• سه شنبه 4 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 14 شوال 1445
  • 2024 Apr 23
یکشنبه 12 آبان 1398
کد مطلب : 86779
+
-

روزهای اعتراض

نابرابری اقتصادی و درخواست بهبود وضعیت زندگی، مردم معترض از آمریکای لاتین تا خاورمیانه را به خیابان‌ها کشانده‌است

روزهای اعتراض


جواد نصرتی ـ خبرنگار

 برای دهه‌ها، خاورمیانه و آمریکای لاتین، مهد مبارزات آزادی‌خواهانه مردم بوده است. در آمریکای لاتین، مردم سال‌ها با نظام‌های دیکتاتوری نظامی مبارزه کردند و در خاورمیانه، بهار عربی همچون سیلی چند دیکتاتور قدیمی را با خود برد. حالا اما فریادهای متفاوتی از هر دو منطقه به گوش می‌رسد؛ کارد فساد و اقتصاد ناکارآمد به استخوان صبر مردم رسیده است.
چه در شیلی، چه در لبنان، چه در اکوادور و چه در عراق، دلایل مشترکی مردم را به خیابان‌ها کشانده‌ است: شرایط فاجعه‌بار اقتصادی، ناکارآمدی دولت‌ها، فساد بی‌سابقه و نابرابری عمیق. این بار به جای مبارزات آزادی‌خواهانه، درخواست برای اوضاع اقتصادی بهتر شرایط را در خاورمیانه و آمریکای لاتین شبیه هم کرده است.


بهار عربی، با انگیزه‌های اقتصادی

موج جدیدی از شورش‌ها و ناآرامی‌ها در هفته‌های اخیر کشورهای عرب در خاورمیانه را به لرزه درآورده است؛ این بار اما مسئله نه رقابت‌های منطقه‌ای است و نه درخواست‌‌های سیاسی.
به‌گزارش سی‌ان‌ان، در عراق، اعتراض‌ها و درگیری‌ها بخش‌های گسترده‌ای از کشور را فلج کرده و نخست‌وزیر را رفتنی. معترضان در لبنان خیابان‌ها را با آتش‌زدن لاستیک‌ها بستند و پوسترهای سیاستمداران را پاره کردند و کار آنقدر بالا گرفت که سعد حریری، نخست‌وزیر استعفا داد و رئیس‌جمهور وعده اصلاح ساختار سیاسی کشور را مطرح کرد. در مصر، مردم خشمگین یک‌بار دیگر مقابل نیروهای امنیتی فریاد کشیدند و شعار معروف سال2011 را سر دادند: «مردم سقوط نظام را می‌خواهند.»
با این حال، این بار مسئله نه سیاسی است، نه مناقشه اعراب و رژیم اسرائیل، نه تروریسم و نه حتی تقلا و درخواست برای آزادی‌های بیشتر. این بار مسئله، اقتصاد، فساد و ناکامی نخبگان و سیاستمداران برای ارائه خدمات عمومی ابتدایی به مردم است. مردم در کشورهای عربی خاورمیانه، از این خشمگین هستند که طبقه حاکم، حتی نتوانسته ذره‌ای امیدواری برای بهبود شرایط زندگی مردم عادی در این کشورها ایجاد کند.

پتانسیل از دست رفته در عراق
عراق قاعدتا باید به‌صورتی افسانه‌ای ثروتمند باشد. این کشور روی نفت غوطه‌ور است و پتانسیل کشاورزی بالایی دارد اما 16سال بعد از سقوط صدام و 2سال بعد از غلبه بر داعش، اقتصاد آن در بهترین حالت حرکت کندی دارد، نرخ بیکاری در کشور همچنان بسیار بالاست، میلیون‌ها نفر از قطعی‌های روزانه برق رنج می‌برند و آب در شهرهایی همچون بصره عملا غیرقابل نوشیدن است.
سازمان شفافیت بین‌الملل، عراق را یکی از فاسدترین کشورهای دنیا معرفی کرده است. در انتهای سال2017، حیدر‌العبادی، نخست‌وزیر وقت عراق هشدار داد: «نبرد با فساد بسیار خطرناک‌تر از مبارزه با تروریسم خواهد بود.»
حق با او بود. عراقی‌ها با هم متحد شدند و داعش را شکست دادند اما مشکلات روزمره زندگی ادامه دارد.

واقعیت مخوف مصر
در هفته‌های اخیر، مردم مصر به یکباره سکوت خود را شکستند و علیه هزینه‌های در حال رشد زندگی و فسادی که در جامعه ریشه دوانده فریاد زدند. آنها، ژنرال‌هایی را که عملا دولت و بخش‌های حیاتی اقتصاد را در دست دارند، مسئول این وضعیت می‌دانند.
اعتراض‌ها بعد از آن اوج گرفت که محمد علی، بازیگر سابق سینما و پیمانکار فعلی که هم‌اکنون در اسپانیا زندگی می‌کند، ویدئوهایی افشاگرانه درباره بریز و بپاش‌ها، ارتشا و فساد ژنرال‌های ارتشی در اینترنت منتشر کرد. یکی از افرادی که در این ویدئوها به او اشاره شد، فیلد مارشال سابق و رئیس‌جمهور فعلی مصر، عبدالفتاح السیسی است (السیسی این اتهام‌ها را رد کرده است).
اقتصاد مصر با سرعت زیادی در حال پیشرفت است و سال گذشته 5.6درصد رشد را ثبت کرد. با این حال نمادهای اقتصاد کلان در مصر، یک واقعیت ترسناک را نادیده می‌گیرد؛ وزیر دارایی این کشور اخیرا به بلومبرگ گفته است که اقتصاد مصر باید سالانه 8درصد رشد کند تا بتواند دو و نیم میلیون نفر نیروی کاری را که سالانه وارد بازار کار می‌شوند، جذب کند. تابستانی که گذشت، دولت مصر گزارشی را منتشر کرد که براساس آن، یک‌سوم مردم این کشور به‌عنوان فقیر دسته‌بندی می‌شوند. این میزان در سال2015 میلادی 28درصد بود.
دولت السیسی، از زمانی که در سال2013 شکل گرفته یارانه‌ها را کم کرده است. از همان سال، ارزش پوند مصری، واحد پول این کشور هم به‌شدت سقوط کرده است. این یعنی زندگی مردم عادی، سخت‌تر از گذشته شده است.

لبنان زمینگیر شده است
تقریبا یک‌سوم لبنانی‌ها زیر خطر فقر زندگی می‌کنند و افراد بیشتری هم روزبه‌روز به زیر این خط کشیده می‌شوند.
بیروتی‌ها می‌گویند که اگر سفارتخانه‌های آمریکا، کانادا یا استرالیا روزی تصمیم بگیرند که به همه ویزای مهاجرت بدهند، بیروت، ‌طی یک روز به شهر اشباح تبدیل خواهد شد.
از 8سال پیش که جنگ در سوریه شروع شد، دست و پا زدن اقتصاد لبنان هم شروع شد. بخش‌های زیادی از قلب بیروت که در جنگ داخلی 1990-1975 ویران شد و بعدا در دهه90 به‌عنوان نمادی از تولد دوباره شهر آباد شد، خالی است. تقریبا تمام رستوران‌ها و فروشگاه‌های لوکس در این منطقه ورشکست شده‌اند. تعداد گربه‌های ولگرد در این منطقه، از توریست‌ها هم بیشتر است.
همچون عراق، قطع مکرر برق هم در اینجا بخشی از زندگی روزانه مردم است.
لبنان، یکی از بالاترین نرخ‌های «میزان بدهی نسبت به تولید ناخالص داخلی» را در دنیا دارد. این کشور، وابستگی زیادی به وام‌های خارجی و تزریق موردی پول نقد توسط کشورهای خلیج‌فارس دارد؛ با این حال گرفتن وام سخت‌تر شده است و چشمه پول‌های نقد هم در حال خشک شدن است.
در نتیجه، ارزش لیره، پول ملی این کشور ‌که نزدیک به 2دهه نسبت به دلار بی‌تغییر مانده بود، شدیدا سقوط کرده است. تامین دلار هم به یکباره به‌شدت سخت شده است. برای کشوری که به واردات وابسته است، این اتفاق می‌تواند به یک بحران تبدیل شود.
مردم عادی بیش از گذشته احساس می‌کنند که اقتصاد ناخوش است و این یعنی فقرا و نه ثروتمندان و قدرتمندان باید بهای آن را بپردازند. حتی وعده‌های اصلاحات دولت هم تظاهرات گسترده خیابانی در این کشور را متوقف نکرده است.




