• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
شنبه 11 آبان 1398
کد مطلب : 86653
+
-

سلام آمیرزا !

3جوان به‌خاطر دغدغه و علاقه‌شان، فروشگاه صنایع‌دستی سیار راه‌اندازی کرده‌اند

سلام آمیرزا !

عرفان حاجی پروانه_خبرنگار


یک فولکس واگن وَن با طرحی سنتی از دور به چشم می‌خورد. گل‌هایی که براساس نقوش فرش‌های کاشان روی بدنه ماشین طراحی شده فولکس قدیمی را خاص‌تر کرده است. صندوق عقب بالا می‌رود. یک پنجره ارسی انتهای واگن دیده می‌شود. سفره‌ای قلمکاری‌شده به سقف ماشین نصب و زیر پارچه، چراغ‌های سنتی کوچک آویخته شده ‌است. اسم ماشین را گذاشته‌اند «ماشین میرزا». ماشین میرزا، دکان دوره‌گرد صنایع‌دستی و حاصل کار 3جوان پرتلاش و دغدغه‌مند است که همیشه در حال سفر هستند.

احسان رستمی‌پور، جوانی 28ساله و نویسنده حوزه گردشگری است. صنایع‌دستی همیشه یکی از مهم‌ترین سوژه‌های‌خبری او بوده است. احسان اهل سفر، در سفر‌های خود صنایع‌دستی می‌خرید و برای دوستانش می‌آورد. دوستانش از دیدن این صنایع شگفت‌زده می‌شدند. وقتی این رفتار را به‌طور مداوم مشاهده می‌کند با خود می‌گوید چرا به اقتصاد و اشتغال این کار فکر نکند؟ همین می‌شود و دوستان دیگرش را جمع می‌کند تا به علاقه و دغدغه همیشگی‌اش بپردازد.
افسانه میرباقری، 34ساله هم بازیگر تئاتر و سینماست. افسانه و همسرش(مجید) در ابتدا یک سایت صنایع‌دستی داشته‌اند. ایده فروش صنایع‌دستی سیار احسان برایشان جذاب به‌نظر می‌رسد. دست آخر، کار قبلی خود را با ایده احسان ترکیب می‌کنند. افسانه و احسان به‌دنبال خرید ماشین و کالاهای صنایع‌دستی می‌روند و مجید طراحی ماشین، لوگوی میرزا و کارهای گرافیکی فضای مجازی را قبول زحمت می‌کند.
مجید 34ساله، طراح، گرافیست و نقاش، ایده افسانه و احسان را تکمیل می‌کند. او در بخش فروش فعالیتی ندارد اما صفر تا صد ماشین را طراحی کرده است؛ از نقوش زیبای بدنه ماشین گرفته تا لوگوی میرزا.
مجید در اوج دورانی که مشغول طراحی میرزا بوده است، در صفحه مجازی خود می‌نویسد:« تا قبل از میرزا، من بیشتر نقاشی می‌‌کشیدم تا اینکه بعد از 12سال دوری از کار گرافیکی، میرزا یک تجربه متفاوت یا سلوکی شخصی برایم خلق کرد. ما میرزا را مثل یک دانه کاشتیم، ‌زیر و زبرش کردیم و عرق ریختیم تا جوانه زد. میرزا برای من بیش از یک پروژه است. میرزا رفیق من است.»

سوغاتی‌هایی از همه جای ایران
افسانه، مجسمه‌های سفالی کوچکی از گاوهای باستانی را در دست گرفته و با دقت خاصی آنها را در ویترین می‌گذارد. این گاوهای سفالی به‌دست یک باستان‌شناس سفالگر و براساس کشفیات تپه باستانی مارلیک از توابع رودبار در استان گیلان ساخته شده است. افسانه سرشار از انرژی و امید است و می‌گوید که بیشتر در بخش فروش مطالعه و فعالیت می‌کند، از این کار لذت می‌برد و خوش‌می‌گذراند. او با صدایی سرشار از امید می‌گوید: «قصد داریم از ایران فراتر رویم و میرزا را جهانی کنیم».

به سیستان سلام کن
روستای کلپورگان در سیستان‌و‌بلوچستان یکی از خاص‌ترین محصولات صنایع‌دستی ایران را تولید می‌کند. زنان و دختران این روستا هنر خاص درست کردن این محصولات را سینه‌به‌سینه می‌آموزند و آن را به نسل‌های بعد از خود منتقل می‌کنند. سفال کلپورگان میراث دورانی است که هنوز چرخ در ساخت سفال نقشی نداشته و این محصولات با امکاناتی بسیار ابتدایی ساخته می‌شدند. این محصول که هنوز هم با همان شیوه سنتی ساخته می‌شود، زمینه‌ای از یک فرهنگ تاریخی را در خود دارد و این روستا را به موزه زنده سفال در دنیا تبدیل کرده است.
حال کلپورگان، یکی از محصولات دکان دوره گرد صنایع‌دستی ماست. در واقع میرزا وارث این قدمت و فرهنگ غنی شده تا هنر و فرهنگ ایرانی را به یاد پایتخت‌نشین‌ها بیاورد.
احسان، افسانه و مجید از 2سال پیش کار خود را آغاز کرده‌اند؛ 6‌ماه به‌دنبال تهیه ماشین مناسبی برای این کار گشته‌اند. 6‌ماه دیگر نیز مشغول تزئین ماشین و تهیه صنایع‌دستی بوده‌اند.
احسان با احتیاط خاصی ظروف میناکاری را از کارتن خارج می‌کند  و به ویترین‌شان که در واقع صندوق عقب فولکس واگن است، منتقل می‌کند. احسان می‌گوید: در سفر اصفهان با هنرمندی خوش‌ذوق آشنا شده است و چند اثر میناکاری شده از او خریده است. او در پاسخ به چند پرسش در مورد ماشین، آهی ملال‌آور می‌کشد و می‌گوید:«خیلی دنبال ماشین گشتیم. از آنجا که دنبال ماشین آماده برای این کار نبودیم، فرایند خرید ماشین طول کشید. ماشین‌هایی که قبلا برای کارهایی مثل دوره‌گردی استفاده شده‌اند، فرسوده‌اند و استهلاک بالایی دارند و دردی را دوا نمی‌کنند».
روایت افسانه از خرید ماشین اما با ترس آغاز شد؛ «ماشین را قبل گرانی‌‌ها خرید‌یم و اگر می‌خواستیم همین ماشین را الان بخریم باید3-2‌برابر خرج می‌کردیم. به جرأت می‌‌گویم که اگر 2‌ماه دیرتر خریده بودیم ایده «میرزا» نشدنی بود. راستی! پول ماشین پس‌انداز هر سه مابوده است.»
احسان در مورد فرایند ایده میرزا تا عملی شدن آن می‌گوید: «همه ما در طول هفته مشغول کار خودمان بودیم. افسانه، تئاتر بازی می‌کرد، مجید طراحی و نقاشی داشت و من هم روزنامه‌نگاری. یک مدت کار پس از اینکه پول جمع می‌کردیم، دکور می‌زدیم. دوباره کار  و پول جمع می‌کردیم و بخش دیگری از کار را پیش می‌بردیم».
احسان از صندلی عقب ماشین، چند ظرف حصیربافی را که با برگ درخت نخل درست شده است بیرون می‌آورد. این کالا، «کپو» نام دارد. کپوبافی در استان‌های جنوبی و مرکزی به‌ویژه خوزستان رونق دارد. طرح‌های کپو‌ها ساده و نخی است و این ظروف کارکردی مثل جای نان، تنقلات، جواهرات، ظروف‌ پذیرایی یا تزئینی دارند. کپو‌های میرزا، کار دست هنرمندان کرمانی است.

روزی کسب‌و‌کارمان می‌گیرد
احسان اعتقاد دارد که هنوز بازار صنایع‌دستی را خوب نمی‌شناسند. 
او در مورد درآمد دکان دوره‌گرد صنایع‌دستی ایده‌ای ندارد و می‌گوید:«آن‌قدر کار نکرده‌ایم که بتوانیم برآوردی داشته باشیم. برای رسیدن به این برآورد حداقل باید 6‌ماه مداوم کار کرد. هم‌اکنون بیشتر مشتری‌های ما مجازی هستند. الزامات و ملزومات این شغل واقعا برایمان هزینه‌آور بود اما برنامه ما این است که آرام‌آرام کار کنیم. کم‌کم پول جمع می‌کنیم و کار خود را پیش می‌بریم. می‌توان گفت که به نوعی در مرحله آزمون‌و‌خطا هستیم اما به ادامه این کار امیدواریم». 
پارچه‌های سنتی شهر یزد، برای کالاهای میرزا کاربردی متفاوت پیدا کرده‌ است. بند عینک و کیف دستی از محصولات مدرنی است که با این پارچه‌ها طراحی شده‌ است.
اکثر قریب‌به‌اتفاق کالاهای بساط میرزا برای شهر‌های مختلف ایران است و به ندرت کالایی که در تهران ساخته شده باشد، در این بساط یافت می‌شود. جمع شدن کالاهای مختلف از شهر‌های مختلف در صندوق عقب یک فولکس واگن خبر از کثرتی وحدت‌گونه می‌دهد که در نوع خودش آن را بی‌بدیل می‌کند.
احسان و افسانه از مأمورینی حرف می‌زنند که به‌کار آنها سرک کشیده و به آنها تذکر می‌دهند.
افسانه می‌گوید:«چند هفته پیش که به اکباتان رفته بودیم، چند مأمور آمدند و به ما به کنایه گفتند که امروز را مهمان ما باشید. ما هم به آنها گفتیم که امروز مهمان شما هستیم و فردا مهمان کس دیگری می‌شویم. درآمد ما از رستوران‌ها و کافه‌ها خیلی کمتر است و حاضر نیستیم پولی بابت دوره‌گردی بدهیم».
احسان در این مورد می‌گوید: «سال گذشته شورای شهر تهران طرحی در مورد ساماندهی دستفروشان، وانت‌های باری و ون‌های سیار تصویب کرد. این طرح هنوز عملیاتی نشده و جزئیاتش نیز مشخص نیست. ممکن است طرح ساماندهی، طرح بدی باشد و دکان‌های دوره‌گرد را مجبور کند که پول هنگفتی را به‌عنوان مالیات بپردازند. طبق آماری که من چند وقت پیش دیده بودم، در تهران قریب به 400ماشین سیار در حال کار هستند. متأسفانه هیچ قانونی برای آنها وجود ندارد و به همین علت همه می‌توانند به ما گیر بدهند که چرا مغازه سیار راه انداخته‌ایم».
میرزا صرفا دکانی دوره‌گرد نیست. میرزا پویا، در حال تغییر و رو‌به‌رشد است؛ زیرا حاصل تلاش، ایده و امید3جوان با حرفه‌های مختلف است. هر گوشه از میرزا یادآور یک منطقه و فرهنگی از ایران است. این بار قهرمانان ما ایران را در صندوق عقب یک فولکس واگن جا کرده‌اند.

به همه ایران سلام کن
کیسه‌های پته‌دوزی از دیگر کالاهای میرزاست که به‌دست هنرمندان کرمانی دوخته شده است. این محصول که «مفشو»(مرفشو)نام دارد، در زمان قدیم نقش قندان یا جای نگهداری داروهای گیاهی را بازی می‌کرده است. مفشوهای میرزا این روزها می‌تواند جای جواهر، تنقلات یا محصولی تزئینی باشد.
افسانه اعتقاد دارد؛ «‌در ایران همه ترجیح می‌دهند کالایی هندی یا چینی بخرند. گویی علاقه‌ای به کالای ایرانی ندارند. ولی به‌نظرم حداقل صنایع‌دستی ایران، به‌زودی جا خواهد افتاد چون این کالاها واقعا شگفت‌انگیز هستند.»

احسان دل پری از کافه‌ها و رستوران‌های سیار دارد و می‌گوید: «آنها همیشه مشتری دارند. قهوه برای خود من در هر موقعیتی کالای مصرفی مناسبی به‌حساب می‌آید. پهن و جمع کردن بساط ما 2ساعت وقت می‌برد اما بقیه ماشین‌های سیار صرفا کرکره را بالا می‌دهند. مخارج کار صنایع‌دستی نیز برخلاف تصور بقیه واقعا زیاد است».
او در پاسخ به این پرسش که چرا کافه نزدید؟ می‌گوید: «علاقه و دغدغه اصلی ما صنایع‌دستی بود. ما 3نفر دائم‌السفر بودیم و هستیم. این ایده هم هنوز جذابیتش را برای ما از دست نداده است.حتی به این ایده که این دکان دوره‌گردمان را به سفر برده و محصولاتمان را در شهرهای دیگر بفروشیم، فکر کرده‌ایم اما احساس می‌‌کنم که ماشینمان برای سفر چندان مطمئن و امن نیست».
ظروف فیروزه‌کوبی این روزها قیمت بالایی دارد. هنرمندان این رشته هم که عموما در اصفهان فعالیت می‌کنند به‌علت همین گرانی به سمت ساخت محصولات کوچک‌تری مثل زیورآلات روی‌آورده‌اند پس به ناچارگوشواره، دستبند و انگشتر فیروزه‌کوبی می‌سازند. این فیروزه‌کوبی‌های کوچک جزو محصولات میرزاست.
تیم میرزا فرایند فروش را از یک‌سال و 2‌ماه پیش آغاز کرده‌اند و بیشتر اواخر هفته‌ها به خیابان‌ها آمده‌اند. اسفند‌ماه گذشته 20روز متوالی کار کرده و درآمد خوبی داشته‌اند. احتمالا مردم از این صنایع برای تزئین سفره هفت‌سین‌شان استفاده ‌کرده‌اند.

ماشین فرسوده
در سفر اصفهان با هنرمندی خوش‌ذوق آشنا شده و چند اثر میناکاری شده از او خریده است. او در پاسخ به چند پرسش در مورد ماشین، آهی ملال‌آور می‌کشد و می‌گوید:«خیلی دنبال ماشین گشتیم. از آنجا که دنبال ماشین آماده برای این کار نبودیم، فرایند خرید ماشین طول کشید. ماشین‌هایی که قبلا برای کارهایی مثل دوره‌گردی استفاده شده‌اند، فرسوده‌اند و استهلاک بالایی دارند و دردی را دوا نمی‌کنند



 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :