• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
سه شنبه 16 مهر 1398
کد مطلب : 83827
+
-

تن‌های تنها

شیوع تک‌فرزندی بین خانواده‌های ایرانی؛«آسیب» یا «فرصت»؟

تن‌های تنها

امیر حسین احمدی_خبرنگار

«آن موقعی که من بچه بودم زن‌ها از سن 16- 15سالگی ازدواج می‌کردن و به سی سالگی که می‌رسیدن، دست‌کم 5‌تا بچه داشتن اما امروز نسل ما سن ازدواجش بالا رفته و به تبع آن سن بچه‌دارشدن‌ هم خیلی بالاتر از گذشته‌ست. خود من 33ساله بودم که صاحب فرزند شدم.»؛ این‌ها حرف‌های مریم است که حدود 40سال دارد و صاحب دختری به نام «باران» است. مریم شاغل است و در تهران زندگی می‌کند. مشکلات اقتصادی، دغدغه‌های طبقه متوسط شهری و سبک زندگی مریم که دوست دارد پا به پای شوهرش کار کند باعث شده تا او مثل مادر خود تمایلی به داشتن فرزند دیگری جز باران نداشته باشد؛ «مادر بودن از دور کار باحالی به‌نظر می‌رسه ولی وقتی کسی بچه‌ای داشته باشه عملا به بخشی از زندگی خودش نمی‌رسه. من باید برای باران وقت بذارم، باهاش بازی کنم، به حرف‌هاش گوش بدم. به‌عنوان یه مادر به همه این‌کارها نمی‌رسم و وای به روزی که باران برادر یا خواهری هم داشته باشه. اون وقت باید از همه علاقه‌های خودم و کارهایی که دوست دارم بزنم و فقط بچه تربیت کنم.» با همه اینها مریم می‌داند که فرزندش تنهاست و دوست دارد که که باران جز دوستان مدرسه همدمی داشته باشد که همخون او هم باشد؛ «بچه‌های ما مثل خودمان نیستند که خواهر و برادری داشته باشند که کس و کارشان باشد. خود من دوست دارم که باران برادر یا خواهری داشته باشد و خودم هم صاحب فرزند دیگری جز باران باشم و حتی گاهی به این فکر می‌کنم که باران جز من و پدرش هیچ‌کس دیگری را ندارد که با او ارتباط درجه یکی داشته باشد».

آمارها چه می‌گوید
همین هفته پیش بود که به مناسبت روز سالمند آمار نگران‌کننده‌ای از روند پیر شدن جامعه ایرانی منتشر شد. آمارهایی که نشان می‌دهد تا 20سال آینده،30درصد جمعیت کشور سالمند می‌شود. همچنین براساس این آمار بود که برای نخستین بار اعلام شد در سال 98بیش از 10درصد جمعیت کشور را افراد بالای 60سال تشکیل می‌دهند یعنی 1/0درصد بیشتر از میانگین آمار جهانی! همچنین نرخ رشد جمعیت سالمند در ایران نسبت به نرخ رشد جمعیت زیر 15سال طی سال‌های گذشته بیش از دوبرابر افزایش یافته است. برخی معتقدند شیوع تک‌فرزندی در ایران وضعیت سالمندی در کشور را هم وخیم‌تر می‌کند. طبق آماری که شهین‌دخت مولاوردی -معاون سابق امور زنان و خانواده ریاست‌جمهوری- در همایش روز ملی جمعیت اعلام کرد حدود  4/1۴ درصد خانواده‌های ایرانی بدون فرزند و ۹/۱۸ درصد نیز فقط یک فرزند دارند. 

