• چهار شنبه 5 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 15 شوال 1445
  • 2024 Apr 24
سه شنبه 26 شهریور 1398
کد مطلب : 79135
+
-

یک کارگردان و یک جاسوس

فیلم جدید رومن پولانسکی را می‌توان پاسخ وی به اتهاماتی دانست که به او نسبت داده می‌شود

محمدناصر احدی/روزنامه‌نگار

هر فیلمی از رومن پولانسکی می‌تواند یک اتفاق باشد؛ او با نخستین فیلمش ـ «چاقو در آب» ـ مورد توجه قرار گرفت و پس از آن هر گاه که در مقام کارگردان در پروژه‌ای حضور یافته، کنجکاوی‌های زیادی را موجب شده است. آخرین ساخته این کارگردان نامدار «یک افسر و یک جاسوس» نام دارد که برای نخستین بار در هفتادوششمین جشنواره فیلم ونیز به نمایش درآمد و به‌رغم همه مخالفت‌هایی که برای اهدای جایزه به پولانسکی وجود داشت، جایزه بزرگ هیأت داوران این جشنواره به وی اعطا شد. «یک افسر و یک جاسوس» فیلمی براساس یک ماجرای واقعی از آلفرد دریفوس ـ افسر ستاد توپخانه ارتش فرانسه‌ـ است که به اشتباه به خیانت به کشورش محکوم شد. انتخاب چنین داستانی از سوی پولانسکی برای فیلمسازی در 86سالگی، به اتهاماتی که به این کارگردان فرانسوی ـ لهستانی نسبت داده می‌شود بی‌ارتباط نیست و می‌توان آن را نوعی اعلام بی‌گناهی پولانسکی دانست. البته، مسلما کسانی که به مجرم بودن او باور دارند، نه پولانسکی را بی‌گناه می‌دانند و نه این فیلم را شایسته حضور در محافل بین‌المللی. با این حال، یک افسر و یک جاسوس نقدهای مثبتی از منتقدان دریافت کرد.
زان بروکس، منتقد گاردین، در نقدش بر یک افسر و یک جاسوس می‌نویسد: «به شکل هوشمندانه‌ای، پولانسکی دریفوس (با بازی لویی گرل) را تا حد زیادی در پس‌زمینه نگه می‌دارد و به جای آن بر چهره مصمم کلنل ژرژ پی‌کار (با بازی ژان دوژاردن) تمرکز می‌کند. پی‌کار اخیراً برای هدایت دفتر اطلاعاتی و امنیتی نظامی ترفیع گرفته، درحالی‌که وارث آشفتگی و بی‌نظمی‌ متصدی قبلی ـ که مبتلا به سیفلیس بوده ـ است و با گام‌های بلندی که در سرسراها برمی‌دارد، سردوشی‌هایش بالا و پایین می‌پرد.» بروکس معتقد است که منحنی تاریخی پولانسکی به‌تدریج به سمت عدالت میل می‌کند و در این سن و سال از حال و هوای فیلم‌های «انزجار» و «بچه رزمری» فاصله گرفته است. یک افسر و یک جاسوس مثل یک تکه وزین از اسباب و اثاثیه ویکتوریایی است که برای باقی ماندن و برای استفاده ساخته شده و هر چه بیشتر به آن نگاه می‌کنید، ستایش بیشتری را بر می‌انگیزد.
دبورا یانگ، منتقد هالیوود ریپورتر، نیز بر این باور است که کسی نمی‌تواند آرزوی روایت دقیق‌تری از آنچه پولانسکی در یک افسر و یک جاسوس درباره ماجرای دریفوس ارائه، داده داشته باشد. یانگ می‌نویسد: «یکی از لذت‌های بزرگ تماشای یک افسر و یک جاسوس کار فنی استادانه آن است که بیننده را به یک سالن موسیقی، یک کافه رنگارنگ، خیابان‌های سنگفرش مه‌آلود یا باغ مجسمه موزه لوور سوق می‌دهد. مدیر فیلمبرداری و طراح تولید این فیلم در همکاری با پولانسکی، اتمسفری خفقان‌آور خلق کرده‌اند که همچون قدم‌زدن در یک نقاشی تیره و تار است که نیاز به تمیز کردن دارد.»
دیوید ارلیچ از ایندی‌وایر نیز در نقدش بر این فیلم چنین آورده است: پولانسکی قطعا تمایل ندارد که از تماشاگر بخواهد هنر را از هنرمند جدا کند و گویا با این فیلمش می‌خواسته به تماشاگران یادآوری کند که این فیلم را کسی کارگردانی کرده که بیشترین داستان‌ها درباره تجاوز او وجود دارد.
اوِن گلیبرمن از ورایتی نیز معتقد است پولانسکی یک افسر و یک جاسوس را فیلمی درباره خودش می‌داند و شاید به واسطه همین موضوع است که درامی که از سرنوشت دریفوس ساخته، چندان کامل نیست. با این حال او معتقد است که این فیلم جلوه و حال و هوای یک فیلم حماسی قدیمی و شاداب را دارد و نیمه ابتدایی فیلم کاملا تماشاگر را درگیر می‌کند، اما در ادامه اینطور به‌نظر می‌رسد که این داستان دراماتیزه شده مدخل ویکی‌پدیای دریفوس است.

این خبر را به اشتراک بگذارید