• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
پنج شنبه 24 مرداد 1398
کد مطلب : 72625
+
-

نقطه، سرِ سطر

زندگی پُر از آغاز و پایان است، پُر از طلوع و غروب و از نو طلوعی تازه و شروعی از نو. مثل مشق‌ها و دیکته‌هایی که سال‌های اول دبستان می‌نوشتیم. درست مثل وقتی می‌گفتیم: «نقطه، سرِ سطر» بیش‌تر نقطه‌ها، نشانه‌ی پایانِ جمله‌ای برای آغاز جمله‌ای دیگر بودند یا پایان عبارتی برای رفتن به سطری تازه و آغاز عبارتی تازه.
این نقطه سرِ سطر رفتن را، این روزها مخصوصاً، دوچرخه‌ای‌ها شاید بیش‌تر و بهتر از بسیاری دیگر متوجه شوند. آن‌ها که دوچرخه را فقط چند ورق کاغذ نمی‌دانند. آن‌ها که با دوچرخه زندگی کرده‌اند، به دوچرخه رفته‌اند، به دوچرخه آمده‌اند، شادی و اندوهشان را با دوچرخه شریک شده‌اند، خبر موفقیت‌هایشان را به دوچرخه داده‌اند، با دوچرخه دردِدل کرده‌اند، از دست دوچرخه دلخور شده‌آند، دوچرخه حالشان را خوب کرده‌ است، دوچرخه پر و بالِ‌پریدنشان داده است و...
تجربه‌ی از نو شروع کردن را، این‌روزها کسانی بیش‌تر درک می‌کنند که روزهای سرِ حال بودن دوچرخه را دیده‌اند و روزهای دل‌گرفتگی دوچرخه را تجربه کرده‌اند. کسانی بهتر متوجه این تجربه می‌شوند که روزهای بسیار با دوچرخه به گردش دورِ دنیا رفته‌اند و گردون را دیده‌اند، خانه‌ی فیروزه‌ایِ دوچرخه، پنجره‌ای با منظره‌های متفاوت و روایت‌هایی تازه از موضوع‌های دینی و معنوی به رویشان باز کرده است، کسانی که دوچرخه چراغ راهنمای زندگی‌شان شده و با دماسنجِ دوچرخه درجه‌ی ‌تب زندگی‌شان را اندازه گرفته‌اند، کسانی که در ایستگاه دوچرخه به تماشای زیبایی‌های هنری و یافته‌های تاریخی ایستاده‌اند، راه دانش را در دوچرخه یافته‌اند، در جزیره‌های دوچرخه و در پس‌کوچه‌هایش گشته‌اند، دوخرچه‌سواری کرده‌ و به شهر فرنگ سر زده‌اند...
این‌ها کسانی هستند که در روزهای ناخوش‌احوالی و لاغری به احوالپرسی دوچرخه می‌آیند، دوچرخه را به گردشِ دورِ دنیا می‌برند، حاضرند کافه‌ای برای دوچرخه باز کنند و دانشمندان عالم را برایش به کافه‌ی علم بیاورند، وقت ‌می‌گذارند و با تصویرهای زیبا، با واژه‌های پرمعنا، با سوژه‌ها، نکته‌ها و پیشنهادهای جالب و جذاب سراغ دوچرخه بیایند و سعی می‌کنند رنگ و روی دوچرخه را بهتر کنند. این‌ها درست می‌دانند که دوچرخه فراتر از اتاق و کاغذ و میز و... وجود دارد، می‌شود درجه‌ی تبش را گرفت، همان‌طور که او درجه‌ی تب ما را می‌گیرد. می‌شود خنداندش و حالش را بهتر کرد، همان‌طور که او حال ما را بهتر می‌کند. می‌شود به او یاد داد و کمک کرد که تجربه‌های سخت زندگی را از سر بگذراند، همان‌طور که او به ما یاد می‌دهد و کمک می‌کند.
پارسال نزدیک همین روزها، دوچرخه دچار سرفه و تپق شد. بعضی پنج‌شنبه‌ها نتوانست به دیدن نوجوانان بیاید. بسیاری از پنج‌شنبه‌ها لاغر و با نصف اندازه‌ی قبلی تلاش می‌کرد هم‌چنان دوستان نوجوانش را با مطالب متنوع شاد کند. از اول امسال هم فقط از راه‌ صفحه‌های پی‌دی‌اف در همشهری آنلاین و کانال و صفحه‌ی اینستاگرام می‌توانست با نوجوان‌هایی که در فضای مجازی حضور دارند گفت‌وگو کند. و حالا چند روزی پس از روز جهانی نوجوان، دوچرخه باز توانست به دیدن نوجوانان بیاید، گرچه در اندازه‌ای متفاوت. دوچرخه سعی می‌کند دوره‌ی گذشته را نقطه‌ای به‌شمار بیاورد که او را به سرِ سطری تازه رساند و حالا از سر سطر شروع می‌کند.
 امیدواریم شما نوجوانان عزیز، هم‌چنان دوچرخه را دوست داشته باشید و باز هم همراهی‌اش کنید. بی‌صبرانه منتظر نامه‌ها، ای‌میل‌ها، پیام‌ها، انتقادها، پیشنهادها و آثار خوب و جذابتان هستیم.
دوست شما
سردبیر دوچرخه
 

این خبر را به اشتراک بگذارید