• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
دو شنبه 22 مهر 1398
کد مطلب : 85115
+
-

زیر درخت هلو

درباره انگل سئولی که راه‌های نرفته ما را درست طی کرد

زیر درخت هلو

مسعود میر_روزنامه نگار

ما دلباخته فقر شدیم و درز تبعیض و اختلاف طبقاتی را گل گرفتیم مبادا لکه‌ای سیاسی به دامن فیلم‌هایمان بنشیند و آنها از ما درس گرفتند. سینمای ما از گنج‌قارون توبه کرد و سینمای کره با روایت مدرن اختلاف‌طبقاتی شد فاتح جزیره کن. این یک پیش‌فرض است که می‌تواند جز سینما در مسیر دیگر صنعت‌ها هم میان ما و کره ردیابی شود. ما تند شروع کردیم و زود بی‌خیال شدیم و آنها دیر شروع کردند و ادامه دادند. با همین احوالات است که یک فیلم درباره اختلاف طبقاتی در سال 2019 از کره‌جنوبی می‌آید و دنیا را غافلگیر می‌‌کند. تا اینجای این متن را بگذارید به‌حساب حرف‌های پیش از تماشای یک فیلم که یک وجه ممتاز دارد: نخل طلای کن.
* * *  
انگل حکایت ییلاق‌نشینی زیرزمین‌نشین‌هایی است که در رویاهایشان بنز سوار می‌شوند، جیب‌هایشان پر از اسکناس است و در رستوران غذا می‌خورند. فاصله تا این رویاها فاصله میان یک زیرپله نمور تا یک خانه لوکس در بالای شهر است، فاصله میان تماشای باران در چشم‌اندازی مجلل تا سیلابی ویرانگر در محله‌های فقیرنشین. انگل‌ها می‌خواهند این فاصله را با رندی خودشان پر کنند و انصافا هم در این مسیر بی‌نقص حرکت می‌کنند. 4عضو خانواده خودشان را چنان در چرخ‌دنده‌های روزمرگی خانواده‌ای مرفه جا می‌اندازند که گویی بدون حضورشان چیزی جلو نمی‌رود.‌شأن نزول نام انگل‌ها اما درست در همین لحظات در فریم‌های فیلم مشهود می‌شود. آنهایی که در یک موقعیت ممتاز به‌دست‌آمده می‌خواهند با یک مهمانی خانوادگی شبانه زخم‌ها و عقده‌ها را مرهم کنند، دیگر از حیطه زیرکی پا بیرون می‌گذارند و می‌شوند انگل. این تصمیم انگلی دقیقا همان جایی است که کارگردان می‌خواهد رویش تأکید کند؛ همان نقطه‌ای که باید کفر تماشاگران را بالا بیاورد و همان گره کوری که نتیجه‌اش می‌شود تنفر از تبعیض، فقر و بیکاری و... .
* * *  
انگل‌ها انواع مختلفی دارند اما همه‌شان به یک روش زیست می‌کنند: روش انگلی. این روش‌ها برای دوام آوردن و بهبود شرایط زیستی دقیقا همان چیزی است که تا نیمه‌اول فیلم شما را با خود همراه می‌کند. ایده غافلگیری مستخدم قدیمی با پرز هلو و شیطنت روانشناسی نقاشی کودک هر تماشاگری را سر ذوق می‌آورد. انگل بعد از غافلگیری‌های زیستی خیلی زود با روش خاص خودش به سراغ موشکافی زندگی مرفهین می‌رود؛ مردمانی با مشکلاتی از جنس ناجور و البته دست‌به‌جیب‌شدن‌های جور که روی دیگر سکه سئول هستند. در همین لحظات است که بونگ‌جون‌‌هو فرصت می‌یابد تا به جز شیطنت‌های خواستنی برای هاشور‌زدن فاصله فقیر و غنی، مانیفست ذهنی خودش درباره استیلای مدرنیته، فروپاشی خانواده، گرفتاری‌های سیاسی شبه‌جزیره و ترس‌های فروخفته مردم را با کچاپ و خون به تصویر بکشد. فیلم از درام به آغوش طنز می‌غلتد و بعد به کول جنایت سوار می‌شود تا مسیر انگل از مبدا‌ آشوب و ویرانگری سیل به مقصد سکون و بهت برف ختم شود.

این خبر را به اشتراک بگذارید