نخستین پنجشنبه خبرنگاری
ابوالفضل بانی ـ روزنامهنگار
زمستان ۷۱ در تهران برف بسیار سنگینی بارید. تقریبا عبور و مرور در تهران آن روز کاملا مختل شده بود. ترم پایانی دانشکده ادبیات را در تپههای سعادتآباد و در کنار باغهای گردو و شاتوت میگذراندم. تمام شهر در تنپوش سفید برف فرو رفته بود. هفته اولی بود که با معرفی بهروز رشیدی، دبیر وقت سرویس فرهنگی روزنامه همشهری برای کار معرفی شده بودم. صبح پنجشنبه بود. پاها تا بالای زانو در برف بود. از خیابان سیام سعادتآباد حرکت کردم به سمت خیابان جردن، کوچه تندیس، روزنامه همشهری، تحریریه دو، سرویس فرهنگی.
تا پل مدیریت را پیاده و در برف، با سکندریخوردنهای بسیار و افتادنها و بلندشدنها آمدم. از پل مدیریت گذشتم. در بزرگراه چمران تقریبا به جز من و کلاغها، کسی در خیابان نبود. روز بعد از برف، سرما روی درختها و دیوارها ماسیده بود. در تمام بزرگراه چمران هیچ ماشینی رفتوآمد نمیکرد. بخشی از راه را پیاده آمدم. صدای زنجیر چرخی را شنیدم که روی برفهای متراکم و یخزده از دور نزدیک شد. راننده تاکسی با تعجب نگاهم کرد و مرا تا سر کوچه تندیس رساند. وارد ساختمان همشهری شدم. چراغهای تحریریه خاموش بود. پشت میز سرویس نشستم و مشغول خواندن چند صفحه خبر باقیمانده روز قبل شدم. مصاحبهای را پیاده کردم ولی هیچکدام از همکاران سرویسهای دیگر نیامدند. تحریریه به طرز مشکوکی تاریک و ساکت بود. تا ظهر هم خبری نشد. یکی از بچههای نگهبانی که متوجه حضور من بود، در ورودی تحریریه سؤال کرد برای تهیه گزارش آمدهای؟ متعجب گفتم: نه. نگاه عاقل اندر سفیهی به من کرد و گفت آخه پنجشنبهها روزنامه تعطیله، چون جمعه که روزنامه چاپ نمیشه!
من در نخستین پنجشنبه خبرنگاریام فهمیدم که دیگر پنجشنبهها به تحریریه نیایم.