انفجار اقتصادی در آمریکای لاتین

در دنیایی که در آتش اعتراضات می‌سوزد، آمریکای لاتین یک زنگ خطر هراسناک است. از بولیوی گرفته تا اکوادور، و از هائیتی تا هندوراس، ماه‌های پایانی سال2019 شاهد اعتراض‌های عظیم و گاهی خشونت‌آمیزی بوده‌اند که محرک بیشتر آنها عوامل اقتصادی بوده است؛ از افزایش قیمت بنزین و بلیت مترو گرفته تا فساد و شکاف طبقاتی عمیق. حتی شیلی، آرام‌ترین و شکوفاترین قطعه زمین در این منطقه هم گرفتار تظاهرات خشونت‌آمیز و مرگبار بوده است. سؤال بزرگ این است که آیا هم‌اکنون می‌توان کشوری را در این منطقه پیدا کرد که واقعا باثبات باشد؟
به گزارش فارن افرز آمریکای لاتین، از مدت‌ها پیش آماده انفجار بوده است. بعد از رونق اقتصادی در ابتدای هزاره فعلی که انتظارات را بیشتر از همیشه بالا برد، آمریکای لاتین وارد دوره‌ای ناامیدکننده از رشد اقتصادی شده است. کاهش مستمر حقوق و دستمزدها و افزایش هزینه زندگی، آستانه تحمل مردم را پایین آورده و آنها این روزها به سختی می‌توانند نابرابری و فساد را تحمل کنند. در عین حال، مردم در آمریکای لاتین به یکی از ثابت‌قدم‌ترین مردم دنیا در استفاده از شبکه‌های اجتماعی تبدیل شده‌اند. آنها در این شبکه‌ها، اعتراض‌های مردمی از هنگ‌کنگ تا بیروت و از آنجا تا بارسلونا را دیده‌اند و این سؤال را خودشان پرسیده‌اند که چرا ما نباید دست به‌کار شویم؟
اعتراض‌ها در کشورهای مختلف آمریکای لاتین، سرمنشا‌ها و دلایل متفاوتی دارند اما انگیزه همه آنها یکی است: نارضایتی اقتصادی. براساس اعلام صندوق بین‌المللی پول، اقتصاد آمریکای لاتین و حوزه کارائیب در سال2019 تنها 0.2درصد رشد را تجربه خواهد کرد، که بدترین آمار در دنیاست. در مقابل، انتظار می‌رود که بازارهای در حال توسعه در سال‌جاری 3.9درصد رشد را ثبت کنند.
برای درک اینکه چرا اقتصاد شکننده آمریکای لاتین این چنین اعتراض‌های خشمگینی به همراه داشته است، باید به ابتدای دهه جاری میلادی بازگردیم؛ یعنی زمانی که عملکرد اقتصادی این منطقه بهتر از هر منطقه بزرگ دیگری در دنیا بود. به لطف شکوفایی در قیمت کالاها، که دلیل عمده آن افزایش تقاضا در چین بود، اقتصاد آمریکای لاتین بین سال‌های2003 تا 2013 به‌صورت میانگین سالانه 3.5درصد رشد را تجربه کرد که بهترین عملکرد اقتصادی این منطقه در نیم قرن به شمار می‌رفت. سود حاصله نسبتا به خوبی بین همه مردم تقسیم می‌شد و نزدیک به 100میلیون نفر به طبقه متوسط در آمریکای لاتین اضافه شدند؛ مردم زیادی، برای نخستین بار موفق شدند خودرو، ماشین‌ظرفشویی و تلویزیون‌های بزرگ بخرند.
اما از آن زمان، اوضاع به خوبی پیش نرفته است. از 5سال پیش ونزوئلا، برزیل، آرژانتین، پرو، مکزیک و کلمبیا شرایط سخت اقتصادی را پشت سر می‌گذارند. مشکلات در کشورهای مختلف متنوع است اما دلایل مشترکی برای سقوط اقتصادی در این کشورها وجود دارد. بعد از پایان دوره رونق اقتصادی، کشورها نتوانستند کسری بودجه را جبران کنند و در جذب سرمایه هم ناموفق بودند. بهره‌وری در این منطقه به‌شدت افت کرده است و تنها منطقه زیرصحرا در آفریقا از نظر نرخ سرمایه‌گذاری نسبت به تولید ناخالص داخلی وضع بدتری از آمریکای لاتین دارد. در نتیجه، حقوق‌ها کاهش پیدا کرده، فقر در چند کشور دوباره جان گرفته و مردم از چیزی که از نظر آنها وعده‌های محقق‌نشده دولت است خشمگین شده‌اند.
همه اینها شرایط امروز را به خوبی توضیح می‌دهد. در شیلی، افزایش قیمت بلیت مترو تا 30پزو (معادل 4سنت آمریکا) مردم را به خیابان‌ها کشاند و در اکوادور، قطع یارانه سوخت، تظاهرات عظیم خیابانی به‌همراه داشت. در هردو مورد دولت از تصمیم خود عقب‌نشینی کرد اما دیگر دیر شده بود.
دشواری‌های اقتصادی، خشم مردم را متوجه مسائلی مانند نابرابری و فساد کرده است. آمریکای لاتین از دیرباز یکی از نابرابرترین منطقه‌های دنیا به شمار می‌رود اما دیگر صبر مردم سرآمده است. طبقه متوسطی که بعد از رونق اقتصادی شکل گرفت، بسیار تحصیلکرده است و به لطف اینترنت، حساسیت بالایی دارد.  
از سوی دیگر، موجی از رسوایی‌های مالی سیاستمداران که روسای جمهور برزیل، پرو و گواتمالا را روانه زندان کرده است، اعتبار حاکمیت را زیر سؤال برده است. حالا رای‌دهندگان در کشورهای مختلف آمریکای لاتین به این نتیجه رسیده‌اند که این احزاب و سیاستمداران نیستند که فاسد هستند، ‌بلکه ایراد از سیستم است. نتایج یک نظرسنجی اخیرا نشان داده است که تنها 57درصد مردم معتقدند که دمکراسی از دیگر انواع حکومت بهتر است. این میزان در نظرسنجی یک دهه پیش، 70درصد بود. این به این معنا نیست که آنها خواستار بازگشت دیکتاتوری‌های نظامی دهه 1970هستند. اما رای‌دهندگان در سال‌های اخیر به چهره‌هایی مانند ژائر بولسونارو در برزیل و آندرس مانوئل لوپز اوبرادور در مکزیک روی خوش نشان ‌داده‌اند. این چهره‌های پوپولیست، راه‌حل‌های ساده‌ای را برای مشکلات بزرگ وعده دادند و البته زمان نشان داده است که وعده‌هایشان، توخالی بوده است.
راه چاره برای آمریکای لاتین، اصلاحات بسیار عمیق و بنیادین اقتصادی است چون دیگر اقدامات استاندارد از قبیل اصلاحات مالیاتی و توافقنامه‌های تجاری پاسخگو نیست. رهبران کشورهای منطقه باید اولویت‌های اصلی مردم را شناسایی کنند و با کار جمعی، برای رسیدگی به آنها اقدام کنند.

این خبر را به اشتراک بگذارید