• چهار شنبه 5 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 15 شوال 1445
  • 2024 Apr 24
سه شنبه 22 مرداد 1398
کد مطلب : 72214
+
-

بستنی نخور و دراز نکش

باید‌ها و نبایدهایی هستند که نمی‌دانی چه‌کسی تعیین‌شان کرده، قانون، عرف یا آدم‌ها؟ از هر شهر به شهر دیگری که بروی یا حتی از هر محله به محله دیگر، این بایدها و نبایدها فرق می‌کنند. 

فقط موتورسواری و دوچرخه‌سواری نیست که برای زنان ممنوع است، خیلی از چیزهای دیگر هم هست که شاید به چشم نیاید اما خیلی از زنان آزادانه نمی‌توانند آنها را انجام بدهند. محبوبه حسین‌زاده از فعالان اجتماعی و مدافعان حقوق زن در این‌باره به همشهری می‌گوید: «همه انتظار دارند در فضای عمومی همیشه آراسته و متین باشند و همه قواعد و عرف را رعایت کنند. این انتظارات شامل خیلی از چیزها می‌شود، مثلا اینکه در خیابان نمی‌توانی با بچه‌ات جرو بحث کنی، هرچند خودم مخالف این کار هستم ولی اگر یک مرد سر زن و بچه‌اش هم داد و بیداد کند، ایرادی ندارد.» 

حسین‌زاده مدتی است از تهران به ورامین مهاجرت کرده است و این مهاجرت، شرایط متفاوتی را که زنان در شهر‌های بزرگ و کوچک تجربه می‌کنند، بیشتر از هر وقت دیگری به او نشان داده است. شاید در همین تهران یا شهرهای بزرگ دیگری که وسایل ورزشی برای همه تدارک دیده شده و حتی در بعضی از این پارک‌ها مربیانی هم برای ورزش زنان و مردان اختصاص داده‌اند، ورزش زنان برای همه عادی شده است، اما در شهرهای کوچک آنها برای یک پیاده‌روی هم مشکل دارند. حسین‌زاده می‌گوید: «دویدن زنان در خیابان هنوز اتفاق عادی نیست. خیلی‌ها این را نمی‌پذیرند که یک زن در خیابان بدود اما در شهرهای کوچک حتی با پیاده‌روی زنان هم کنار نیامده‌اند. اگرچند روزی پشت‌سر هم در یک مسیر راه‌ بروی، همه با دید بد نگاهت می‌کنند.» 
چندی پیش شایعه شده بود که زنان نمی‌توانند در خیابان بستنی بخورند. این شایعه تکذیب شد اما حسین‌زاده می‌گوید در بعضی از شهرها این ممنوعیت وجود دارد: « سمت خراسان جاهایی هست که خوردن بستنی در خیابان را برای زنان بد می‌دانند.» نوع پوشش در شهرهای بزرگ هم مسئله است. اگر مردی با پیژامه و زیرپیراهنی در خیابان باشد کمتر کسی به او ایراد می‌گیرد اما اگر یک زن با لباس رنگی به خیابان برود، همه نگاه‌ها به سمت او می‌رود.» 
برای زنان رفتن به بعضی از مکان‌ها هم ممنوع است. آنها نمی‌توانند در قهوه‌‌ خانه‌های سنتی و حتی حلیم‌فروشی و کله‌پاچه‌ای هم باشند. سال‌های دورتر حتی در همین تهران هم حضور زنان در کله‌پاچه‌‌ای معنا نداشت، همانطور که هنوز هم نمی‌توانند به قهوه‌خانه بروند و چای سفارش بدهند. اما حسین‌زاده تجربه عجیب‌تری هم دارد: «در ورامین زنان حتی نمی‌توانند به حلیم‌فروشی بروند. یک‌بار خواستم با دخترم حلیم بخورم، دیدم همه بد نگاه می‌کنند. زنان فقط می‌توانند حلیم بخرند و با خودشان به خانه ببرند، نمی‌توانند همانجا بنشینند و حلیم بخورند.» 

ممنوعیت‌های عرفی دیگری هم برای زنان وجود دارد که تقریبا برایشان عادی شده. در فضاهای سبز، پارک‌ها و در پیک‌نیک‌های خانوادگی مردان زیادی را دیده‌ایم که به راحتی دراز می‌کشند و استراحت می‌کنند اما اگر زنی این کار را انجام بدهد، از خط قرمزها رد شده است. این ممنوعیت دراز کشیدن حتی به ورزش زنان هم سرایت کرده است. تیراندازی درازکش سال‌هاست که برای زنان ایرانی ممنوع است. کشتی هم چند سالی است که برای زنان آزاد شده ولی زنان کشتی من‌درآوردی کلاسیک را دارند و نمی‌توانند در کشتی آزاد و فرنگی فعالیت کنند. بوکس هم از رشته‌هایی است که زنان در خفا انجام می‌دهند. ورود به استادیوم‌های ورزشی هم که سال‌هاست برای آنها ممنوع است.
 بلند حرف زدن، بلند خندیدن و هر نوع فعالیت جسمی که نظرها را جلب کند، برای زنان غیرمتعارف است.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید