• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
یکشنبه 6 مرداد 1398
کد مطلب : 68804
+
-

خانم دکتر، گروگان آقای مهندس

خانم دکتر، گروگان آقای مهندس


جوان مخترع که دلباخته خانم دکتری شده بود وقتی شنید او قصد ازدواج با فرد دیگری را دارد نقشه گروگانگیری کشید. به گزارش همشهری، 22خرداد‌ماه امسال خانم دکتری که مدیرعامل یک شرکت خصوصی است  توسط مرد جوانی ربوده شد و چند ساعت بعد در حالی که مجروح شده و نیمه بیهوش بود در یکی از خیابان‌ها پیدا و به بیمارستان منتقل شد. او پس از بهبودی در اداره پلیس حاضر شد و در توضیح ماجرای آدم‌ربایی گفت: همراه همکارم به نام مجید برای انجام کاری اداری از شرکت خارج شدیم. مجید قبلا خواستگارم بود اما به او جواب رد داده بودم.  در بین راه اما متوجه شدم که خواستگار سابقم تغییر مسیر داده است. به او که اعتراض کردم  با چاقو تهدیدم کرد. حتی با مشت و لگد به جانم افتاد و من را به قتل تهدید کرد.
وی ادامه داد: او به سمت اتوبان قم رفت و می‌گفت که قصد دارد  من را به شیراز ببرد و در خانه‌ای زندانی‌ام کند. تهدیدم کرد که باید با او ازدواج کنم و در غیر اینصورت جان نامزدم را می‌گیرد. من  با او درگیر شدم و چند ضربه به او زدم اما رهایم نمی‌کرد تا اینکه پدرم به او زنگ زد و من درحالی‌که از شدت درد به‌خود می‌پیچیدم و می‌دانستم ممکن است جانم در خطر باشد فریاد زدم و درخواست کمک کردم. مجید پس از این اتفاق دستپاچه شد و به سمت تهران برگشت و من را درحالی‌که نیمه بیهوش بودم در جنوب تهران رها کرد.

دستگیری
با این شکایت پرونده‌ای تشکیل شد و پیش روی قاضی احسان زمانی، بازپرس شعبه ششم دادسرای جنایی تهران قرار گرفت. کارآگاهان با دستور قاضی جنایی بازداشت متهم را در دستور کار خود قرار دادند اما او فراری شده بود تا اینکه پس از گذشت 2 ‌ماه فرار، 2 روز پیش دستگیر شد. او دیروز برای تحقیق به دادسرای جنایی تهران انتقال یافت و در بازجویی‌ها به اجرای نقشه گروگانگیری اقرار کرد. او درخصوص انگیزه‌اش گفت: من عاشق خانم دکتر بودم و آرزویم این بود که با او ازدواج کنم. به همین دلیل نقشه ربودن او را کشیدم تا هرطور شده از او جواب مثبت بگیرم. این پسر 30ساله که مهندس و مخترع است ادامه داد: من تحصیلکرده‌ام، مهندس و نخبه‌ام و حتی 5دستگاه در زمینه آبیاری و کشاورزی اختراع کرده‌ام و تمام اختراعاتم ثبت شده است. وی ادامه داد: وقتی در شرکت خانم دکتر استخدام شدم، برای انجام کارها با یکدیگر به سفرهای کاری می‌رفتیم و این صمیمیت‌ها باعث شد عاشق او شوم. فکر می‌کردم او هم به من علاقه‌مند است اما وقتی کم‌رویی را کنار گذاشته و از خانم دکتر خواستگاری کردم با جواب منفی‌اش روبه‌رو شدم. حسابی شوکه شدم. چون واقعا فکر می‌کردم او هم عاشق من است اما اینطور نبود. تا چند وقت به شرکت نمی‌رفتم و می‌خواستم استعفا بدهم اما خانم دکتر از من خواست برگردم و به کارم ادامه بدهم. چون مسئولیت بیشتر کارهای شرکت به‌عهده من بود. برگشتم اما همچنان امید داشتم تا خانم دکتر را راضی به ازدواج کنم اما کمی بعد در کمال ناباوری شنیدم او نامزد کرده است. به سیم آخر زدم و نقشه ربودن او را کشیدم. می‌خواستم او را به شیراز ببرم و هرطور شده راضی‌اش کنم تا با من ازدواج کند اما خانواده‌اش متوجه شدند و چون خانم دکتر بیهوش شده بود ترسیدم بلایی سرش بیاید. به همین دلیل کنار خیابان رهایش کردم. وی در ادامه گفت: مدتی به شیراز رفتم اما به خیال اینکه آنها شکایت نکرده‌اند به تهران برگشتم تا به شرکت بروم و کارهای تسویه حسابم را انجام بدهم اما گیر افتادم.
این متهم با دستور قاضی جنایی بازداشت شد و تحقیقات از وی ادامه دارد.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید