• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
شنبه 12 مرداد 1398
کد مطلب : 70040
+
-

سارق در خواب، خودش را لو داد

داخلی
سارق در خواب، خودش را لو داد


مرد جوان عادت داشت وقتی خواب است حرف بزند یا راه برود و همین عادت عجیب او باعث شد تا راز سرقت از خانه مادرزنش را در خواب فاش کند.
به گزارش همشهری، چند روز پیش گزارش سرقت از خانه زنی به پلیس پایتخت اعلام شد. شاکی که زن تنهایی بود درخصوص جزئیات سرقت گفت: همسرم سال‌ها پیش فوت شد و فرزندانم نیز ازدواج کرده‌اند. چندشب پیش مهمان خانه یکی از بستگانم بودم که وقتی برگشتم با خانه‌ای به هم ریخته روبه‌رو شدم. حسابی شوکه شدم و وقتی به اتاق رفتم متوجه شدم تمام طلا و جواهراتم به همراه مقداری دلار که به تازگی خریده بودم سرقت شده است. عجیب‌تر اینکه قفل ورودی در و پنجره‌ها سالم بود و به‌نظر می‌رسید سارق با کلید، قفل در را باز کرده و به راحتی وارد خانه‌ام شده است.

افشای راز سرقت
با این شکایت پرونده‌ای در این خصوص تشکیل شد و گروهی از مأموران با دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت، تحقیقات خود را برای شناسایی سارق آشنا شروع کردند. کارآگاهان در گام نخست، فهرستی از افرادی راکه شاکی به آنها مشکوک بود تهیه و یکی پس از دیگری افرادی  را که نامشان در لیست بود احضار کردند. با انجام تحقیقات، شواهدی علیه این افراد به‌دست نیامد و آنها آزاد شدند تا اینکه چند روز پیش دختر شاکی راز این سرقت را فاش کرد.
هیچ‌کس تصور نمی‌کرد که دزد خانه زن تنها داماد جوانش باشد. دختر این زن به مأموران گفت: شوهرم عادت دارد که در خواب حرف بزند یا راه برود. شب قبل ناگهان با صدای گریه او در خواب، بیدار شدم. او درحالی‌که گریه می‌کرد حرف هم می‌زد. مدام می‌گفت من سارقم و باید خودم را لو بدهم. او نام مادرم را در خواب صدا می‌زد و اعتراف می‌کرد که تمام طلا و جواهراتش را سرقت کرده است. حرف‌های او من را عصبی کرد و منتظر ماندم تا صبح شود و او را لو بدهم.


عذاب وجدان
داماد ٢٨ ساله به نام رسول با سرنخی که همسرش در اختیار پلیس قرار داده بود دستگیر شد و در بازجویی‌ها به سرقت از خانه مادرزنش اعتراف کرد. او که برای نخستین بار است دست به سرقت می‌زند پس از این ماجرا به‌شدت دچار عذاب وجدان شده بود. طوری که هر شب خواب مادرزنش را می‌دید که به راز او پی برده است. با این حال باورش نمی‌شد که همسرش او را لو دهد. گفت‌وگوی ما با داماد سارق را بخوانید.

 خبر نداشتی که همسرت به راز سرقت پی برده است؟
نه. وقتی من را لو داد خواب بودم. شب قبل در خواب حرف زدم و صبح پیش از اینکه بیدار شوم همسرم به اداره پلیس رفته و من را لو داده بود. این عادت عجیب من باعث شد ماجرا لو برود؛ هرچند به‌شدت از کاری که کرده بودم عذاب وجدان داشتم. طوری که می‌خواستم تمام طلاها را به خانه مادرزنم برگردانم اما فرصت نشد.
چطور شد که فکر سرقت از خانه مادرزنت به سرت زد؟
چند وقت بود که بیکار شده بودم. البته همسرم خبر نداشت. از سوی دیگر باجناق‌های دیگرم وضع مالی خوبی داشتند و همیشه مادرزنم به من سرکوفت می‌زد و آنها را به رخم می‌کشید. این شد که وسوسه سرقت از خانه او به سرم زد. هم برای رسیدن به پول و هم انتقام از مادرزن. این را هم شنیده بودم که مادرزنم به تازگی دلار خریده است و همه اینها دست به‌دست هم داد تا شدم سارق.
از نحوه سرقت بگو؟
همسرم کلید خانه مادرش را داشت. آن را برداشتم و شبی که آنها مهمان خانه بستگانشان بودند به آنجا رفتم و پس از جست و جو دست به سرقت طلا و دلارها زدم.
با اموال سرقتی چه کردی؟
دلارها را فروختم و بدهی‌هایم را پرداخت کردم اما طلاها را در آشپزخانه زیر موزاییک‌ها پنهان کردم تا در فرصتی مناسب بفروشم اما راستش را بخواهید وقتی حال همسرم و مادرزنم را می‌دیدم که خیلی ناراحت هستند به‌شدت دچار عذاب وجدان می‌شدم و پشیمان از اشتباه بزرگی که مرتکب شده بودم.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید