• چهار شنبه 5 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 15 شوال 1445
  • 2024 Apr 24
چهار شنبه 2 مرداد 1398
کد مطلب : 68208
+
-

نقشه مردان آشنا برای سرقت از حساب پیرمرد تنها، با 2جنایت همراه شد

مرد جنایتکار به همدستش هم رحم نکرد

داخلی
مرد جنایتکار به همدستش هم رحم نکرد


حساب پر از پول پیرمرد تنها، پرستار او را وسوسه کرد که با سرقت از وی، راهی اروپا شود و زندگی تازه‌ای را در آنجا شروع کند. این مرد با همدستی دوستش پیرمرد تنها را به قتل رساندند و 600میلیون از حسابش سرقت کردند اما بر سر تقسیم پول با هم درگیر شدند و در این درگیری پرستار طمعکار به قتل رسید.  به گزارش همشهری، سال گذشته جسد مردی 32ساله زیر یک پل هوایی در شهر پردیس پیدا و با حضور پلیس در محل، تحقیقات برای کشف راز مرگ او شروع شد. آثار جراحات و شکستگی‌ها در بدن این مرد از این حکایت داشت که او از بالای پل هوایی به پایین پرت شده . در ابتدا این فرضیه که وی خودکشی کرده است، مطرح شد. با این حال، کارآگاهان احتمال اینکه وی به قتل رسیده باشد را نیز مطرح کردند و تحقیقات برای شناسایی هویت او شروع شد. در بررسی‌های پلیس معلوم شد که مرد جوان از حدود یک سال قبل‌تر به‌عنوان پرستار و سرایدار در خانه ویلایی پیرمردی تنها مشغول به‌کار بوده و همه کارهای پیرمرد را انجام می‌‌داده است.

کشف دومین جسد
کارآگاهان برای پرس‌و‌جو از پیرمرد راهی خانه ویلایی او شدند. آنها هر‌چه در زدند، کسی در را باز نکرد و در نهایت با مجوز قضایی قفل در را شکستند و وارد خانه شدند. کارآگاهان بعد از ورود به پذیرایی با جسد پیرمرد روبه‌رو شدند که روی زمین افتاده بود و چند روز از مرگ او می‌گذشت.
متخصصان پزشکی قانونی در بررسی جسد پیرمرد هیچ نشانه‌ای مبنی بر اینکه وی به قتل رسیده است، پیدا نکردند و در بررسی‌های اولیه اینطور به‌نظر می‌رسید که او به‌طور طبیعی جانش را از دست داده اما کارآگاهان حدس می‌زدند که بین مرگ او و مرگ پرستارش ارتباطی وجود دارد و احتمال دارد که هر دوی آنها قربانی جنایت شده باشند.

ردپای راننده آژانس
کارآگاهان جنایی فرضیه جنایت را پیگیری کردند و با بررسی‌های تخصصی متوجه نکته مهمی شدند. پس از مرگ پیرمرد مبلغ هنگفتی از حساب او برداشت شده بود و این یعنی وی به قتل رسیده است. تیم جنایی که حدس می‌زد پیرمرد و پرستارش هر دو به قتل رسیده‌اند و احتمالا عامل هر دو جنایت یک نفر است، بررسی‌های خود را روی ارتباطات قربانیان متمرکز کردند. آنها در این بررسی‌ها به ردپای جوان 31ساله‌ای دست یافتند که راننده آژانس بود و پیرمرد و پرستارش همیشه برای رفت‌وآمدهایشان به او زنگ می‌زدند. در ادامه معلوم شد که چند‌ماه پیش و پس از مرگ پیرمرد، مبلغ هنگفتی به‌حساب بانکی این مرد جوان واریز شده و شکی وجود نداشت که او حلقه مفقوده این پرونده جنایی است. با این اطلاعات، دستور بازداشت جوان راننده صادر شد و کارآگاهان با مراجعه به آژانس و ردگیری‌های تخصصی موفق شدند مخفیگاه وی را شناسایی و او را دستگیر کنند. مرد جوان در بازجویی‌های تخصصی به قتل پیرمرد و پرستارش اعتراف کرد و گفت: بیشتر از یک سال پیش با پیرمرد و پرستارش آشنا شدم. آنها مشتری آژانس ما بودند و پس از آشنایی‌مان هر وقت می‌خواستند جایی بروند، با من تماس می‌گرفتند. پرستار جوان همه کارهای پیرمرد را انجام می‌داد و برای همین اطلاعات کاملی از وضعیت مالی او داشت. چند باری برایم تعریف کرد که پیرمرد پول زیادی در حسابش دارد و همین تعریف‌هایش باعث شد که وسوسه شوم.
یک روز به او پیشنهاد دادم که از حساب پیرمرد سرقت کنیم و یک‌شبه پولدار شویم. او هم قبول کرد و در نهایت قرار شد پیرمرد را بیهوش کرده و حسابش را خالی کنیم. پرستارش می‌گفت که می‌خواهد بعد از سرقت از ایران برود و با پول‌های دزدی زندگی تازه‌ای در اروپا شروع کند. اینگونه بود که یک روز صبح پیرمرد را به بهانه تفریح به اطراف پردیس بردیم و از قبل مقداری قرص خواب‌آور تهیه کرده و در لیوان دوغش ریختیم که وقتی لیوان را سرکشید، به خواب رفت. پس از آن او را سوار ماشین کردیم و به خانه‌اش بردیم و بعد با کمک پرستارش که از قبل همه مقدمات سرقت را فراهم کرده بود، 600میلیون تومان موجودی حسابش را برداشت کردیم و این پول نزد من و قرار بود خیلی زود آن را تقسیم کنیم و هر کدام سهم خود را برداریم.
متهم ادامه داد: یک روز از ماجرا گذشته بود و ما خبر نداشتیم که پیرمرد به‌خاطر نوشیدن دوغ مسموم جانش را از دست داده است. اصلا قصد قتل او را نداشتیم و فقط می‌خواستیم اموالش را سرقت و فرار کنیم. آن روز پرستار او نزد من آمد و اصرار کرد که سهمش را می‌خواهد. با هم روی پل هوایی در حال حرف‌زدن بودیم و هر‌چه به او گفتم به‌زودی سهمت را می‌دهم، قبول نمی‌کرد و می‌گفت که «تو قصد داری سرم کلاه بگذاری». من هم عصبانی شدم و هلش دادم و او از بالای پل سقوط کرد . پس از آن فرار کردم تا اینکه پس از چند ‌ماه مأموران سراغم آمدند و دستگیر شدم. به گفته سرهنگ غلامرضا حسنوند، فرمانده انتظامی پردیس، با اعتراف متهم به این دو جنایت تحقیقات تکمیلی از او ادامه دارد. در همین حال علیرضا آقاجری، دادستان پردیس نیز در گفت‌وگو با همشهری گفت: پرونده این جنایت از سوی پلیس آگاهی در اختیار دادسرا قرار گرفته و با صدور قرار قانونی برای متهم، تحقیقات از او در شعبه دوم بازپرسی در حال انجام است.

این خبر را به اشتراک بگذارید