• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
سه شنبه 8 مرداد 1398
کد مطلب : 69377
+
-

زیبایی نهفته در میان آهن و دود

بررسی وضعیت زیست‌پذیری شهر تهران در گفت و گو با مدیرکل دفتر طرح‌های کالبدی وزارت راه و شهرسازی

گفت‌وگو
زیبایی نهفته در میان آهن و دود


احمد میرخدائی/ روزنامه‌نگار
تهران به مجموعه‌­ای از تضادها و تناقض‌ها تبدیل شده، شهری که زیبایی‌های آن در زیر بزرگراه‌ها و پل‌ها دفن شده و سال‌هاست در جریان اجرای برنامه‌های توسعه شهری پایتخت، وجه عمرانی برنامه‌ها موردتوجه قرار گرفته و از پیوست­‌های اجتماعی طرح که قرار بوده کیفیت شهر را بالا ببرد، غفلت شده است. حالا اما آنگونه­ که غلامرضا کاظمیان، مدیرکل دفتر طرح‌های کالبدی وزارت راه و شهرسازی می­‌گوید: تهران بیش از آنکه به گسترش کمیت نیاز داشته باشد، به بهبود کیفیت نیاز دارد و ازآنجا‌که تقریبا همه وجوه عمرانی برنامه‌های توسعه شهری پایتخت اجرا شده و دیگر بزرگراه، پل و تونلی برای ساختن باقی‌نمانده است، باید به‌جای توسعه فیزیکی شهر، به جنبه اجتماعی طرح‌ها پرداخته شود که در نتیجه آن بهبود کیفیت، عملکرد و هویت شهر محقق شود. ابتدا قرار بود گفت‌­وگوی همشهری با مدیرکل دفتر طرح‌های کالبدی وزارت راه و شهرسازی در مورد جزئیات طرح ساماندهی کلانشهر تهران باشد که این روزها در جلسات شورای‌عالی شهرسازی و معماری موردتوجه قرار گرفته، اما ازآنجا‌که به‌گفته کاظمیان، اساسا طرحی به نام ساماندهی کلانشهر تهران وجود ندارد و این تعبیر اطلاقی است که گویا به مجموعه برنامه‌های توسعه شهری پایتخت داده شده، به‌جای بحث درباره جزئیات این طرح، گفت‌وگو به سمت کل برنامه‌های توسعه شهری تهران و بازخورد اجرای آنها سوق داده شد که اتفاقا بسیاری از مسائل روز تهران را نیز شامل می‌شود.  به‌گفته کاظمیان، در طول سال‌های گذشته توجه به پیوست‌های اجتماعی برنامه‌های توسعه شهری تهران آنگونه نبوده که بتواند توسعه‌­ای متقارن در شهر ایجاد کند و همین مسئله فضا را به سمت تهران‌ستیزی و دامن‌زدن به اسطوره تهران پلید و بد کشانده است؛ درحالی‌که با توجه به ابعاد شهروند‌محور و پیاده‌محور برنامه‌های توسعه شهری، تهران می‌تواند از آنچه به‌نظر می‌­رسد، زیباتر، مهربان‌تر و آرام‌­تر شود.







در هفته‌های اخیر وزارت راه و شهرسازی چندبار خبرهایی منتشر کرد مبنی بر اینکه بررسی طرح ساماندهی کلانشهر تهران در دستور کار شورای‌عالی شهرسازی و معماری قرار گرفته است. از جزئیات این طرح بگویید و اینکه قرار است چه اتفاقی برای تهران رقم بزند.
از همین سؤال اول راه ما از هم جدا می‌شود چون اصلا چیزی به نام طرح ساماندهی کلانشهر تهران نداریم و اگر خبری دراین‌باره منتشر شده احتمالا نام طرح اطلاقی به برنامه‌هایی بوده که از قبل برای توسعه شهر تهران تدوین شده است؛ برای مثال، ما برنامه ساماندهی منطقه شهری تهران، طرح جامع شهر تهران، طرح مجموعه شهری تهران و قانون ساماندهی، تمرکززدایی و امکان‌سنجی انتقال مرکز سیاسی اداری از شهر تهران را در دستور کار داریم که همگی در سطح کلان به بخشی از مسائل مربوط به پایتخت و محدوده آن می‌­پردازند و البته سابقه تدوین بسیاری از آنها به سال‌ها پیش بازمی‌گردد. بنابراین طرح و برنامه جدیدی برای شهر تهران مطرح نیست و مثلا ریشه طرح جامع شهر تهران به دهه‌40 بازمی‌­گردد که طرح جامع اول تهیه شد و بعدها در دهه‌70 و سال‌86، نمونه‌های بعدی آن به تصویب رسید. بر این اساس اتفاق تازه‌­ای هم قرار نیست از محل طرح‌های توسعه شهری در تهران رخ بدهد.

به‌هرحال، سال‌هاست که القاب ریز و درشتی مثل شهر بی‌قواره، شهر سواره‌ها، شهر شلوغ و آلوده و شهری که آینده شهروندانش فروخته شده، برای تهران دهان‌به‌دهان می‌گردد و با انتشار خبر بررسی طرح ساماندهی کلانشهر تهران، این فرضیه مطرح شده که شاید قرار است اتفاق تازه‌ای رقم بخورد. حالا سؤالی که مطرح می‌شود این است که آیا طرح‌های موجود برای شهری با این صفات کافی است یا برنامه جدیدی موردنیاز است؟
موافقم که تهران شهر بسیار پرمسئله‌ای است. همه شاخص‌­ها این را تأیید می­‌کنند اما درعین‌حال مراقب این موضوع هم باشیم که به جو تهران‌هراسی، تهران‌ستیزی و اسطوره تهران پلید و بد، بیش از آنکه واقعیت دارد، دامن نزنیم. تهران پر از مسائل ریز و درشتی است که به مذاق شهروندان خوش نمی‌­آید؛ آلودگی هوا، ترافیک، شلوغی، قیمت‌های بالا و... اما این نکته فراموش نشود که برای قضاوت تهران باید آن را با شهرهای هم‌رده­ خودش مقایسه کرد و پرسید‌ آیا تهران در مقیاس جهانی شهر بسیار بزرگی است؟ جواب منفی است. تهران جزو 25 تا 30 شهر بزرگ جهان است و بسیار بزرگ محسوب نمی‌شود. سؤال دیگر اینکه آیا تهران شهر متراکمی است؟ بله. تهران هم مثل شهرهای هم‌رده‌اش در جهان متراکم است. آیا هوای تهران ما آلوده است؟ بله اما در این مورد هم مثل بقیه شهرهای بزرگ. سؤالات دیگری هم بر همین قیاس می‌توان مطرح کرد و به آن پاسخ داد تا مشخص شود که خصوصیات تهران متناسب با چیزی است که باید باشد اما این به‌معنای انکار کاستی‌ها و غفلت‌ها نیست. نکته دیگر هم این است که اگر ایران بخواهد به کشور اول منطقه تبدیل شود، تهران هم باید حداقل جزو 3شهر نخست منطقه باشد و توسعه (نه گسترش) آن ناگزیر است؛ پس ممانعت از توسعه درست و ارتقای عملکردهای پیشرفته تهران، می‌تواند ممانعت از توسعه ملی هم تلقی شود.

برخی از مردم معتقدند وضع تهران علاوه بر اینکه نسبت به مثلا 10سال پیش وخیم‌­تر شده، روزبه‌روز بدتر هم می­‌شود. شما توجیهی برای این مشکلات دارید؟
تهران مشکل دارد؛ اما این به مفهوم بد بودن تهران نیست. این شهر باید پالایش فعالیتی، جمعیتی و اقتصادی شود و یکی از راهبردهای طرح جامع تهران مبنی بر لزوم ارجحیت فعالیت‌پذیری شهر بر جمعیت‌پذیری، بر همین مسئله تاکید دارد. دلیل وضعیت موجود این است که در سالیان گذشته غالبا به وجهی از اسناد طرح جامع تهران پرداخته شده که به عملیات عمرانی نظیر ساخت شبکه بزرگراهی، پل، تونل، خیابان و... مربوط بوده تا جایی که فعلا براساس طرح جامع، بزرگراه، پل یا تونل جدیدی برای ساخته شدن در تهران مطرح نیست. فعلا، هم براساس برنامه‌های توسعه‌ای و هم براساس واقعیت­‌های موجود در سطح تهران، این شهر بیش از اینکه به گسترش کمیتی نیاز داشته باشد به بهبود کیفیت نیاز دارد؛ بهبودی که عملکرد و هویت شهر و سطح زندگی شهروندان را ارتقا بدهد. اینها را تمام کسانی که با برنامه‌های توسعه شهری تهران آشنایی دارند درک می­‌کنند و اتفاقا شهردار فعلی تهران که سابق بر این سکان معاونت معماری و شهرسازی وزارت راه و شهرسازی را در اختیار داشت از کسانی است که کاملا متن و حاشیه این برنامه‌ها را می‌‌شناسد و اقداماتی که برای بهبود سطح زندگی در تهران انجام می‌­دهد برخاسته از همین شناخت است. کارهایی نظیر توسعه پیاده‌راه‌ها، ترویج فرهنگ دوچرخه‌سواری و ایجاد مسیر مخصوص دوچرخه الزاماتی است که باید در کنار ساخت بزرگراه و تونل و پل در تهران اجرایی می‌شد تا شهر، سواره‌محور نشود اما مغفول مانده و حالا چاره‌­ای جز اجرای آنها نیست.

نکته اینجاست که برخی فکر می‌کنند پرداختن به مسائلی مانند ایجاد مسیر دوچرخه‌سواری، نمی‌تواند اتفاقی را که طی چندین سال توجه به ابعاد سواره‌محور تهران رخ داده است خنثی کند.
یکی از اسناد ما در طرح جامع و تفصیلی تهران، شبکه حرکت پیاده و غیرموتوری است که سال‌ها به‌دلیل اولویت دادن به ابعاد دیگر برنامه مغفول مانده و لزوما با اجرای آن نباید اتفاقات گذشته خنثی شود بلکه باید زمینه را برای متعادل‌سازی توسعه متوازن در هر دو بعد عمرانی و انسانی شهر مهیا کند. بنابراین به‌عنوان یک‌لایه از طرح تفصیلی تهران، باید این شبکه‌ها توسط مدیریت شهری طراحی، برنامه‌ریزی و اجرا شود. پس ترویج دوچرخه‌سواری و ایجاد مسیرهای مخصوص برای آن در طرح تفصیلی تهران می­‌گنجد اما موفقیت آن مستلزم این است که پکیج سیاستگذاری، برنامه‌ریزی و عمل در این طرح با هم انجام شود و در کنار آن بحث فرهنگسازی هم اتفاق بیفتد؛ به‌گونه‌ای که آدم‌های با نفوذ اجتماعی وارد کمپین دوچرخه‌سواری شوند و دیگران را به این کار ترغیب کنند.

فعلا باوجود طرح‌های توسعه شهری، باز هم تهران آمیخته‌­ای از اشتباهات و تخلفات به‌نظر می‌رسد که درنظر شهروندان آزاردهنده است. اینها با اجرای بخش‌های مغفول مانده طرح توسعه شهری قابل اصلاح است؟
مشکلات تهران بیش از اینکه به ذات و اندازه تهران مربوط شود، به ناکارآمدی­‌ها و نارسایی­‌های مدیریتی آن مربوط است و بخش عمده وضعیت موجود، به کارهایی برمی‌گردد که در طرح جامع شهری بوده اما اجرایی نشده است. در اینجا 2 بحث مطرح می‌شود؛ اول اینکه آیا طرح مصوبی داریم یا خیر و دوم اینکه آیا برنامه و طرح مصوب ما به‌درستی اجرا می‌شود یا نه؟ ما برای همه شهرها ازجمله تهران برنامه مصوب و کارشناسی داریم. در این برنامه‌ها محدوده همه زمین‌ها و تعیین پهنه‌های کاربری آنها مشخص شده، تراکم ساختمانی آنها، ارتفاع و تعداد طبقات و سایر ضوابط معماری و شهرسازی اعم از نما و طرح و حتی مصالح مجاز برای ساخت آنها مشخص شده است اما در اجرا به دلیل نقایص رخ داده طرح به‌درستی اجرا نشده است. مثلا در طرح‌های توسعه شهری پذیرفته شده که احتمال خطا وجود دارد؛ ضمن اینکه باید تمهیداتی اندیشید که اگر شرایط و اقتضائات تغییر کرد برنامه هم انعطاف تغییر داشته باشد؛ برای همین راهکار قانونی برای اصلاح اشتباهات طرح باز گذاشته شده اما این راه‌ها مثل چیزی که گاه در کمیسیون ماده 100 اتفاق می‌­افتد به انحراف طرح منجر شده است. در حقیقت مأموریت کمیسیون ماده 100 اصلاح اشتباه و انحراف­‌های احتمالی است نه اینکه راه را برای انجام تخلف و حذف آن با جریمه باز بگذارد.

پس هر اتفاقی که تاکنون در تهران افتاده، گذشته. از این به بعد باید چه‌کار کرد؟
در برنامه‌های توسعه شهری، این سیاستگذاری شهری است که مشخص می‌کند به کدام قابلیت در شهر توجه شود و متأسفانه مدیریت شهری در دوره‌ای اولویت را به ساخت بزرگراه و مترو داده و کمتر به بحث شبکه حرکت پیاده و دوچرخه در شهر توجه کرده است در نتیجه پیاده محوری و زندگی در شهر تهران همپای توسعه سایر جوانب شهری توسعه پیدا نکرده است. البته توجه به حرکت پیاده به مفهوم این نیست که به بزرگراه نیاز نداریم یا بزرگراه نافی نیاز به حرکت پیاده نیست بلکه رعایت تقدم و تأخر و توسعه متوازن اینها رعایت نشده و کار را به اینجا کشانده است. خیابان­‌های سپهسالار، 15خرداد، 17شهریور، 30تیر و... نمونه‌هایی از اولویت دادن به تخصیص فضای شهری به انسان و عابر پیاده است که به‌درستی اجرا شده است. این طرح‌ها در حوزه اختیار شهرداری است که در قالب طرح جامع آنها را امکان‌­سنجی، برنامه‌ریزی و اجرا می‌کند. این نوع اقدامات باید برای محدوده‌های دیگری نظیر محدوده میدان تجریش تا قدس هم که ظرفیت بالای پیاده­‌محوری دارند امکان­‌سنجی شود و درعین‌حال به‌واسطه تقاضای سواره‌­ای هم که به‌واسطه تلاقی دو خیابان مهم تهران در این منطقه وجود دارد باید به جنبه سواره منطقه نیز توجه شود. به‌عبارت‌دیگر، طرح جامع و تفصیلی تهران ظرفیت ساختن شهری زیبا و کارآمد را داشته اما در اجرا مشکل داشته‌ایم و حالا با پرداختن به نیمه مغفول برنامه‌های توسعه شهری، می‌توان کاستی‌­ها را جبران و اشتباهات را به ‌مرور زمان اصلاح کرد.

چه تضمینی وجود دارد که دوباره اشتباهات گذشته تکرار نشود؟
دلایل رعایت نشدن مفاد طرح زیاد است. سیاست‌های دولت و مدیریت شهری، مسائل مالی و درآمدی شهرداری، منافع بخش خصوصی و سازندگان و دیگر ذینفعان شهر همگی در نحوه اجرای طرح‌های توسعه شهری دخیل هستند و اگر در این موارد تضادی وجود داشته باشد، باز هم احتمال تکرار اشتباه و تخلف وجود دارد. بخشی از دلایل اجرا نشدن طرح هم منطق مالی دارد. زمانی که ما شهرداری‌ها را مکلف می‌کنیم به لحاظ درآمدی و مالی خودکفا باشند اما ابزارهای لازم را به آن نمی‌دهیم و اختیارات لازم را برای ساختن درآمدهای سالم ندارند، 2 راه پیش پای آنها می­‌گذاریم؛ یا باید کسری بودجه داشته باشند و خدمات مکفی ارائه ندهند یا باید با تخلف از قواعد طرح توسعه شهری و اجرای نادرست آن کسب درآمد کنند و خدمات بدهند که این یک دور باطل و مخرب است.

این مسئله چطور رفع می‌شود که راه بر تکرار خطا بسته شود؟
اگر بنیادی­‌تر نگاه کنیم، یکی از مشکلاتی که ما در شهرها داریم این است که منافع ذینفعان و کنشگران مختلف حاضر در شهر، با منافع یکدیگر و با منافع درازمدت شهر همسو نیست و بیشتر با تعارض منافع میان این عوامل مواجهیم. یعنی منافع مردم ساکن در شهر، دولت، شهرداری، بخش خصوصی، سرمایه‌­گذار و... به‌نحوی همسو نمی‌شود که نتیجه آن اجرای درست برنامه‌های توسعه شعری و داشتن شهری اصولی و کارآمد باشد چراکه اغلب موارد سود آنها در اجرای برنامه نیست و گاهی از اجرا نشدن منفعت می‌برند و همین باعث اغتشاش در اجرای طرح می‌شود. یکی از کمبودهای برنامه‌های توسعه شهری ما پرداختن به همین مدیریت تعارض است و تلاش می‌کنیم در برنامه‌های توسعه شهری جدید و پیشرفته به این موضوع پرداخته شود که اولاً ذینفعان متعارض تحلیل شوند و نحوه رفع این تعارض هم در یک سیستم منافع مشترک تعریف شود؛ به‌گونه‌ای که اگر کسی از برنامه توسعه شهری ما سود می‌برد، بخشی از این سود به جبران هزینه و خسارت زیان دیدگان از طرح اختصاص پیدا کند تا تعارض منافع تا حدودی رفع شود.


  به  جو تهران هراسی، تهران ستیزی و اسطوره تهران پلید و بد، بیش از آنچه واقعیت دارد، دامن نزنیم

  شبکه حرکت پیاده و غیرموتوری سال‌ها به دلیل اولویت دادن به ابعاد دیگر برنامه توسعه تهران مغفول مانده و حالا باید زمینه را برای متعادل‌سازی توسعه متوازن در هر دو بعد عمرانی و انسانی شهر مهیا کرد

  کارهایی نظیر توسعه پیاده‌راه‌ها، ترویج فرهنگ دوچرخه‌سواری و ایجاد مسیر مخصوص دوچرخه الزاماتی است که باید در کنار ساخت بزرگراه، تونل و پل در تهران اجرایی می‌شد تا شهر، سواره محور نشود اما سال‌ها مغفول مانده بود


 

این خبر را به اشتراک بگذارید