• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
دو شنبه 15 مهر 1398
کد مطلب : 83498
+
-

کِلک

کِلک


داره تموم می‌کنه، جِد کرده تموم کنه. راستش زندگی زن‌ها سخته؛ بعضی زن‌ها. مادر خودم هفتاد و خورده‌ای عمر کرد. هر روزِ خدا هم کار می‌کرد. بعد از زاییدن پسر آخرش یک روز هم ناخوش نشد، تا یک روز، نگاهی به دور و برش انداخت، رفت اون پیرهن خواب دانتلش رو که از چهل و پنج سال پیش داشت و هیچ‌وقت هم تنش نمی‌کرد از صندوق درآورد و تنش کرد. بعد رو تختخواب دراز کشید، پتو رو کشید روش، چشم‌هاش رو بست و گفت: بابا رو سپردم دست همه شما. من خسته‌ام.
گوربه‌گور، ویلیام فاکنر، ترجمه نجف دریابندری

 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :
کِلک
کِلک
کِلک