• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
پنج شنبه 11 مهر 1398
کد مطلب : 82604
+
-

در روزهایی که بر سر مولوی دعواست با مجید پازوکی، آخرین دریافت‌کننده نشان بین‌المللی مولانا گپی زده‌ایم

مولانا کاخ مجلل ادبیات فارسی است

مولانا کاخ مجلل ادبیات فارسی است

نیلوفر ذوالفقاری

پاییز برای علاقه‌مندان به مولانا، شاعر و اندیشمند ایرانی، فصل برگزاری سالانه بزرگداشتی است که هر سال تعداد زیادی از دوستداران مولوی را به شهر قونیه می‌کشاند. اما در کشور ما در همین روزهای ابتدایی پاییز امسال، بیشتر از همیشه درباره مولانا، زندگی و فعالیت‌های او صحبت شده است. مهم‌ترین دلیل این توجه ویژه هم انتشار خبر ساخت فیلمی توسط حسن فتحی است که قرار است با نام «مست عشق»، به زندگی این شاعر پرآوازه بپردازد. حواشی ساخت این فیلم، حرف و حدیث‌ها و البته رسیدن تقویم به زادروز مولانا، بهانه‌ای شد برای اینکه سراغ مجید پازوکی، مولوی‌پژوه، مولاشناس و برنده نشان بین‌المللی مولانا برویم. پازوکی سال گذشته این نشان بین‌المللی را از دست آخرین نواده مولوی که رئیس بنیاد جهانی مولانا هم هست، گرفت. این مدرس ادبیات عرفانی و مثنوی شریف و مولاناپژوه درباره استفتاء عده‌ای درباره ساخت فیلم سینمایی مست عشق، نامه‌ای هم به مراجع نوشته است. گفت‌وگوی ما را با این پژوهشگر درباره سال‌ها مولاناشناسی و حواشی اخیر مربوط به این چهره عرفانی و ادبی بخوانید.

  چه شد که علاقه به مولانا و تفکر او در وجودتان شکل گرفت؟
قبل از هر چیز باید بگویم که مولانا تنها یک شاعر نیست. اگر اولویت را بر شاعر بودن او بگذاریم، به او جفا کرده‌ایم. مولانا متفکر و اندیشمندی است که علم خود را به زبان شعر به ما منتقل کرده است. بنابراین تأکید دارم که مولانا را تنها یک شاعر تلقی نکنیم. آشنایی با شخصیت مولانا و افکارش از دوران کودکی من اتفاق افتاد. پدرم ما را با دنیای مطالعه آشنا کرد، در خانه ما همیشه کتاب‌ها و مجلات خوبی در دسترس بود. از همان روزها با این شخصیت بزرگ آشنا شدم.
  مطالعات خود را درباره مولانا از کجا آغاز کردید؟
من آشنایی عمیق با مولانا را مدیون 2نفر هستم؛ یکی علامه محمدتقی جعفری که افتخار شاگردی او را در دهه 60 داشتم. چند دفتر از مثنوی را نزد این استاد خواندم. بعد هم بسیار وام‌دار استاد شهرام ناظری هستم. شهرام ناظری کسی است که مولانا را آن‌طور که شایسته بود با لحن حماسی و عرفانی به همه ما معرفی کرد. تا پیش از فعالیت‌های او، مولاناخوانی بین اصحاب موسیقی چندان رسم نبود. بیشتر حافظ‌خوانی و سعدی‌خوانی مرسوم بود و انگار هنرمندان از رفتن سراغ مولانا واهمه داشتند. شهرام ناظری این جسارت و شجاعت را داشت که بخش‌هایی از عرفان ایرانی را به همراه اشعار ایرانی بخواند و به نسل تشنه کسب معرفت و مفاهیم جدید انسانی معرفی کند. فکر می‌کنم باید به ‌خود ببالیم که با صدای شهرام ناظری و محمدرضا شجریان با مولانا و اشعارش مأنوس شدیم.
  جایگاه مولانا در حوزه ادبیات فارسی میان بقیه شاعران مطرح تاریخ ما کجاست؟
اگر بخواهیم فقط درباره شاعری مولانا حرف بزنیم، باید بگوییم تعداد ابیاتی که او سروده و هر بیت هم پیام و محتوای غیرتکراری دارد، بسیار زیاد است. او بیش از 50هزار بیت در دیوان شمس و مثنوی ثبت کرده، او در زمانه خود قالب‌شکنی کرد و به شعر جان داد. او توانست در قالب مثنوی، معانی‌ای را که تا پیش از آن بسیاری از شاعران و اندیشمندان به آن نزدیک نشده بودند بازپروری کند. بعد از 800سال آثار مولانا هنوز می‌درخشد و ارزشمند است. وجه دیگر این است که از نظر ادبی، مولانا واژگان بسیار زیادی را خلق و زنده و ترکیبات استواری را به ادبیات ما تزریق کرد. بعد از او خیلی از شاعران سعی کردند در قالب غزل یا مثنوی به مولانا نزدیک شوند؛ مثلا در آثار هوشنگ ابتهاج یا اقبال لاهوری می‌توان این تأثیر را دید؛ هرچند مولانا در قله‌ای غیرقابل دسترس در ادبیات قرار دارد. شاید بتوان گفت ما در شعر فارسی 5ستون داریم که هرکدام جایگاه منحصربه‌فردی دارند؛ نظامی، سعدی، حافظ، فردوسی و مولانا. اما دور نیست اگر بگوییم مولانا از ستون فراتر رفته و کاخ مجلل ادبیات فارسی است.
  نظر شما درباره برگزاری جلسات متعـدد مثنوی‌خوانی در محافل مختلف که چند‌سالی است افزایش یافته چیست؟
صرف مثنوی‌خوانی و مولاخوانی، سنت و میراثی است که از زمان شاعر باقی مانده؛ البته در ایران کمتر و در ترکیه این سنت بیشتر در شهرهای مختلف وجود داشته است. اما در تفسیر، شرح و آشنایی با اندیشه مولانا، این ایرانیان بودند که گام‌های بزرگی برداشتند. علامه فروزانفر، محمدرضا شفیعی‌کدکنی، کریم زمانی و دیگر استادان، مولاناشناسی را به‌عنوان بحثی آکادمیک به جامعه ادبی ما معرفی کردند. اقبال به مولانا و مثنوی‌خوانی در جهان سال‌هاست پرو بال گرفته و علاقه به این شخصیت هر روز در حال افزایش است. در آمریکا بعد از انجیل، پرتیراژترین اثر، مثنوی مولوی است. در کشور خودمان هم این موج وجود دارد اما متأسفانه مولانایی که امروز در بیشتر محافل معرفی می‌شود، مولانای واقعی نیست. هر سال در ماه‌های مهر و آذر افراد زیادی برای شرکت در آیین‌های دولت ترکیه برای معرفی مولانا به قونیه می‌روند. شخصیتی که در این آیین معرفی می‌شود به اعتقاد استادان این حوزه، مولانای واقعی نیست. مولانا، مولانای رقص و سماع و موسیقی به این شکل نیست. دکتر محمدعلی موحد می‌گوید باید به جای مولاناپرستی، مولاناپژوهی کنیم. اندیشه مولانا، صلح، آزادی، انسان‌دوستی، گذشت، احترام، قانونمندی و ادب است. در همان ابتدای مثنوی، مولانا می‌گوید: «از خدا جوییم توفیق ادب / بی‌ادب محروم ماند از لطف رب». این اندیشه‌هاست که باید مورد توجه قرار گیرد. بسیاری از این کلاس‌ها بدون نظارت برگزار می‌شوند و کسانی که در آن تدریس می‌کنند، چندان صلاحیت و بهره‌ای از شناختن مولانا ندارند. مولانا مرد فقاهت، عرفان، متابعت از رسول‌الله و دین‌پژوهی است.
  دنیا برای معرفی مولانا چه کرده و ما در ایران چه فعالیتی در این زمینه انجام داده‌ایم؟
هرچند مولانا متعلق به جهان بشری است اما اگر ما معتقدیم مولانا فارسی‌زبان است باید برای پاسداشت و بیان اندیشه‌های او بیش از این تلاش کنیم. فن و هنر تفسیر و شرح مثنوی در ایران جان گرفت، نه در جای دیگر. این ایرانیان بودند که شخصیت مولانا را به جهانیان شناساندند. مقالات شمس، اثری از گفتارهای شمس است که توسط اطرافیان او جمع‌آوری شده است. این کتاب تا چندی پیش به‌دلیل داشتن نثر خاص، چندان مورد توجه قرار نمی‌گرفت. محمدعلی موحد درباره این کتاب تفسیرها و مقالات متعددی نوشت. در سن 90سالگی چنان شرحی بر مثنوی نوشت که شاید دیگر نمی‌توان تشریحی بر آن افزود. این هنر در ایران رشد و تعالی پیدا کرد و سزاوار نیست وقتی چنین اندیشمندانی داریم، نسبت به مولانا بی‌توجهی کنیم و او را با دست خود، در اختیار غریبه‌ها بگذاریم. 
دولت و مقامات ترکیه هوشمندانه پی بردند که از طریق مولانا می‌توانند نفوذ معنوی در جهان امروز پیدا کنند. از نظر مسائل اقتصادی هم از این شخصیت بهره می‌برند. اما متأسفانه ما به هزار و یک دلیل، آن توجه لازم را نداشته‌ایم. مردم ما مولانا را دوست دارند و امیدوارم مسئولان هم به جای اینکه فقط در روزهایی خاص به یاد مولانا بیفتند، فعالیت‌های پایه‌ای انجام دهند. چه اشکالی دارد درس‌ها و پندهای حکیمانه و انسان‌ساز مولوی از مدارس به ما آموخته شود؟ در قونیه به‌طور مرتب در مقبره مولانا، دانش‌آموزان در سنین مختلف برای بازدید حضور پیدا می‌کنند. هر توریست هم که به قونیه می‌رود، مولانا را به‌عنوان عارف و شاعر ترک می‌شناسد و باور نمی‌کند که او اشعارش را به زبان فارسی سروده است. ما به‌دست خودمان مولانا را به دیگرانی سپرده‌ایم که به‌طور ریشه‌ای با شخصیت او آشنایی ندارند؛ درحالی‌که ما کسانی مانند علامه محمدتقی جعفری را داشته‌ایم که 15سال از عمر خود را صرف مولاناشناسی و تفسیر کرده‌اند. باید همت کنیم و مولوی را به‌عنوان متفکر ایرانی طوری که شایسته او است معرفی کنیم.
  با این توضیحات، حالا که قرار است فیلم مست عشق درباره مولانا ساخته شود، چه نکاتی باید موردتوجه قرار گیرد؟
این فیلم بخشی از زندگی مولانا را بازگو می‌کند. با شناختی که از معلومات، صلاحیت فنی و اندیشمندی حسن فتحی دارم که در سابقه او هم دیده می‌شود، می‌توانم این اطمینان را بدهم که فیلم او، کاری است که کمتر عیب و نقص دارد. براساس تحقیقات و مشاوره‌هایی که با افرادی مانند محمدعلی موحد انجام داده‌اند، مطالعات وسیعی انجام شده و قرار نیست بی‌گدار به آب بزنند. من فکر می‌کنم باید صبر کنیم و بدون حاشیه‌ساختن، هنرمندانمان را در ساخت این اثر همراهی کنیم. فیلم می‌تواند به‌عنوان افتخاری از طرف ایرانیان به جهان معرفی شود.
  نظر شما درباره حواشی ایجاد‌شده پیرامون فیلم در روزهای اخیر چیست؟
هر فیلمی که قرار است ساخته شود، قبل از اینکه حتی بدانیم درباره چیست، شروع می‌کنیم به نقد و اعتراض و وقتی هم فیلمی به اسکار می‌رود، ایراد می‌گیریم که چرا سیاه‌نمایی شده است؟ البته که این حرف‌ها نمودهای جامعه آزاد است، اما در این مورد خاص، اطمینان دارم که اتفاق خوبی در راه است و مولانا را آن‌طور که باید به جهانیان معرفی می‌کنیم.
  نامه‌ای هم خطاب به مراجع نوشته‌اید؛ چرا تصمیم به نوشتن آن گرفتید؟
احساس کردم در پرسش افرادی که استفتا را انجام داده‌اند، جفایی نسبت به شخصیت مولانا انجام گرفته است. از طرف دیگر در حق هنرمندان و سازندگان فیلم هم بی‌انصافی شده بود. به‌خاطر دینی که بر گردن دارم و زندگی خود را وقف شناساندن مولانا و پژوهش درباره او کرده‌ام این نامه را با حفظ احترام علما و مراجع نوشتم. بحث‌های فقهی رایج است و به‌دلیل احترام خاصی که برای روحانیت علمی قائل هستم، فکر کردم با این نامه می‌توانم با قیاس مستدل، مطالبی را که از دید بزرگان دور مانده یادآوری کنم و از آنها خواهش کنم جامعه را دچار تلاطم نکنند.
  نامه شما چه بازتابی داشت؟
بسیاری از علاقه‌مندان و هنرمندان با پیام‌های خود از نوشتن این نامه تشکر کردند. هنوز نظر تند و غیرمودبانه‌ای نگرفته‌ام. خودم هم به‌عنوان یک شاگرد مکتب مولانا جانب ادب را رعایت کرده‌ام. امیدوارم همه ما به سراغ روش‌های علمی و استدلال برویم و با منطق و دانش با همدیگر سخن بگوییم.
  بعد از سال‌ها مولاناشناسی، بزرگ‌ترین چیزی که از این شخصیت یاد گرفته‌اید چه بوده است؟
مولانا به هرکسی که با او انس می‌گیرد، درس ادب می‌دهد. مراقبه و رعایت نکات انسانی، آرامش، مدارا و گذشت و دوری از کینه و دشمنی، درس‌هایی است که از مولانا گرفته‌ام. او جهانی دور از جنگ را ترسیم می‌کند و به ما درس وحدت می‌دهد.
  و نکته پایانی؟
تولد مولانا را به فارسی‌زبانان و علاقه‌مندان این اندیشمند تبریک می‌گویم. امیدوارم اندیشه او سرلوحه همه ما قرار گیرد و او را عمیق‌تر بشناسیم. خوب است از رمان‌ها و کتاب‌های بی‌پایه و اساسی که ربطی به اندیشه مولانا ندارند و تنها ادعا می‌کنند او را می‌شناسند دوری کنیم. این آثار به تعبیر خود مولانا دام هستند و ‌ای کاش وارد این دام‌ها نشویم.


پازوکی نشان بین‌المللی مولانا را از اسین‌چلبی، رئیس بنیاد جهانی مولانا و آخرین نواده مولوی دریافت کرد


بدیع‌الزمان فروزانفر
رساله در تحقیق احوال و زندگانی مولانا

بدیع‌الزمان فروزانفر تنها به‌دلیل تحقیقات علمی و ادبی فراوان مورد توجه قرار نگرفته است، بلکه برای علاقه به مولانا جلال‌الدین محمد بلخی و تلاش چهل‌ساله در ارتباط با آثار و اندیشه او، به شهرت دست یافته است. درباره زندگی مولانا، رساله دکتری علامه فروزانفر بسیار جامع و کامل است. این رساله پژوهشی محسوب می‌شود پیرامون زندگی، احوال و آثار این شاعر و عارف قرن هفتم هجری قمری که در 10فصل تدوین شده است. نویسنده ضمن تحقیق درباره اصل و نسب مولوی، استادان وی را در دوران تحصیل و  نیز علت انقلاب روحی و آشفتگی‌های عرفانی او را مورد کنکاش قرار داده است. سپس به شرح دورانی پرداخته که مولانا به تربیت و ارشاد گذراند. نویسنده در ادامه، چگونگی وفات مولانا را شرح داده است. همچنین مشایخ تصوف، عالمان، ادیبان، شهریاران و امیران معاصر مولوی در این کتاب معرفی شده‌اند و قسمت‌هایی از کتاب نیز به تبیین صورت و سیرت، آثار و معرفی خاندان مولوی اختصاص یافته است. 

محمدعلی موحد
باغ سبز

دکتر موحد چندین اثر درباره مولانا دارد که کتاب «باغ سبز» او بسیار مفید است. کتاب باغ سبز حاوی مقالات و مجموعه سخنرانی‌هایی است که دکتر موحد در زمینه مولانا پژوهی در ایران و خارج از ایران ایراد کرده‌ است. بخشی از آن نیز حاوی مقدمه ویلیام چیتیک بر ترجمه خود از مقالات شمس است. نثر کتاب همانطور که از یک متن سخنرانی انتظار می‌رود ساده و قابل فهم است. باغ سبز مجموعه‌ای از سخنرانی‌های موحد پیرامون زندگی شمس تبریزی و مولاناست که در این میان به بیان دیدگاه‌ها و شاخصه‌های مهم عرفان از زبان آنان پرداخته است. باغ سبز مشتمل بر 20گفتار است که چندمقاله نیز بین گفتارها گنجانده شده است. گفتار یکم تا چهارم کتاب با نام «صیادی که به شکار سیمرغ رفت» مجموعه سخنرانی‌هایی است که توسط دکتر موحد در شروع سال ۲۰۰۱ میلادی در خانه کتاب و شهر کتاب مرکزی ایراد شد.

علامه محمدتقی جعفری
تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی 

در حوزه تفسیر مثنوی، تفسیر علامه محمد‌تقی جعفری با نام «تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی» بسیار مفید است. تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی جلال‌الدین محمد بلخی، از آثار ادبی- عرفانی استاد علامه محمدتقی جعفری تبریزی به زبان فارسی است. این شرح 15جلدی، کامل است و همه 6دفتر مثنوی مولوی، از آغاز تا انجام در 14جلد آن، به‌صورت ترتیبی شرح داده شده است و جلد پانزدهم اختصاص به فهرست‌های فنی دارد و در واقع راهنمای موضوعی برای این شرح است. اهمیت و امتیاز اساسی این شرح، در زاویه دید انتقادی و اجتهادی آن نسبت به مباحث مطرح‌شده در مثنوی و بررسی‌های تطبیقی و مقایسه‌ای بین اندیشه‌های دانشوران گوناگون مارکسیستی، غربی و اسلامی و آگاهی کافی نسبت به‌نظریه‌های مطرح در مباحث بنیادین اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و عرفانی است. تفسیر کریم زمانی هم در 7جلد بارها چاپ شده که کتاب ارزشمندی است.




 

این خبر را به اشتراک بگذارید