• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
شنبه 5 مرداد 1398
کد مطلب : 68610
+
-

همراه با مدیر دفتر توسعه یک محله قدیمی آسیب‌های ساخت مجتمعی نوساز را بررسی کرده‌ایم

سایه سنگین همسایه 214 واحدی بر سیروس

گزارش ویژه
سایه سنگین همسایه 214 واحدی بر سیروس

حمیدرضابوجاریان_ خبرنگار

  محله «سیروس» و وضعیت خاص آن در تکه دوازدهم پایتخت، سال‌هاست که با ایده‌های شهرسازی و نوسازی مورد توجه مسئولان بوده است. بافت فرسوده، درهم‌تنیدگی بالای زندگی شهری با فعالیت‌های تجاری و معضلات ناشی از آن، سبب شده است محله سیروس در دوراهی میان تجاری شدن یا مسکونی ماندن ‌گیر کند. بلاتکلیفی که دودش به چشم مردم محله سیروس می‌رود.
هرکسی از ظن خود می‌کوشد برای پایان دادن به این وضعیت طرحی نو دراندازد. آخرین نمونه از طرح‌های اجرا شده برای برون رفت از بن‌بست محله، ایده غلبه دادن سکونت بر بافت تجاری محله سیروس بود.
ایده‌ای که با ساخت مجتمعی214 واحدی در دل این محله قدیمی اجرا شد و مجموعه‌ای از موفقیت‌ها و شکست‌ها را به دنبال داشت و اکنون طرح دیگری به موازات پروژه ساخته شده در حال پیگیری است. درباره طرح‌های شهرسازی محله سیروس، چرایی اجرا نشدن ایده‌های قبلی و طرح جدید نوسازی محله با مدیر «دفتر توسعه محله سیروس» همصحبت شده و گشتی در کوچه‌های محله زده‌ایم.  

مجموعه مسکونی 214 واحدی محله سیروس طرحی مبتنی بر الگوی مشارکتی دولت و بخش خصوصی با استفاده از تسهیلات ارزان‌قیمت بانکی بود. طرحی که قرار بود با اجرای آن بخشی از معضلات زندگی را در محله‌ای که رفته رفته جمعیت از آن گریزان شده بود از بین ببرد و فضای تازه‌ای برای جریان دادن به شهرنشینی در این محله قدیمی اما پرحاشیه ایجاد کند. آن‌گونه که در بررسی‌های میدانی خبرنگاران همشهری محله از این پروژه نشان می‌دهد، عرصه تجمیعی پروژه مسکونی و 38 پلاک به مساحت 10 هزارمترمربع شامل 6 بلوک در مجموع به مساحت 37 هزار و 673‌مترمربع است. برای اجرای این طرح، بیش از 2هزار‌مترمربع دسترسی و معبر در قلب محله سیروس در نزدیک‌ترین نقطه به بازار آزاد‌سازی شده است که با تخریب بناهای قدیمی و نا ایمن همراه بود.
مجتمع ساخته شده قرار بود مقدمه‌ای باشد برای ادامه روند نوسازی در محله سیروس. علاوه بر این خانه‌ها، تملک 4/2 هکتار از زمین‌های پیرامون این پروژه نیز انجام شد اما در نهایت، با عقب‌نشینی دولت از روند نوسازی بافت‌های فرسوده و واگذاری ادامه روند نوسازی به مجموعه‌های مختلف از جمله دفاتر نوسازان، شرکت بازآفرینی شهری و دفتر نوسازی وابسته به سازمان نوسازی شهر تهران، در عمل اهدافی که برای نوسازی محله پیش‌بینی شده بود، محقق نشد. 

 فرسوده‌ترین محله تکه دوازدهم با 20 سال قدمت در طرح نوسازی
داستان تحول در محله سیروس به امروز و دیروز مربوط نمی‌شود. شاید برای نخستین‌بار که موضوع نوسازی بافت‌های فرســوده در کشـــور مطرح شد، محله سیروس به‌عنوان یکی از محله‌های هدف اجرای طرح‌های نوسازی مطرح شد. برای همین است که سابقه اجرای طرح‌ها و ایده‌های نوسازی در این محله به بیش از 20 سال می‌رسد. سال 1375 بود که برای نخستین‌بار یک شرکت توسعه‌گر محلی، طرح نوسازی بافت‌های فرسوده محله سیروس را ارائه کرد. اجرای برنامه نوسازی 7 سال بعد در سال 1382 آغاز شد.
مدیر دفتر توسعه محله سیروس در این‌باره می‌گوید: «طرحی که سال 1382 با رأی کمیسیون ماده 5 نهایی شد، ملاک عمل نوسازی در محله بود. اما اینکه این طرح تا چه اندازه اجرا و چه مزیت‌هایی را برای محله و ساکنانش داشت نیازمند بررسی و کارشناسی دقیق است.» به گفته «رامین احمدیه» فرسودگی بناها، همه محله را در برگرفته است: «محله سیروس با احتساب معابرش 42 هکتار است. غیر از 3 بلوک، مابقی محله بافت فرسوده است که در سال‌های اخیر تملک برخی بناهای فرسوده و تخریب آنها از سوی دستگاه‌هایی مانند شهرداری انجام شده است. البته تملک‌ها را نمی‌توان نوسازی دانست.»

