• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
دو شنبه 29 مهر 1398
کد مطلب : 86016
+
-

نظر منتقدان درباره جمعه‌کشی

  نصرالله قادری

شکل اجرا به نوعی کمیک است البته نه به‌معنای فارسی‌اش که در نهایت بنا بر حاکمیت مرگ نوعی ترس و دهشت در فضا ته‌نشین خواهد شد. این ساختار برآمده از ریشه‌های ذاتی اسماعیل خلج است که اثرش را منحصر به فرد و از دیگران مستقل می‌کند و برای همین نباید خلج‌کشی راه بیفتد و نسل جدید بی‌خبر از این نویسنده و کارگردان او را حذف کند.

  حمید کاکاسلطانی

این شانس بزرگی برای ماست که بتوانیم اثری از اسماعیل خلج را روی صحنه ببینیم. خلج نمایشنامه‌نویسی است که به‌دلیل گردآوری آدم‌های طبقات پایین و محروم جامعه در مکانی مانند قهوه‌خانه، برخی او را نمایشنامه‌نویس قهوه‌خانه‌ای نام داده‌اند. خلج به درستی این آدم‌ها را با آلام، یأس‌ها و امیدهایشان می‌شناسد و زبان گفتار و حالشان را می‌داند؛ آدم‌هایی که در شرایط اجتماعی می‌خواهند گام‌هایی بردارند اما این گام‌ها نافرجام هستند و به جای اینکه حرکت کنند، بیشتر ایستا هستند. این ایستایی ماحصل ظلم اجتماعی، سیاسی و فرهنگی با زیرساخت‌های آموزشی است. خلج گزارشی از زندگی آدم‌های مأیوس می‌دهد که دنبال هم‌صحبت می‌گردند و می‌خواهند با کسی درددل کنند اما نمی‌توانند و این حالشان را رقت‌انگیز می‌کند.

  رضا آشفته

در «جمعه‌کشی»، مردمان در حاشیه و ته‌شهری همانند قهرمانان ساموئل بکت به‌ویژه در نمایش «در انتظار گودو» چشم‌انتظاری می‌کشند که این جمعه هم بگذرد اما خلج دارد بنا بر همان روال ادبیات ایرانی و عرفان این سرزمین وضعیتی را خلق می‌کند که در آن آیینی شکل می‌گیرد و در نهایت سبک و شیوه‌ای از خلج بر جای می‌ماند که منحصر به‌خود اوست؛ نمایشی شاعرانه و عارفانه که درباره نوعی بطالت وارد بر دنیا و زمان است که در آن مناسبات غلط و حتی ظالمانه‌ای بین آدم‌ها حاکم است.

  محمد آقازاده

در این کار نوری هست در صحنه‌ای که قهوه‌چی صندلی را بر زمین می‌کوبد و می‌خواهد مناسبات را به هم بریزد و بین شخصیت‌ها یکی‌شدنی اتفاق می‌افتد. چنانچه همه دسته‌جمعی آواز می‌خوانند اما به صاحب قهوه‌خانه اجازه نمی‌دهند که بخواند و او ناخواسته شروع به خواندن می‌کند. از سوی دیگر در اینجا تنش با زمان دارد صورت می‌گیرد و باید به‌گونه‌ای با آن کاری بکنند. می‌بینید که در این نمایش مسئله زمان، فقر، دعواهای بین آدم‌ها و آنهایی که انگار بی‌سرنوشت‌اند مطرح است و همه اینها در کلیت اثر تنش می‌سازد.

این خبر را به اشتراک بگذارید