• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
یکشنبه 13 مرداد 1398
کد مطلب : 70291
+
-

ناکارآمدی بازدارندگی در خاورمیانه

دیگاه
ناکارآمدی بازدارندگی در خاورمیانه


احمد فاطمی‌نژاد‌/ کارشناس سیاسی
طی روزهای اخیر بار دیگر فعالیت‌های موشکی در خاورمیانه مورد توجه استراتژیست‌ها و رسانه‌های مطرح جهانی قرار گرفته است. بخشی از این توجه، به آزمایش‌های موشکی ایران و اسرائیل برمی‌گردد که تقریبا به‌صورت همزمان طی یکی دو هفته اخیر به وقوع پیوست. طبق گزارش‌های خبری، آزمایش ایران مربوط به موشک شهاب‌3 با برد هزار کیلومتر بوده و اسرائیل نیز با همکاری آمریکا در آلاسکا سامانه موشکی حیتس ‌3 (پیکان‌3) را آزمایش کرده است. البته بقیه کشورهای منطقه‌ نظیر ترکیه، امارات و عربستان نیز بیکار ننشسته و مشغول تقویت سیستم‌های دفاع موشکی خود بوده‌اند. تمامی این کشورها انگیزه خود از فعالیت‌های موشکی را ایجاد بازدارندگی و تقویت امنیت ملی خود می‌دانند، اما به‌نظر می‌رسد که در منطقه خاورمیانه، بازدارندگی از کارآمدی قابل توجهی برخوردار نیست. چرا؟

بازدارندگی به بیان ساده عبارت است از افزایش توانایی نظامی به میزانی که مهاجمان بالقوه را از فکر تهاجم بازدارد. در چارچوب بازدارندگی، علت انصراف از تهاجم، ترس از عواقب آن است. این ترس مبنای عقلانی دارد؛ زیرا بازیگران بین‌المللی همگی به آن سطح از عقلانیت رسیده‌اند که سود و زیان خود را از رفتار تهاجمی محاسبه کرده و با توجه به قدرت مقابله‌به‌مثل طرف مقابل، از تهاجم پرهیز کنند. بنابراین می‌توان گفت که بازدارندگی، نوعی ارتباط عقلانی- روانی است که حداقل از 3‌عنصر مهاجم بالقوه، قربانی بالقوه و ابزار بازدارنده تشکیل می‌شود. زمانی می‌توان از کارآمدی بازدارندگی سخن گفت که منازعه‌ای به‌صورت عملی اتفاق نیفتاده باشد. به‌عبارت دقیق‌تر، در چارچوب بازدارندگی از قدرت نظامی به‌صورت عملی استفاده نمی‌شود بلکه در چارچوب دفاع این اتفاق می‌افتد.

با این مقدمه، به‌نظر می‌رسد که بازدارندگی در غرب آسیا عملا ناکارآمد بوده و نشانه برجسته این ناکارآمدی، گستردگی و عمق منازعات عملی در این منطقه است. عامل اصلی این وضعیت، تنوع بازیگران امنیتی در غرب آسیا‌ست. بازیگران امنیتی در غرب آسیا را بر مبنای شاخص‌های مختلفی می‌توان دسته‌بندی کرد که عبارتند از: الف) از منظر ماهیت، بازیگران امنیتی به 2دسته دولتی (همه دولت‌های منطقه) و غیردولتی (جنبش‌های مقاومت و گروه‌های تروریستی) تقسیم می‌شوند؛ ب) از منظر ابزار بازدارنده، بازیگران امنیتی از 2دسته هسته‌ای (رژیم‌اسرائیل) و غیرهسته‌ای (بقیه کشورهای منطقه) تشکیل می‌شوند؛ ج) از منظر دکترین امنیتی، بازیگران امنیتی به 2دسته مداخله‌گرا (ترکیه، رژیم‌اسرائیل، ایران، قطر، عربستان و امارات) و محافظه‌کار (کویت، عمان، عراق و اردن) تقسیم می‌شوند‌ و د) از نظر امنیت وجودی، کشورها از 2دسته ناامن (رژیم‌اسرائیل، عراق، سوریه و یمن) و امن (ایران، ترکیه، عربستان و...) تشکیل می‌شوند.

در این شرایط، ابهام عمیقی در مورد مثلث مهاجم، قربانی و ابزار بازدارنده به‌وجود آمده و به‌ترتیب باعث شده است که: الف) بازیگران غیردولتی الزاما ترسی از عواقب تهاجم خود نداشته باشند و بازدارندگی حتی از نوع هسته‌ای برای آنها بی‌معنا باشد. نمونه بارز این وضعیت، نمایش قدرت حزب‌الله و حماس در مقابل اسرائیل است؛ ب) بازدارندگی در شرایطی موفق است که طرفین رقابت یا منازعه اگر نه از ابزار بازدارنده‌‌ برابر، حداقل از ابزار بازدارنده‌ قابل مقایسه برخوردار باشند. در غرب آسیا، اسرائیل تنها دارنده تسلیحات هسته‌ای است و نوعی بازدارندگی یکجانبه به‌وجود آورده که شکننده‌ترین نوع بازدارندگی است. علاوه بر این، همانطور که در بالا آمد، عمده‌ترین تهدیدات علیه این رژیم از سمت گروه‌های غیردولتی است که بازدارندگی هسته‌ای در مورد آنها ناکارآمد است؛ ج) برخلاف منطق محافظه‌کارانه بازدارندگی، امن‌ترین کشورها در غرب آسیا مداخله‌گراترین کشورها هستند. درصورتی که کارآمدی بازدارندگی مستلزم نوعی محافظه‌کاری در سیاست امنیتی است؛ و د) بازدارندگی در شرایطی موفق است که بازیگران امنیتی حداقل امنیت وجودی داشته باشند اما در غرب آسیا، اسرائیل از گذشته و عراق، سوریه و یمن هم‌اکنون فاقد امنیت وجودی هستند و طبیعتا در این شرایط توفیق بازدارندگی بسیار دشوار است.

این خبر را به اشتراک بگذارید