ماجرای عجیب زنده شدن جوانی که مرده بود

خانواده پسر جوانی بعد از ناپدید شدن او جسدی را در پزشکی قانونی دیدند و با این تصور که او پسر گمشده‌شان است، جسد را دفن کردند، اما 40روز بعد پسرشان به خانه برگشت و از دیدن اعلامیه‌اش به دیوار وحشت کرد.
به گزارش همشهری، 18تیرماه مرد جوانی به دادسرای امور جنایی تهران رفت و از مفقود شدن برادرش خبر داد. او به قاضی واحدی، بازپرس شعبه‌11 گفت: برادرم 45سال دارد. چند روز قبل از خانه بیرون رفت و می‌گفت می‌خواهد کار پیدا کند، اما دیگر خبری از او نشد. برادرم تلفن همراهش را هم در خانه جا گذاشت و نمی‌دانیم کجا رفته است. با وجود این هر جایی را که فکر می‌کردیم بتوانیم ردی از او پیدا کنیم جست‌وجو کردیم، ولی فایده‌ای نداشت.
با ثبت مشخصات جوان گمشده به دستور بازپرس پرونده، جست‌وجوها برای یافتن او در همه بیمارستان‌ها، مراکز انتظامی و... آغاز شد، اما هیج ردی از او به‌دست نیامد. در حالی‌که خانواده این جوان از زنده بودن او ناامید شده بودند از آنها دعوت شد تا تصاویر اجساد افراد مجهول‌الهویه در پزشکی قانونی را ببینند تا شاید بتوانند جسد عزیزشان را در میان اجساد پیدا کنند. آنها از میان ده‌ها فرد فوت شده یک نفر را شناسایی کردند و گفتند که او شبیه برادرشان است. به همین دلیل پس از طی شدن مراحل قانونی این جسد به آنها تحویل داده شد. این خانواده که پس از مدت‌ها جست‌وجو توانسته بودند جسد پسرشان را به‌دست بیاورند رخت عزا به تن کردند و برای تدفین و ترحیم او مراسم مفصلی ترتیب دادند.
با گذشت 40روز از مراسم خاکسپاری مرد جوان، زنگ خانه به صدا درآمد. مقابل در خانه هنوز تصاویر مرحوم و پلاکاردهایی که برای تسلیت نصب شده بود وجود داشت. یکی از اعضای خانواده در خانه را باز کرد، اما چیزی را که با چشمانش می‌دید باور نمی‌کرد. مردی که آن طرف در قرار داشت همان جوان گمشده بود. او با دیدن تصاویر و اسمش در سر در خانه وحشت کرده و برادرش نیز از دیدن او زبانش بند آمده بود. مرد جوان که بعد از قریب به 2‌ماه به خانه برگشته بود، تصور نمی‌کرد اعضای خانواده‌اش برای او مراسم ختم گرفته باشند و اعضای خانواده نیز که جسدی شبیه به فرزندشان را دفن کرده و برایش مراسم گرفته بودند، فکر نمی‌کردند که او زنده باشد. اما حالا مهم‌ترین سؤال این بود که جوانی که 40روز قبل به خاک سپرده شده، چه‌کسی است؟
با پیدا شدن مرد جوان اعضای خانواده‌اش رخت عزا را از تن بیرون آوردند اما همه‌شان هنوز در شوک به سر می‌بردند. مرد جوان درباره 2ماهی که به شکل عجیبی ناپدید شده بود، گفت: مدت‌ها بود که بیکار بودم و شرایط سختی داشتم. به همین دلیل از خانه بیرون رفتم تا شاید کاری پیدا کنم. درست یادم نمی‌آید که کجا بودم که با یک خودرو تصادف کردم و من را به بیمارستان بردند. از آن روز به بعد حافظه‌ام را از دست دادم. نمی‌دانستم که خانواده‌ام چه کسانی هستند و قبلا در کجا زندگی می‌کردم. شرایط خیلی سختی بود. تا اینکه در یک کارگاه کار پیدا کردم و مشغول شدم. چند هفته‌ای در آنجا بودم تا اینکه کم‌کم حافظه‌ام را به‌دست آوردم و نشانی خانه‌مان یادم آمد و به خانه برگشتم، اما جلوی در خانه عکس و اعلامیه‌ام را دیدم و وحشت کردم.
با پیدا شدن این مرد او به دادسرای امور جنایی رفت و آنچه را که اتفاق افتاده بود برای بازپرس پرونده شرح داد. در این شرایط بازپرس جنایی پرونده را مختومه اعلام کرد، اما دستور داد درباره فردی که به اشتباه به جای این جوان دفن شده تحقیق و هویت او را شناسایی کنند.