌اند، به‌دلیل آنکه تخصص لازم را نداشتند، دچار سقوط شدند.
در کنار عوامل اقتصادی و مدیریتی، خانواده‌ پدیده‌ای است که کمتر در اقتصاد ایران در مورد آن صحبت شده است. اگر به کسب و کارهای مختلف توجه کنید، خواهید دید که اغلب فعالیت‌ها با مشارکت خانواده انجام می‌شود. این اتفاق زمینه ریسک‌پذیری را افزایش می‌دهد؛ چرا که افراد نمی‌توانند میان شغل و رابطه خانوادگی‌شان تعادلی برقرار کنند. به همین دلیل شاهد هستیم که با مشارکت خانوادگی دلیل ریسک‌پذیری این کارها بالا می‌رود.
البته شکست افراد را می‌توان در دلایلی همچون توجه خاص به الگوهای موفق در کسب و کار، نادیده گرفتن نمونه‌های شکست‌خورده و نداشتن اطلاعات کافی جست‌وجو کرد. برخی افراد تنها به کسب سود توجه می‌کنند و در پیشبرد اهداف شغلی‌شان تبحری ندارند؛ به‌عنوان مثال آقای خسروشاهی -مؤسس کارخانه مینو- در زمان خود دیرتر از باقی رقبا وارد بازار شد اما با توجه به نوع مدیریتش، معرفی محصول و استفاده از تبلیغات، سهم بازار را به‌تدریج از آن خود کرد.
نباید فراموش کرد که زود آمدن در شغلی، موفقیت را تضمین نمی‌کند؛ چرا که در عرصه اقتصاد شاهد حضور افرادی بوده‌ایم که دیرتر آمده‌اند، اما موفق‌تر از بقیه بوده‌اند، بنابراین نمی‌توان براساس یک فرمول واحد گفت که اشباع تقاضا موجب زمین خوردن افراد جدید در کسب‌وکار خواهد شد.
با توجه به تجربه کارآفرینان گذشته، می‌توان گفت که مدیریت صحیح، رمز شکست و پیروزی علاقه‌مندان به مشاغل مختلف است و افرادی که از قطار موفقیت جا می‌مانند، کسانی هستند که ریسک‌ها را به‌درستی محاسبه نمی‌کنند. بسیاری از افراد شکست‌خورده در کسب و کار، هنگام شروع فعالیت‌شان تنها به یک بُعد از کار نگاه می‌کنند. هم‌اکنون رسانه‌ها موجی ایجاد کرده‌اند که کارآفرین را از یک بُعد و با تکیه بر تلاش و نبوغ فرد تعریف می‌کنند درحالی‌که تحقیقات نشان داده است که دلایل تولد یک فرد کارآفرین، بیشتر ریشه در موضوعات اجتماعی دارد. متأسفانه در تعاریفی که از کارآفرینی حتی در دانشگاه‌های ما ارائه می‌شود، این پدیده را تنها به مسائل روحی و شخصیتی گره می‌زنند درحالی‌که کارآفرینان در کنار این عوامل شخصیتی و اجتماعی، با تکیه بر آموزش‌ها یاد گرفته‌اند که بدون محاسبه جزئیات کسب و کار وارد میدان نشوند.
بنده از مطالعه زندگی کارآفرینان مختلف به این نتیجه رسیده‌ام که کارآفرینان موفق در حدی که مطالعه و دانش داشتند، فعالیت می‌کردند، همانطور که حاج سیدمحمود لاجوردی -مؤسس اولیه گروه صنعتی بهشهر- به فرزندانش وصیت کرد، یک کارآفرین نباید پایش را از گلیمش درازتر کند.
به‌طور کلی عوامل مختلفی همچون شرایط اقتصادی، مدیریت دولتی، اعتباردهی، شراکت‌های خانوادگی، شناخت الگوهای موفق و ناموفق و... در شکست و پیروزی افراد برای ایجاد کسب و کار جدید دخیل هستند.از نظر من افرادی که به اشتباه گمان می‌کنند چون فردی دیگر به‌دلیل نبوغ و مهارت در کارش موفق شده است، آنها هم می‌توانند در همان مسیر موفقیت گام بردارند، چیزی جز شکست، عایدشان نخواهد شد.

عوامل شکست و پیروزی
به‌طور کلی عوامل مختلفی همچون شرایط اقتصادی، مدیریت دولتی، اعتباردهی، شراکت‌های خانوادگی، شناخت الگوهای موفق و ناموفق و... در شکست و پیروزی افراد برای ایجاد کسب و کار جدید دخیل هستند

این خبر را به اشتراک بگذارید