نگاهی به نتایج بازسازی بازارچهای متروک که اکنون محل عرضه صنایعدستی است
عودلاجان جان میگیرد؟
حمیدرضا بوجاریان_ خبرنگار
حدود 7 سال پیش بود که سازمان میراث فرهنگی، شهرداری منطقه ۱۲ و کاسبان «عودلاجان» توافق کردند هریک ۳۳درصد از هزینههای بهسازی و مرمت بازارچه را بپردازند. مقرر شد کاسبان پس از تغییر کاربری واحدهای صنفی خود در این محور، «صنایعدستی» بفروشند. وعدهای که تا سالها بعد اجرایی نشد. اکنون مدتی است برخی از فعالان صنایعدستی آستین بالا زدهاند و با طرح و برنامهای جدید، به عودلاجان آمدهاند تا رونق را به بازارچه برگردانند. «آرش سرلک» مدیر بازارچه عودلاجان در گفتوگو با همشهری محله درباره اتفاقهایی که قرار است در بازارچه صنایعدستی و هنرهای سنتی عودلاجان رخ دهد و جان دوبارهای به آن بدهد، توضیح میدهد.
بازارچه صنایعدستی و هنرهای سنتی عودلاجان، سالهاست روزهای پررونقی نداشته است اما به گفته آرش سرلک، مدیر بازارچه قرار است با اجرای طرح «پنجشنبه بازار» پای شهروندان بیش از گذشته به این بازارچه باز شود. او میگوید: «بازارچه فاصله کمی از «بازار» بزرگ تهران دارد و با بازگشت برخی از فعالان به بازار عودلاجان، اینجا رنگ و بوی متفاوتی گرفته است. سالهای گذشته بنا به دلایلی، 47واحد صنفی در بازار عودلاجان تعطیل شدند و تلاش کردیم با اجرای برنامههای فرهنگی و هنری رونق را به این بازارچه بازگردانیم. اکنون 17 واحد صنفی در آن فعال شده است و انتظار میرود در هفتههای آینده و با مشاهده بهبود وضعیت و رونق کسب و کار، این روند با بازگشایی چند مغازه دیگر ادامه پیدا کند و کسب و کار اصناف در بازار عودلاجان دوباره به روزهای اوج خود برگردد.» گویا در این بازارچه زمان به عقب بازگشته است و هر آنچه این روزها کمتر میتوان در بازار بزرگ یافت، میتوان در بازارچه پیدا کرد. چرخ این بازارچه را زنان هنرمند با صنایعدستی، خوراکیهای بومی و محلی و هنرمندانی میچرخانند که تاکنون فرصتی برای نمایش هنرشان نداشتهاند.
دور ایران در چند دقیقه
بازارچه عودلاجان یکی از محورهای اصلی تردد بازرگانان در دورههای گذشته بوده و اهمیت بالایی در بازار تهران داشته است. به گفته سرلک در راسته بازار عودلاجان، کسب و کارهایی مانند پلاستیکفروشی و صنایعدستی و برخی کسب و کارهای دیگر رونق داشته است. با اجرای طرح احیا و تبدیل بازارچه به راسته صنایع و هنرهای دستی، پلاستیکفروشیها در راسته بازارچه تغییر کاربری دادهاند و به جرگه تولیدکنندگان و عرضهکنندگان هنرهای دستی پیوستهاند. مدیر بازارچه عودلاجان بر این باور است در ماههای اخیر، استقبال خوبی از سوی فعالان صنایعدستی و گردشگری از محور بازارچه صنایعدستی و سوغات عودلاجان شده است: «اکنون غرفه صنایعدستی، خوراکی و سرویسهای قابل ارائه به گردشگران داخلی و خارجی در محدوده ورودی بازار «آهنگران» فعال شده است. برای رونق بیشتر به گذر گردشگری در بازارچه بهزودی، غرفههای بیشتری با هدف ارائه سوغات اقوام و قومیتهای مختلف ایران راهاندازی میشود تا گردشگران، ایرانی کوچک را در این بازارچه نظارهگر باشند و با سوغات و صنایعدستی اقوام آشنا شوند.» به گفته او این کار میتواند کاسبان قدیمی را ترغیب کند تا کرکره مغازهها را بالا بزنند و داد و ستد در آن رونق بگیرد.
پای گردشگران خارجی به عودلاجان باز میشود
او از فعالیت ویژه بازارچه صنایعدستی و سوغات گذر عودلاجان در قالب پنجشنبه بازار خبر میدهد و میگوید: «اجرای موسیقی زنده محلی، عرضه صنایعدستی و خوراک و نیز عکاسی با لباسهای قجری و تاریخی از برنامههایی است که در پنجشنبه بازار اجرا میشود.» مدیر بازارچه صنایعدستی عودلاجان، که خود از جمله فعالان عرصه گردشگری و توریسم به شمار میرود، از استقبال گردشگران خارجی از بازارچه تازه تأسیس عودلاجان سخن به میان میآورد و میگوید: «با کارهای فرهنگی و هنری که در بازارچه عودلاجان انجام شده است، اکنون شاهدیم بسیاری از گردشگران داخلی و خارجی، پس از بازدید از بازار بزرگ و حجرههای آن، برای استراحت و پذیرایی و خرید آثار هنری و صنایعدستی پا به بازارچه میگذارند و هریک سفیران خوبی برای معرفی عودلاجان شدهاند.» سرلک باور دارد این همه کار نیست و برای احیای صنایعدستی ایران و رونق بازارچه عودلاجان، نیاز به مشارکت و همراهی کاسبان است که با فراهم شدن برخی از زیرساختها این امکان فراهم میشود و عودلاجان جان تازه میگیرد.
حال عودلاجان با همراهی خوب میشود
عودلاجان از محلههای قدیمی بازار تهران است که مرمت و بازسازی بازارچه آن با مشارکت سازمان میراث فرهنگی، شهرداری تهران و کاسبان انجام شده است. در این مرمت تلاش شده تا هویت تاریخی و معماری اصیل آن حفظ شود. اما توجه به ظاهر آن هم نتوانست به این بازار جان دهد. این بازار که اکنون عنوان صنایعدستی و هنرهای سنتی را یدک میکشد، حال و روز خوبی ندارد. بیشتر مغازهها بسته است و خبری از داد و ستد نیست. هرچند در هفتههای اخیر، اجرای برنامه فرهنگی با عنوان «پنجشنبه بازار» تا حدودی حال این بازار را خوب کرده است اما هنوز نتوانسته کاسبان قدیمی را وادار به بالا دادن کرکره مغازههایشان کند. بازارچه عودلاجان یکی از مکانهای گردشگری تهران است، اما تعداد گردشگران خارجی و داخلی بسیار اندک و ناچیز است. رونق این بازارچه نیاز به حمایتهای بیشتر متولیان فرهنگی و کاسبان بازار دارد تا بار دیگر، چون سالهای خیلی دور، مملو از خریدار و گردشگر شود.
مدیرعامل سازمان نوسازی شهر تهران:
نوسازی به ثبات تصمیمگیری نیاز دارد
محله عودلاجان در دل بازار بزرگ تهران قرار گرفته است و اهمیت آن به حدی زیاد است که مدیرعامل سازمان نوسازی شهر تهران میگوید: «نقش، جایگاه و کارکرد محله عودلاجان در حال و آینده، نمیتواند به شکل مستقل از محدوده مرکزی تهران باشد و درغیر این صورت، در محله عودلاجان و محلههای تاریخی مشابه دیگر نیز به موفقیتی در نوسازی و احیا نمیرسیم.» به گفته «علی اکبری» برای نوسازی و احیای محلههای قدیمی ضروری است سیاستها، برنامهها و تصمیمها از ثبات لازم برخوردار باشند و در عین حال از شتابزدگی و تعجیل در مواجهه کلی با موضوع نوسازی اجتناب کرد. او میگوید: «وجود نگاه سیستماتیک در تعریف نقش محله عودلاجان اهمیت دارد. منظور از نگاه سیستماتیک، تلفیق ابعاد اجتماعی، اقتصادی و... با جنبه رایج کالبدی و حرکت به سمت برنامهریزی اصولی است تا بتوان به نتیجه مطلوب رسید.»
بازارچهای با ویژگیهای خاص
بازارچه عودلاجان با نقاط دیگر بازار تفاوت محسوسی دارد. ممکن است پس از چند دقیقه از حضورتان، افرادی از کنارتان بگذرند که لباسهایشان با لباسهای مرسوم این دوره و زمانه فرق داشته باشد؛ لباسهای «قجری» که از پارچه مرغوب دوخته شدهاند. در این لحظه ممکن است چشمانتان که لباس قجری را دنبال میکند، روی هنرنمایی هنرمندانی متوقف شود که با حداقل امکانات در حال نواختن موسیقی دلنشینی هستند. یا حتی نظرتان روی میزهایی بیفتد که زنان هنرمند، با پرداخت 20هزار تومان آن را اجاره کردهاند تا زیورآلات سنگی و تراشخورده را به مشتریان عرضه کنند. این خانمها از شال و روسری گرفته تا کیف و کفش دستساز خود را برای فروش آوردهاند که قیمتشان تومنی صنار ارزانتر از بازار
است.
تجربه شهر فرنگ
«شهر فرنگ» را شاید خیلیها به یاد نداشته باشند. چرخی که با برجهای دیدهبانی به رنگ زرد با یک دریچه که میشد صورت را به آن چسباند و داخل شهر فرنگ را از داخل آن دید. خیلیها آرزو دیدن شهر فرنگ را داشتند و دل خیلیها برای دیدنش غنج میرفت. در بازار عودلاجان پیرمردی با کلاه «شاپو» نشسته است و شهر فرنگش را با خود آورده تا هم دل همسن و سالان خود را ببرد و با آنها خاطرهبازی کند و هم کودکان کمسن و سالی را مهمان شهر فرنگ کند. این تجربه برای برخی مانند «رضا صاحبی» که 74 بهار از زندگیاش را تجربه کرده خاطرهانگیز است: «آخرین باری که شهر فرنگ را دیدم شاید 8 یا 9 ساله بودم. آن موقع دیدن شهر فرنگ 5ریال هزینه داشت. این مقدار پول برای من که بچه بودم و پدری کشاورز داشتم، زیاد بود. وقتی دیدم که شهر فرنگ به بازارچه آمده، نمیدانم چطور شد که کودک درونم خواست دوباره شهر فرنگ را ببیند.»
روی دیفال یادگاری بنویسید!
گردشگران به نوشتن یادگاری در مکانهای دیدنی و جالب علاقه زیادی دارند. این علاقه گاهی سبب میشود به آثار تاریخی و بناهایی که برای حفظ و مرمتش هزینه زیادی شده است، صدمات جبرانناپذیری وارد شود. اما اگر هوس کردید در بازارچه عودلاجان که قدمتی 250 ساله دارد، روی دیوار یادگاری از خودتان به جا بگذارید، به آسانی میتوانید این کار را انجام دهید! در بازارچه مکانی وجود دارد که افراد زیادی یادگاریهای خود را روی آن به جا گذاشتهاند. «پرستو اکبری» که از کاشان به تهران آمده و در حال نصب یادگاریاش روی دیوار است، میگوید: «داشتم عکاسی میکردم که چشمم به بنری خورد که روی آن نوشته بود «روی دیفال! یادگاری ننویسید. اگر میخواهی از خودت یادگاری به جا بگذاری، به کوچهای برو و از یک حجرهدار یک سفال بگیر و یادگاری خودت را روی سفال بنویس و آن را روی دیواری که گفتهاند نصب کن. به نظرم کار جالبی بود. من هم به نشانیای که داده شده بود رفتم و سفال خریدم.»
درمورد باز زندهسازی محلههای قدیمی تهران اصالت عودلاجان باید حفظ شود
آقای محیط طباطبایی، چرا محله عودلاجان به لحاظ هویتی دارای اهمیت است و دلیل اینکه باید آن را احیا کرد چیست؟
عودلاجان محلهای بزرگ است که در آن محلههای کوچک بسیاری وجود دارد. بررسی گذشته عودلاجان نشان میدهد در دوره «قاجاریه» عودلاجان اهمیت خود را مانند دوره «صفویه» حفظ کرده بود؛ چرا که محله حول امامزاده «یحیی(ع)» و زیارتگاههای اطراف آن شکل گرفته بود. عودلاجان مسیری شمالی و جنوبی دارد که به دلیل موقعیت خاص جغرافیاییاش در بازار تهران، تجار و بازرگانان بنام در آن تردد داشتند و از اینرو، در طول 100 سال نخست پایتختی تهران مسیر مهمی به شمار میرفت. از چنین منظری میتوان عودلاجان را محدودهای به شمار آورد که حفظ آن بهعنوان بخشی از هویت گذشته تهران ضروری است.
پس چرا عودلاجان به اندازهای سقوط کرد که در مقطعی شاهد تبدیل شدن آن به ویرانه بودیم؟
در دوران مختلف و به دلایل گوناگون، اهمیت عودلاجان دستخوش پدیدههای آسیبزای زیادی شد. از آن جمله میتوان به مهاجرت ساکنان و بازاریان از محله اشاره کرد که ضربه سنگینی به هویت محله زد. این روند در 5 دهه اخیر با شتاب بیشتری همراه شد و شدت گرفتن مهاجرتها آسیبهای جدی به عودلاجان وارد کرد. با مهاجرت کاسبان و ساکنان از عودلاجان کمکم دکانها بسته شدند و این محدوده ارزشمند تاریخی و اقتصادی در بازار تهران رو به زوال رفت.
از چه زمانی به این فکر افتادیم که عودلاجان را دوباره احیا کنیم؟ رویکرد در احیای بازارچه چه بود؟
در سالهای گذشته، نگاه به احیای عودلاجان یکی از دغدغههای دوستداران میراث فرهنگی بود و برای تحقق احیای این بازارچه، تلاش شد موتور محرکی برای احیای آن ایجاد شود. بر این باورم عودلاجان، محلهای است که بخش مهمی از جامعه شهری تهران را شامل میشود و برای نجات آن باید از موتورمحرکی استفاده کرد تا بتوان این مجموعه را به جایگاهی که در گذشته داشته رساند. خوشبختانه با تلاشهای انجام شده، طرح احیای عودلاجان که بخشی از آن به بازار «حضرتی» میرسد، در دستور کار قرار گرفت و با استفاده از اسناد و مدارکی که در کاخ «گلستان» به دست آمد، طرح احیا بر اساس همان وضعیتی که در گذشته وجود داشته، با مشارکت شهرداری، میراث فرهنگی و کاسبان از سال 1391 به این سو اجرا شد.
به نظر میرسد عودلاجانی که امروز شاهد آن هستیم، با وجود شباهتهایی که از نظر معماری و برخی موارد دیگر با گذشته دارد، تفاوتهای اساسی هم با گذشته داشته باشد. آیا این موضوع نمیتواند خود یک آسیب برای عودلاجان و احیای آن باشد؟
اینکه بگوییم در احیای بازارچه عودلاجان باید فقط بازارچه صنایعدستی با مشاغل خاصی در آن باشد، خیلی درست نیست. بلکه باید این کالبد زنده باشد. به این معنا که اگر در گذشته کسب و کارهای متنوعی در آن وجود داشته است باید همان نوع کسب و کارها به شکل مناسب و احیا شده در این مجموعه قرار بگیرند و نباید هیچ کسب و کار یا فعالیت بدلی در روند احیا در مجموعه ایجاد شود. مهمترین نگرانی و دغدغهای که دارم این است که هویت اصلی در احیای بازارچه حفظ نشود. تأکید دارم که باید از ایجاد هر فعالیتی که هویت مکان را دستخوش تردید میکند، جلوگیری کرد تا اصالت مجموعه حفظ شود.
یعنی هماینک چنین اتفاقی در عودلاجان رخ نداده است؟
گمان میکنم برخی کسب و کارهایی که در عودلاجان بوده، باید در آن ایجاد شود و نباید این بازارچه را که اکنون بهعنوان صنایعدستی و هنرهای سنتی میشناسند تنها محدود به این کسب و کارها کرد. حتی اقوامی که در عودلاجان کسب و کار داشتند باید دوباره به این مکان بازگردند تا بتوان گفت عودلاجان به معنای واقعی خود دوباره احیا شده است. هرچند اگر عودلاجان امروز را با 30 سال پیش مقایسه کنم، بیتردید رضایتی که امروز از عودلاجان دارم از گذشته بیشتر است.