 چرا طرح‌های نوسازی محله به سرانجام نرسید؟ 
شاید کسانی که طرح‌ها و ایده‌های نوسازی محله سیروس را ارائه دادند، فکر می‌کردند طرح ارائه شده از سوی آنها، با استقبال ساکنان به‌عنوان مهم‌ترین رکن در اجرای نوسازی روبه‌رو شود. اما اطلاعات نشان می‌دهد ساکنان، همراهی چندانی با طرح نوسازی محله نداشته‌اند. این موضوع را مدیر دفتر توسعه محله سیروس تأیید می‌کند: «وزارت راه و شهرسازی به نمایندگی از دولت، شهرداری و سازمان نوسازی گمان می‌کردند با تجربه‌ای که در زمینه نوسازی بافت فرسوده به دست آورده‌اند می‌توانند ایده‌های خود را برای نوسازی محله عملی کنند. آنچه در عمل رخ داد این بود که مردم همراهی کافی با موضوع نوسازی محله نکردند. ارزش زمین‌های محله به قدری پایین بود که کسی تمایل به نوسازی بنای قدیمی خود نداشت. نبود توان مالی کافی برای نوسازی و ضعف در مشوق‌های حمایتی از جمله مسائلی بود که باعث شد کمتر ساکن بومی محله به نوسازی بنای خود دست بزند.»

 فرار جمعیت از محله سیروس 
فرسودگی، عرض کم معابر و دسترس‌پذیر نبودن بسیاری از خانه‌های محله، هرکدام سبب شده است جمعیت ساکن محله سیروس در فکر مهاجرت از این محله قدیمی مشرف به بازار تهران باشند. عطش بازار برای تهیه انبار و نبود انبارهای کافی در بافت بازار، دلیل دیگری است که برخی بنکداران و تجار به محله سیروس و خانه‌های رنگ و رو رفته آن به چشم انباری نگاه کنند. با این مزیت که می‌توانند آن را به قیمت مناسبی بخرند یا دست‌کم اجاره کنند. تبدیل خانه‌های مسکونی به انبار تأثیر منفی خود را در محله سیروس گذاشته است و به گفته «احمدیه» هر سال جمعیت محله کمتر از سال پیش می‌شود: «در محدوده 44 هکتاری محله سیروس تنها 4 هزار نفر زندگی می‌کنند.
تقریباً 40‌درصد از خانه‌های محله خالی از سکنه است و گاهی می‌شود که 30 سال کسی در خانه‌ها ساکن نبوده است. در سال‌های پیش جمعیت محله بیشتر از این بود اما ساکنان به نوعی در حال فرار از محله‌اند، چراکه احساس می‌کنند محله سیروس کیفیت لازم را برای سکونت ندارد.» او جمله قابل تاملی به زبان می‌آورد: «کسی از سرنوشت ساکنان قدیمی محله سیروس خبر ندارد. حتی نمی‌دانیم چند‌درصد از جمعیت قدیمی محله، در سیروس زندگی می‌کنند. حتی بسیاری از اهالی نمی‌دانند چه کسی در همسایگی آنها زندگی می‌کند تا بتوان برای آنها برنامه یا ایده‌ای مناسب اجرا کرد.» 

 مجتمع‌های نوساز جمعیت را در محله نگه نداشت 
خروج جمعیت به واسطه مشکلاتی مانند فرسودگی، دلیلی شد تا مسئولان به این فکر بیفتند تا با ساخت مجتمع مسکونی نوسازی و پر واحد، مانع خروج جمعیت از محله شوند. اما خالی بودن تعداد قابل توجهی از خانه‌های مسکونی مجتمع ساخته شده از شکست این ایده حکایت دارد. احمدیه درباره مجتمع نوساز در دل محله می‌گوید: «زمین مجتمع را دولت تملک کرد. پیمانکاری برای ساخت آپارتمان‌ها در مناقصه شرکت کرد و کار ساخت آغاز شد. پیمانکار تعدادی از آپارتمان‌های ساخته شده را به ازای هزینه ساخت به تملک خود درآورد.» او حرفش را این‌گونه ادامه می‌دهد: «ساخت مجتمع مسکونی محله سیروس طیفی از موفقیت‌ها و شکست‌ها را در پی داشت.
بسیاری از واحدهای ساخته شده مشتری ندارند و تنها واحدهای شمالی فروخته شده و واحدهای جنوبی خالی از سکنه است.» به نظر می‌رسد نبود متقاضی برای خرید واحدهای مجتمع مسکونی و جمعیت کم در محله به قدری جدی است که اندک افرادی که به امید کسب درآمد در واحدهای تجاری زیر مجتمع، کارشان را شروع کرده‌اند به فکر خالی کردن مغازه‌های خود هستند. یکی از کاسبان که با کمک کارگران در حال خارج کردن یخچال بزرگی از داخل یکی از مغازه‌های زیر آپارتمان است، می‌گوید: «ماهانه یک میلیون تومان بابت اجاره به هیئت امنای مجتمع پرداخت می‌کنم اما چون مشتری چندانی در محله وجود ندارد و اهالی مجتمع هم نیاز خود را از جای دیگری تأمین می‌کنند، در عمل نه تنها درآمدی نداریم بلکه باید برای جبران هزینه‌ها از جیبم هزینه کنم.»
او که دوست ندارد نامش در گزارش ذکر شود، ادامه می‌دهد: «مغازه‌های دیگر مجتمع هم خالی‌اند و کسی حاضر نیست در محله‌ای که 600‌متر تا بازار فاصله دارد مغازه خواربار‌فروشی دایر کند. کسب و کار در محله سیروس بی‌معناست و دلیلی ندارد که بخواهم بیشتر از این در محله هزینه کنم.»

 توسعه‌گر به میدان می‌آید
تغییر بافت جمعیتی و به هم‌ریختگی سکونت در محله سیروس سبب شده است طرح جدیدی با استفاده از فضایی که در گذشته تملک شده، در ذهن مسئولان شکل بگیرد. پروژه‌ای که به گفته مدیر دفتر توسعه محله سیروس، هنوز چشم‌انداز برنامه‌ها و اهدافی که دنبال می‌کند روشن نیست: «قرار است توسعه‌گر محلی برای توسعه محله سیروس دست به کار شود. درست نمی‌دانیم توسعه‌گر چه برنامه‌ای برای مرکز محله سیروس در محدوده 4/2هکتاری تملک شده از سوی شرکت بازآفرینی شهری دارد. حتی مشخص نیست که قرار است ایده توسعه‌گر به چه روشی اجرا ‌شود.» او ادامه می‌دهد: «برخی در شهرداری به توسعه ساخت مسکونی و برخی دیگر به توسعه بازار توجه می‌کنند.
بازار هم به این شکل که تصور می‌کنیم به محله سیروس نفوذ نمی‌کند بلکه شکل دیگری از بازار را در محله شاهدیم. با وجود شرایط فعلی، نمی‌توانم بگویم غلبه مسکونی بر بازار در محله وجود دارد یا بر عکس. این را می‌توانم بگویم که تصمیم‌های امروز ما راه را بر انجام بسیاری از کارها در آینده می‌بندد یا آن را باز می‌گذارد. بنابراین باید در اجرای طرح‌های محله به گونه‌ای عمل کرد که محله سیروس بتواند به حیات خود ادامه دهد و ساکنان آن بتوانند به سرانه‌های شهرنشینی دسترسی کافی داشته باشند. بی‌تردید مجتمعی که در دل محله ساخته شده است، بدون سرانه‌های شهری نمی‌تواند نیازهای ساکنانش را تأمین کند و چنین وضعیتی باید چراغی باشد برای تصمیم‌گیری‌های آینده محله.»


مدیرکل سابق ساختمان و معماری شهرداری تهران: 
نوسازی بدون 
پیوست‌های اجتماعی آسیب‌زاست

  نوسازی بافت‌های فرسوده، طرحی است که سال‌ها پیش آهنگش نواخته شد و مدیران شهری از یک دستورالعمل و به اصطلاح یک نسخه تجویز شده پیروی کردند و در محله‌ها اجرا شد. خانه‌های قدیمی یک، 2 و 3 طبقه با حیاط‌های بزرگ تخریب شدند و مجتمع‌های چند واحدی به جای آنها قد کشیدند. صد البته که این طرح بدون توجه به وضعیت فرهنگی، اجتماعی و بافت جمعیتی، انجام شد و آسیب‌هایی به همراه داشت. نخستین بار «سیدمحمد موسوی»، مدیرکل سابق ساختمان و معماری شهرداری تهران، موضوع ناموفق بودن طرح نوسازی بافت‌های فرسوده را مطرح کرد و گفت: «بافت جمعیتی و تراکمی محله‌های تهران متفاوت است و نباید برای همه مناطق نسخه واحدی تجویز می‌شد.» در این گزارش او درباره آسیب‌های نوسازی و اجرای طرح بازآفرینی به جای نوسازی، توضیح بیشتری می‌دهد. 
براساس تعریف شورای عالی شهرسازی، ریزدانگی، نفوذ‌ناپذیری و ناپایداری، مؤلفه و ملاک تشخیص بافت‌های فرسوده از غیر‌فرسوده است. «سیدمحمد موسوی» براساس این مشخصات می‌گوید: «این تعریف مبنای بسیاری از مطالعات و تصمیمات در برنامه‌ریزی و طراحی شهر بوده است اما شکل، ساختار و ویژگی‌های بافت‌های فرسوده و البته آسیب‌ها و نقاط قوت و ضعف در محله‌ها و مناطق و حتی کوچه‌ها متفاوت است و باید مؤلفه‌های اجتماعی و اقتصادی به آن اضافه شود.»  او با تجویز نسخه واحد در نوسازی بافت‌های فرسوده همه مناطق مخالف است و می‌گوید: «محله‌های تهران هریک ویژگی‌های خاص، نقاط قوت و ضعف، فرصت‌ها و تهدیدهای متفاوتی دارند. بنابراین نمی‌توان نسخه واحد برای شناسایی بافت فرسوده و نوسازی آنها تجویز کرد. متأسفانه در سال‌های اخیر با همین نسخه واحد و تخریب همه بافت‌های فرسوده و نوسازی بدون پیوستهای اجتماعی محله، آسیب‌هایی به مناطق زده است که نمونه آن در محله‌های «هرندی»، «شوش» و «سیروس» دیده می‌شود.»

بهسازی بهترین روش
به گفته موسوی، اگر در جریان نوسازی به زیرساخت‌های موجود توجه نشود، آسیب‌ها دوچندان می‌شوند و ممکن است بافت‌های سالم نیز دستخوش تغییرات شوند. مدیرکل سابق ساختمان و معماری شهرداری تهران می‌گوید: «مهاجرت و کوچ جمعیت بومی، ایجاد ناهمگونی در حجم و نمای ساختمان‌ها و ایجاد فضاهای بی‌دفاع شهری در اثر عقب‌نشینی املاک نوسازی شده، همسایگی و همنشینی شهروندان با فرهنگ‌ها و نگرش‌ها و قومیت‌های مختلف، عمده‌ترین آسیب‌های اجتماعی هستند که این روزها شهروندان و محله‌ها در بافت‌های نوسازی شده با آنها دست به گریبانند.» او از واژه بازآفرینی و بهسازی به جای نوسازی استفاده می‌کند و می‌گوید: «تخریب و نوسازی مانند جراحی کردن است. وقتی دست به جراحی می‌زنیم و شکاف ایجاد می‌کنیم و برای رسیدن به عضو آسیب دیده بی‌تردید صدمه‌هایی به اندام‌های دیگر می‌زنیم. در شهر هم وقتی به سمت تخریب و بازسازی می‌رویم این اقدامات آسیب‌هایی ایجاد می‌کند. بنابراین «‌بازآفرینی» و «بهسازی» بافت‌های قدیمی بهترین گزینه است که حداقل از هجوم جمعیت ناهنجار جلوگیری می‌کند.» 

 نظام قطعه‌بندی 
در گذشته وسعت شهر تهران بسیار محدود بود و الگوی حرکتی شهروندان در شهر، بر مبنای حرکت پیاده یا با وسایل حرکتی اولیه بود و خبری از ترافیک نبود. به همین دلیل معابر براساس نیاز روزگار قدیم تعریف شده است. در گذر زمان رشد شهرنشینی و تغییر سبک زندگی مشکلاتی را به کلانشهر تهران وارد کرده است که دیگر معابر پاسخگوی این حجم‌ تردد و تراکم جمعیت نیست. موسوی می‌گوید: «توسعه غیر‌اصولی در برخی از مناطق مانند محله سیروس منطقه 12، که کم‌عرض بودن معابر رفت‌وآمد را برای سواره‌روها و عابران پیاده و حتی خودروهای امدادی، مشکل کرده است که برای رفع این معضل نیاز به تعریض گذر است که این کار باید با مطالعه و نظام قطعه‌بندی انجام شود.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید