در زمان فتحعلیشاه یکسوم شرق حصار تهران باغ بود
تاریخ و طبیعت؛ 2 هویت تهران
حامد فوقانی _ خبرنگار
تاریخ شفاهی و مکتوب تهران نشان میدهد که طبیعت این شهر، تغییرات بسیار داشته است. آنچه درباره 134سال پیش تهران و همزمان با اواخر دوره سلطنت ناصرالدین قاجار به ثبت رسیده و با آنچه در نیمه دوره پهلوی، پس از آن، قبل و بعد از انقلاب ثبت شده، تفاوت بسیاری دارد. سفرهای فرنگی ناصرالدینشاه، تهران را به سمت مدرنیتهشدن برد که تأثیرش را بیشتر از همه روی طبیعت گذاشت.
اما آنچه اهمیت دارد، اینکه طبیعت تهران، هویت دارد و نباید بهراحتی از کنارش عبور کرد. همین حالا اگر پای خاطرات شهروندان بالای 70سال این شهر بنشینید، بیگمان از البرز و برفی که بر قله آن تا اواخر تیرماه باقی میماند و از جایجای شهر پیدا بود، از مزارع گندم و پنبه، چنارهای فراوان، توتستانها، باغهای انار و سیب و انگور و گونههای پرندههایی میگویند که کمتر اثری از آنها به جای مانده است.
وقتی پیترو دلاواله، جهانگرد معروف ایتالیایی در فاصله سالهای 995 تا 1001هجری شمسی به ایران سفر کرد و گذرش به تهران افتاد، تهران را پهناورتر از قزوین، با باغهای بسیار بزرگ میوه و نهرهای پهن و باریک برای آبیاری باغات و خیابانهایی پر از درختان چنار پربرگ و تنومند و زیبا دید و در سفرنامهاش نوشت: «من باید واقعا تهران را شهر چنار بنامم.»
با این حال، در دورههای بعدتر، انتظار مردم برای تامین نیازهایشان از یکسو و الگوبرداری از شهرهای فرنگ و ینگهدنیا از سوی دیگر، باعث شد تا طبیعت تهران بهمرور تغییر کند. ناصر تکمیل همایون، جامعهشناس و تاریخنگار در کتاب پایتختی تهران در همین باب، بخشی از وقایع اتفاقیه سال1267 را آورده: «یککار عمده آثار بزرگ سلاطین کل روی زمین که در هر ملک و هر ولایت باقی است، ساختن عمارات ملوکانه است که آثار جلال و استقلال آنهاست و الحق در این دولت جاویدمدت کلیه عمارات سلطانی شهر باغات و عمارات اطراف دارالخلافه طهران نسبت به زمانهای سابق بسیار زیادشده و صفای دیگر بههم رسانده است که در زمانهای سابق بهاین آراستگی و امتیاز نبود و امید هست که روزبهروز از اهتمام اعلیحضرت پادشاهی و امنای دولت علیه شکوه و شهریت و عمارت و جمعیت این شهر بیشتر و بهتر بشود.»
دوره ناصرالدین شاهی
سال1270 یک نقطه مهم در روند شهرسازی تهران بهحساب میآید. بناهای زیادی حول هسته اصلی شهر در محدوده عودلاجان، بازار، سنگلج و چالهمیدان، شکل گرفتند تا بهانهای شوند برای وسعت تهران. قلعه نیمهنظامی شاه تهماسبی اندکاندک نهتنها صورت شهری پیدا میکند، بلکه بیش و کم شوکت پایتختی نیز مییابد. در زمان فتحعلیشاه هنوز یکسوم قسمتهای شرقی حصار تهران، باغ بود و اندکی زمین بایر. اما در دوره بعدی شاهنشاهی، رویکرد در شرق پایتخت تغییر میکند. محسن معتمدی، جغرافیادان در کتاب جغرافیای تاریخی تهران (1389) اینگونه نوشته است: «در محله عودلاجان در همان فاصله زمانی بیش از دوسوم از باغها بدل به خانه و اماکن مسکونی شده، زمینهای بایر از میان رفتند. کوچههای تازه ایجاد شدند. دولت روسیه نزدیک دروازه شمیران قدیم (پامنار) محلی برای وزیر مختار خود خرید، وزیر مختار فرانسه نیز عمارت تازهای ساخت و چندین بازارچه در این محل ایجاد شد.»
بههرحال، در این دوره زمانی باغهای داخلی دوره حصار شاهتهماسبی به خانههای جدید مبدل شد؛ علت هم مشخص بود؛ گسترش شهر در فضای قدیمی امکان نداشت. با چنین تفسیری میتوان گفت ناصرالدین شاه مبتکر وسعتبخشیدن به تهران و پایتختکردن آن بهمعنای جدیدتر از گذشته بود.
طبیعت زیر فشار شهرسازی و خیابانسازی
به غیر از دورههای دیگر شاهنشاهی قاجار و بعد پهلوی اول، از سال1345 تا 1353 شمسی یکدوره مهم گسترش شهر و تغییر طبیعت در تهران بهشمار میرود. شهرسازی در نقاط شمال و شرق پایتخت سرعت گرفت و بعضا در جنوب و غرب ساختمانسازی انجام شد. همین موضوع راه را برای مهاجرت باز کرد و جمعیت شهر رو به فزونی گذاشت. مساحت تهران تقریبا دوبرابر شد و از 181کیلومتر مربع به 370کیلومترمربع رسید. جمعیت اما رشدش بیشتر بود؛ بهگونهای که 2میلیون و 500هزار نفر دیگر در کنار یکمیلیون و 800هزار قبلی، ساکن و پایتختنشین شدند. ناصر تکمیل همایون در کتابش آورده: «از دوره پهلوی مهاجرت مردم ایران از ولایات مختلف به تهران و عشق زندگی در پایتخت، افزایش یافت. وزارتخانهها و سفارتخانههای خارجی، دانشگاهها و بیمارستانهای مهم، نهادهای اقتصادی و بازرگانی در پایتخت جای گرفتند. روستاهای پیرامونی تهران در دل شهر، بهصورت محله درآمدند.» این یعنی طبیعت زیر فشار شهرسازی و خیابانسازی قرار گرفت.
تهران، البرز و چنارها و انارهایش
با نگاهی به عکسها و نقاشیهای قدیمی باقیمانده از گذشته تهران، میتوان ردپا و نشانی از چنار در تمام آن تصاویر دید. اوژن فلاندن، نقاش، معمار و خاورشناس فرانسوی در زمان محمدشاه قاجار، برای شناخت و تهیه گزارشهایی درباره ایران و آثار باستانی آن به ایران سفر کرد. در آثار و طراحیهای او از شهر، درخت چنار دیده میشود. همانند نقاشی که از دروازه شمیران در دوره قاجار بهتصویر کشید. معروفترین چنارهای تهران در خیابان ولیعصر (پهلوی سابق) جای دارند. احمد مسجدجامعی، ازجمله اعضای شورای شهر تهران که همیشه راجع به چنارهای ولیعصر حساسیت به خرج داده است، اعتقاد دارد که حفظ درختان ولیعصر کار یکروز و دوروز نیست و باید درباره آنها جدیت به خرج داد؛ چراکه درختان هویت و زیبایی این خیابان هستند. بهگفته مسجدجامعی، بسیاری از ایرانیها و حتی خارجیها با خیابان ولیعصر خاطره دارند و مسافرانی که با قطار به تهران سفر میکنند، نخستین گامهایشان را در خیابان ولیعصر برمیدارند و چنارها حتما نظر آنها را بهخود جلب میکند.» او همچنین میگوید که روایت تاریخی تهران از قاجاریه و پهلوی گرفته تا اکنون را میشود در خیابان ولیعصر مرور کرد.
احمد مسجدجامعی یکی دیگر از ویژگیهای خاص تهران را مجاورت با قله ۴هزار متری توچال میداند و بر حفظ آن بهعنوان میراث طبیعی تهران تأکید میکند. این عضو شورای شهر تهران عنوان میکند که بسیاری از محلههای پایتخت نامشان را از طبیعت و عناصر طبیعی وام گرفتهاند. بهطور نمونه محله ونک روزگاری پر از درختان «ون» بود؛ نارمک پر از درخت «انار». محله پونک هم محلی مناسب بوده برای رویش «پونه».
تیشه 3دوره به ریشه باغها
234سال پیش، در تهران باغهای مهم و بزرگی وجود داشتند که تا سال1270 نگهداری یا توسعه و ایجاد این باغها مدنظر بود. اما با سفرهای فرنگی ناصرالدین شاه بخشی از باغات و هویت طبیعی تهران مدفون شد. دوره بعدی به سالهای 1342 تا 1355 برمیگردد که تامین مسکن برای جمعیت حاضر باعث شد، برخی از باغات زیر ساخت بنا، کمر خم کنند و پرندهها از شهر کوچ کنند. دوره سوم تخریب باغ به دهه70 و 80 سده فعلی برمیگردد؛ زمانی که برجها کمکم خودی نشان دادند و در این میان مصوبه معروف برجباغ شورای دوم شهر تهران ضربه آخر بر پیکره تعداد زیادی از باغات بود. در زمان دولت نهم هم با دستکاری طرح تفصیلی، جمعیت شهر افزوده و طبیعت پایتخت کشور، تغییر اساسی کرد. در واقع طی همه سالهایی که تهران پایتخت بوده، افزایش 15برابری جمعیت باعث شد مردم نخست همه فضاهای خالی را تصرف کنند و سپس بهسراغ باغها بروند.