درگیری‌های روزمره
علاقه به داشتن فرزندی دیگر و دغدغه‌هایی که مانع این علاقه می‌شوند تنها مختص مریم نیست بلکه خیلی از افراد دیگر هم چنین دغدغه‌هایی دارند. امیر و همسر و دخترش در اصفهان زندگی می‌کنند. امیر ارتشی و همسرش نیز معلم است. او می‌گوید که کارش آنقدر سخت هست که صبح از خانه بیرون می‌زند و وقتی به خانه می‌رسد که تنها دخترش به خواب خوش رفته؛ «داشتن اولاد و فرزند چیزی است که هم خدا و دین بر آن تأکید کرده و هم بچه مایه نشاط زندگی جوانی و عصای دست پیری است و طبیعی است که همه دوست داشته باشند فرزندانشان از یک نفر بیشتر باشد، اما مشکلات اقتصادی آن‌قدر زیاد است که آدم در تامین هزینه‌های یک بچه هم می‌ماند. از طرف دیگر هر وقت با همکارانم صحبت می‌کنم به این نتیجه می‌رسم که اگر بخواهی با نان حلال بچه‌ات را بزرگ کنی عملا فرصتی برای تربیت او نداری. خود من آن قدری که باید و شاید نمی‌توانم برای دخترم وقت بگذارم، به‌عنوان پدرش حرف‌هایش را بشنوم، درس و مشقش را پیگیری کنم و یک کلام با او زندگی کنم.» «توقع بچه‌های امروزی بالا رفته و پدر مادرها هم انتظار زیادی دارند»؛ این گفته مریم است که دوست دارد فرزندش را به درست‌ترین نحو تربیت کند؛ «قبلا یک دختربچه یک روپوش داشت و با آن مدرسه و مهمانی و هرجای دیگر می‌رفت اما امروز هیچ بچه‌ای قبول ندارد که با لباس مدرسه‌اش مهمانی هم برود، ورزش هم بکند. از طرفی پدرها و مادرهای ما آن‌قدر که ما برای تربیت بچه‌ها وقت می‌گذاریم وقت نمی‌گذاشتند؛ چرا که امکان و سوادش را هم نداشتند اما امروز هیچ پدر و مادری از تربیت روانی فرزندش کوتاه نمی‌آید.»
مریم مشکلات اقتصادی و اجتماعی را که در کنار دردسرهای تربیت یک بچه امروزی می‌گذارد به این نتیجه می‌رسد: «از طرفی داشتن چند بچه که در کنار هم تربیت شوند و با هم بزرگ شوند، هم برای پدر و مادر لذتبخش و هم برای بچه‌ها بهتر است اما وقتی به این فکر می‌کنم که چه خطرات اجتماعی‌ای بیرون از خانه و در شهر فرزندم را تهدید می‌کند و تربیت درست او چقدر نیاز به وقت گذاشتن و هزینه دارد می‌بینم مزیت‌های تک فرزندی به مزیت‌های چندفرزندی می‌چربد».
سینا 20سال دارد و امروز محرم‌ترین نزدیکان او دوستان دانشگاهش هستند. سینا اتاق شخصی دارد، هر‌ماه پول توجیبی مشخصی می‌گیرد و برای خودش ماشینی دارد که با آن خانه تا دانشگاه را می‌پیماید. 
سینا می‌گوید که حفره‌های تنهایی خود را با دوستان دانشگاهش پر کرده؛ «تک‌فرزندی خوب است. من تمام محبت پدر و مادرم را دارم و برای امکاناتی که آنها در اختیارم می‌گذارند بدون شریکم ولی همه این محبت‌ها و امکانات جایی دل آدم را می‌زند. من دوست داشتم. من تنها نیستم کلی دوست و رفیق دارم اما مسئله اینجاست که گاهی حرف‌هایی در دلم دارم که نه می‌توانم به دوستانم بزنم. مثلا روزی شد که من عاشق یکی از بچه‌های دانشکده شدم و آن روز بود که فهمیدم همه عمرم یک خواهر می‌خواستم.»

تک‌فرزندی از آسیب تا فرصت
شیوا دولت‌آبادی -رئیس هیأت مدیره انجمن روانشناسی ایران- در گفت و گو با همشهری در این‌باره می‌گوید: «حدود 100سال پیش یک روانشناس تحقیقی گسترده انجام داد و تک‌فرزندها را با چند فرزندها مقایسه کرد. در این تحقیق مشخص شد که تک‌فرزندها نازپرورده‌تر هستند و در عین حال بیشتر احساس تنهایی می‌کنند اما از آن زمان تحقیقاتی زیادی شده و روانشناسان به این نتیجه رسیده‌اند که چنین نتیجه‌ای ضرورتاً صدق نمی‌کند». دولت‌آبادی اما پس از این مقدمه خانواده‌های مدرن شهرنشین را اینگونه می‌سنجد: «امروز خانواده‌ها کوچک می‌شوند و کیفیت روابط واقعی در زندگی‌ها کاهش می‌یابد اما باید قبل از این مسئله این پرسش را مطرح کنیم که چرا والدین نمی‌خواهند فرزند داشته باشند؟ مشکلات اقتصادی و اجتماعی و افزایش هزینه‌های زندگی به مدد وسواس بیش از اندازه خانواده‌هایی آمده است که به‌عنوان یک خانواده مدرن امروزی مسئولیت‌های زیادی برای خود قائلند. آنها از طرفی امکانات خوبی در اختیار فرزندان می‌گذارند و از سوی دیگر حمایت‌هایی که خانواده در زندگی نیمه قبیله‌ای داشت را احساس نمی‌کنند. حمایت‌هایی که خود را در سفره‌های مشترک خانه‌های بزرگ چند خانواده‌ای و... نمایش می‌داد و بر روابط کودکان آثار مثبت و همچنین منفی داشت.»
او همچنین ادامه می‌دهد: «وقتی تعداد بچه‌ها زیاد بود و رقابت‌ بین آنها زیاد‌تر می‌شد فضایی را به وجود می‌آورد که بچه‌ها از طریق بازی روابط واقعی را در طولانی‌مدت تجربه کنند اما امروز شاهد این هستیم که در همه جهان گرایش به فرزندان کمتر وجود دارد. آمارهای جهانی نشان می‌دهند که 47درصد از خانواده‌های جهان تک‌فرزندی هستند».
مدیرعامل انجمن حمایت از حقوق کودکان همچنین در ادامه محاسن و معایب تک‌فرزندی را اینطور بیان می‌کند: «ساختار خانواده تک‌فرزندی متمرکز بر یک فرزند است؛ به او توجه بیشتری می‌شود؛ چرا که تمام کیفیت و کمیت توجه والد برای یک فرزند است و فرزند این میزان را با هیچ‌کس شریک نیست اما این مقدار توجه بیش از اندازه خیلی هم مورد قبول نیست. برای مثال وقتی که به جای کودکی دیگر والدین همبازی فرزند خود می‌شوند پویایی‌ای که در بازی کودک با کودک اتفاق می‌افتد در بازی کودک با والد اتفاق نمی‌افتد؛ چرا که پدر و مادر در بازی کوتاه می‌آیند یا خشمگین می‌شوند و این مسئله کیفیت مهارت آموزی‌های ارتباطی که به وسیله بازی انجام می‌شود را ناممکن می‌کند. از طرفی خیلی‌ها این وضعیت را به‌خودخواهی کودک تفسیر می‌کنند و این مسئله دو اثر دارد؛ وقتی که کودک با همسالان خود ارتباط کمتری می‌گیرد، چالش کمتری را هم تجربه می‌کند و این مسئله در شخصیت او تاثیر می‌گذارد و کمبود اعتماد به نفس یا اعتماد به نفس کاذب پدید می‌آورد». «وسواس بالا در تربیت باعث افزایش انتظار والدین از فرزندان خود می‌شود.»؛ این مسئله‌ای است که دولت‌آبادی آن را یکی از معضلات خانواده‌های تک‌فرزندی می‌داند و آن‌ را اینطور تشریح می‌کند: «خانواده وقت و سرمایه زیادی برای تنها فرزند خود گذاشته است و به همین سبب تمام آرزوها و آمال خود را هم در وجود همین تک‌فرزند می‌بیند و در نتیجه انتظارات بالایی از او دارد. و همین مسئله باعث افزایش اضطراب در تک‌فرزندها می‌شود».
این روانشناس بزرگ‌ترین معضل کودکان تنها را احساس عمیق تنهایی می‌داند؛ «خاطرات، تجربه‌ها و افکار مشترک جبران‌گر احساسات تنهایی‌ای است که بچه‌هایی در خانواده‌های تک‌فرزندی خواهر و برادری ندارند بتوانند اشتراکی در تجربیات داشته باشند و احساس تنهایی خود را پرکنند.» او ادامه می‌دهد: «بازی‌های گروهی روابط اجتماعی نزدیک به واقعیت را شکل می‌دهند؛ چرا که کودکان از همه یاد می‌گیرند و می‌دانند کجا باید بگذرند، کجا از حق خود دفاع کنند و در هر موقعیت دیگری کدام رفتار درست‌تر خواهد بود به یک معنا کودکان وقتی تنها رشد نمی‌کنند ناخودآگاه در حال انجام تمرین برای مهارت‌های اجتماعی هستند». با همه مزایای خانواده‌های چندفرزندی دولت‌آبادی یکی از مضرات این خانواده‌ها را احساس حقارت فرزندان آخر می‌داند. او ادامه می‌دهد: «چالش‌های خرد و کلانی که درون خانواده‌هاست می‌تواند آموزنده باشد و گاهی هم می‌تواند نکات منفی با خود به ارمغان بیاورد. برای مثال اندازه حریم شخصی‌‌ای که کودک در هر خانواده‌ دارد. چطور می‌توانم در محیط خانواده درس بخوانم و.... اما باید بدانیم که از درون زندگی روزمره است که مهارت‌های اجتماعی آموخته می‌‍‌شوند و آدم‌ها را اجتماعی‌تر می‌کند». نقش والدین مسئله مهمی است که دولت آبادی اینطور به آن اشاره می‌کند: «هر اقدام ما به‌عنوان والدین چه از جهت تنبیه‌ و تشویق و چه از جهت اینکه خود چگونه رفتار می‌کنیم، بر شخصیت کودکان تأثیر دارد». دولت‌آبادی برای اجتماعی‌تر شدن تک‌فرزندها توصیه می‌کند: «ارتباط‌گیری با فرزندان اقوام و رفتن به سفرهایی که مهارت‌های آموزشی را برای آنها، به ارمغان می‌آورد».
این روانشناس در پایان می‌گوید: امروز تک‌فرزندها محصول شرایط سخت اقتصادی هستند و وقتی که پدر و مادر آنها هردو شاغلند مجبور هستند تا خودشان از عهده مسائل زندگی بربیایند».

با تن‌های تنها چه کنیم
زیبا ایرانی -نایب‌رئیس انجمن روانشناسی سلامت ایران- هم به خبرنگار همشهری می‌گوید: «مسائلی مانند تک‌فرزندی، زندگی شهری، کاهش معاشرت‌های اجتماعی، افزایش آپارتمان‌نشینی، کاهش سطح درآمد و رفاه، عبور از سبک زندگی خانواده گسترده ایرانی و... باعث تنهایی بیش از پیش کودکان شده است». او ادامه می‌دهد: «ما در ایران آینده افراد زیادی خواهیم داشت که به تنهایی زندگی می‌کنند و این دردناک است. بنابراین به‌نظر من خانواده‌های ما به جای اینکه به سمت تنهایی پیش‌بروند می‌توانند با برنامه‌ریزی‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت این معضل را حل کنند». این روانشناس حوزه کودکان در ادامه می‌گوید: «پدر ‌و‌ مادرهای امروزی می‌توانند راهکاری پیدا کنند تا پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها با نوه‌هایشان زمان بیشتری بگذرانند و به جای اینکه فرزندان در دست مربیان غریبه در مهدکودک‌ها بزرگ شوند در کنار آغوش امن، بامحبت و پردانش و تجربه پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها رشد کنند. با این شیوه زندگی ما از زندگی‌ای‌ که من اسمش را «تن‌های تنها» گذاشته‌ام جدا می‌شود و هم به فرزندان و هم به سالمندان زندگی پویاتر و شاداب‌تری هدیه می‌کنیم».

 

این خبر را به اشتراک بگذارید