عصر جدید روابط ایران و آمریکا شکل میگیرد؟
رؤیای آمریکایی محقق نشد
امیرعلی ابوالفتح/کارشناس مسائل آمریکا
روابط ایران و آمریکا در یک سالپایانی دولت باراک اوباما و یک سال روی کارآمدن دولت دونالدترامپ رو به بهبود بود اما بعد از تصمیمی که ترامپ برای خروج آمریکا از برجام گرفت این روابط روبه وخامت گذاشت و رئیسجمهوری جدید قدم به قدم مسیر طیشده را تخریب کرد تا جایی که میزان تنش بین دو کشور به بالاترین سطح در 40سال اخیر رسید. دولت آمریکا در این دوره سختترین تحریمهای طول تاریخ را علیه ایران بهکار برد و به موازات آن برخی چهرههای دولتی و غیردولتی نزدیک به ترامپ یعنی بهطور مشخص جان بولتون، مشاور امنیت ملی، مایک پمپئو، وزیر امور خارجه و رودی جولیانی، وکیل شخصی رئیسجمهور آمریکا بهصورت آشکار مواضعی را اتخاذ کردند که نشان میداد آمریکا درصدد براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران است؛ در واقع روابط بسیار سرد و بسیار متشنج شد تا جایی که ترامپ بعد از سرنگونی پهپاد آمریکایی، توسط سامانه موشکی ایران اعلام کرد که آمریکا و ایران تنها 10 دقیقه تا ورود به یک جنگ نظامی فاصله داشتند. به همین دلیل براساس قواعد و قرائن موجود بهنظر نمیرسد که تغییری در شرایط حاصل شود و بتوان آیندهای برای برقراری روابط متصور بود.
آنچه قابل پیشبینی است این است که این شرایط و وضعیت بسیار متشنج همچنان ادامه دارد. البته شاید خوشبینانهترین حالت این باشد که این تنشها شدت بیشتری پیدا نکند وگرنه مسیر تنشزدایی و مدیریت تنشها در شرایط کنونی دیده نمیشود.ضمن اینکه ذکر این نکته هم لازم است که بحران جدی پشت سر گذاشته شد؛ چرا که پیش از این منطقه متشنج بود و ایران پهپاد آمریکایی را سرنگون کرد. حتی گفته میشد که ایران نفتکشها را مورد حمله قرار داده بنابراین زمزمههایی برای ورود به یک جنگ نظامی به گوش میرسید اما این اتفاق نیفتاد؛ با این حال آمریکاییها جنگ اقتصادی و تحریمهای شدید خود را به قدری پیش بردند که اتفاقات جبلالطارق و توقف نفتکش ایرانی گریس 1 بهوجود آمد. آمریکاییها مصر هستند مانع انتقال نفت ایران شوند بنابراین از این جهت چشمانداز روشنی قابل تصور نیست.
در زمینه فشارهای آمریکا به ایران و نسبت آن با مذاکره نباید فراموش کرد که آنها بارها اعلام کردهاند که موفق شدهاند یک تورم بزرگ به اقتصاد ایران تحمیل کنند. آنها بهزعم خود توانستهاند صادرات نفت را متوقف کنند، روابط بانکی را از بین ببرند و موجب خروج شرکتها از ایران شوند اما بین انتظاری که داشتند با صحنه عمل تفاوت وجود دارد. آمریکاییها صرفا بهدنبال این نبودند که اقتصاد ایران را تحت فشار قرار دهند بلکه انتظار داشتند که به محض اجرای تحریمها، اقتصاد بهگونهای متلاطم شود که فرو بپاشد؛ به این ترتیب ایران وادار به مذاکره با آمریکا شود اما ایران سیاست مقاومت حداکثری را در پیش گرفت و اقتصاد را مدیریت کرد. از سوی دیگر سیاست مقاومت حداکثری را به سیاست تهاجمی تبدیل کردهایم. بنابراین انتظار آمریکاییها برای نشاندن ایران پای میز مذاکره با دستورالعمل آمریکاییها محقق نشده است.
در این شرایط اگرچه حدس و گمانهزنی میشود که ایران منتظر است انتخابات 2020برگزار شود ولی سیر وقایع نشان میدهد که ایران چندان هم در این زمینه سرمایهگذاری نکرده است. از سوی دیگر نمیتواند یک سال و اندی منتظر بماند تا دولت جا به جا شود بنابراین این فرضیه خیلی نمیتواند صحت داشته باشد. همچنین شکست دولت ترامپ در انتخابات هم چندان محتمل نیست.
فارغ از مباحث مرتبط با انتخابات آمریکا، این روزها از امکان مذاکره میان ایران و آمریکا سخن به میان آمده است اما باید توجه داشت که رهبر معظم انقلاب بهعنوان بالاترین مقام کشور، صراحتا مذاکره با آمریکا را منع کردهاند. در دیداری که نخستوزیر ژاپن با ایشان داشت فرمودند: «با آمریکا مذاکره نمیکنیم چرا که ترامپ شایستگی مذاکره را ندارد. اگر هم مذاکره شود با دولت آمریکا نخواهد بود». با این حال اگر رفتار دولت آمریکا تغییر کند بهگونهای که حداقل انتظارات ایران برای فروش نفت بدون مانع و تقلیل تحریمها برآورده شود زمینهای برای بازشدن روزنه و انجام گفتوگو فراهم میشود. تا رسیدن به آن روز ایران منتظر میماند و رفتار دولت آمریکا را بررسی میکند. هرگونه مذاکره منوط به این است که آمریکا سیاست فشار حداکثری خود را کنار بگذارد و انعطاف خود را به شکلی عملی ارائه دهد. در این صورت است که امکان برقراری نوعی تماس وجود دارد.
از طرف دیگر نمیتوان نقش کشورهای اروپایی را در کاهش تنشها نادیده گرفت. کشورهای اروپایی به لحاظ سیاسی در حال تلاش هستند چون برجام یک موضوع حیثیتی برای اروپا بهحساب میآید. برجام محکی است که آنها متوجه میشوند آیا توانایی لازم برای حل بحرانهای مهم جهانی را دارند یا خیر. اروپاییها از 25سال پیش پروژههایی را آغاز کردند که اعلام کنند توانایی حل بحرانهای جهانی را دارند اما در اغلب موارد مانند حمله آمریکا به عراق، بحران مهاجران، جنگ بوسنی و... ناکام ماندند و نتوانستند اثبات کنند که در حل بحرانهای جهانی توانمند هستند بنابراین توافق برجام که از معدود موفقیتهای حاصله اروپاییهاست برای آنها اهمیت دارد.
آمریکا از این توافق بهصورت یکجانبه بیرون آمد تا هم ایران را تحت فشار قرار دهد و هم به دنیا ثابت کند که اروپا توان دفاع از منافع خود را بدون آمریکا ندارد.
به هر حال بضاعت و توان اروپا بیش از چیزی که الان شاهد هستیم، نیست و بدون موافقت با آمریکا نمیتواند به تعهدات خود عمل کند.