• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
یکشنبه 30 تیر 1398
کد مطلب : 67187
+
-

کارآفرینی که فرش ترکمن را در آن‌سوی مرزها می‌گستراند

زلیخا عادلی: کارآفرینی منوط به میراث پدری و وام‌های دولتی نیست

گفت و گو
کارآفرینی که فرش ترکمن را در آن‌سوی مرزها می‌گستراند

ستاره حجتی | بندر ترکمن - خبرنگار


از پله‌های خانه «زلیخا عادلی» که بالا می‌رویم انگار به موزه‌ای از صنایع‌دستی ترکمن وارد شده‌ایم. روی دیوارها، تابلوفرش‌ها، منسوجات هر آنچه مربوط به طوایف ترکمن است را‌ می‌توان دید. با گفت‌و‌گوی صمیمی با این بانوی کارآفرین و همسرش که سال‌ها، همراه، همقدم و همکار او بوده است، دلنشینی فضا بیشتر می‌شود. 

 ترکمن‌ها، عادلی را به نام گلبهار می‌شناسند؛ کارآفرینی که فرش ترکمن را از دورترین روستاهای گلستان به آن سوی مرزهای ایران کشاند. لوح‌های تقدیر و تندیس‌های افتخار وی در یک کتابخانه کوچک چوبی چیده شده‌اند. 

بیشتر از تندیس‌ها و لوح‌ها، آویزهایی از هنر ترکمن خودنمایی می‌کنند. انگار کسی که این اتاق را چیده دوست داشته هنر ترکمن بیشتر دیده شود تا آن همه لوح و تندیس. گفت‌و‌گوی ما با این کارآفرین گلستانی را در ادامه بخوانید.

 
کمی از دوره‌های مختلف زندگیتان بگویید و این‌که چطور شد وارد عرصه کارآفرینی شدید؟ 

پدرم فرهنگی بود و ارتباطی بسیار دوستانه با فرزندان خود داشت. مادرم هم همین‌طور. مثلا وقتی من از مدرسه برمی‌گشتم همه اتفاقات را برای آنها تعریف می‌کردم. آنها مانند یک دوست به حرف‌هایم گوش می‌کردند. در چنین فضایی من وارد دانشگاه شدم. در رشته مدیریت بازرگانی درس خواندم و بعد در دانشگاه علمی کاربردی، در رشته طراحی و بافندگی فرش تحصیل کردم. پس از آن، بر اساس آنچه آموزه‌های من در سال‌های کودکی و نوجوانی بود و تجربه آن سال‌ها، شرکت تعاونی فرش تاسیس کردم. 

در 23 سالگی ازدواج کردم. آن زمان از من ایراد می‌گرفتند که سنت بالا رفته و چرا ازدواج نمی‌کنی. آن زمان مرسوم بود دختران در سنین پایین ازدواج کنند و کاری مانند درس خواندن چندان مهم نبود. از بعد ازدواج همسرم همیشه کنارم بوده ، از من حمایتم کرده و در کارهای من مهم‌ترین تاثیر را دارد. 

در مجموعه شما چند نفر مشغول کار هستند؟ 

3 نفر مشغول هستند. ما در ادامه فعالیت‌هایمان تاکنون در بندر ترکمن 3هزار بافنده فرش را شناسایی و برای بیمه قالیبافی معرفی کرده‌ایم.

حوزه فعالیت شما فقط به بندر ترکمن خلاصه می‌شود؟

خیر؛ تعداد زیادی از بافنده‌های ما در سایر نواحی استان، مشغول گذراندن دوره‌های راستی‌آزمایی هستند و بعد از تایید، تحت پوشش بیمه قرار می‌گیرند.

به تنهایی همه این امور را مدیریت می‌کنید؟

خیر؛ مدیریت بخش تولید با همسرم است. در یک دوره کامل تولید حدود 400 نفر با ما کار می‌کنند، اما در پیک کار به ‌ویژه پیش از نوروز تعداد بافنده‌های ما به 600 نفر هم می‌رسد. 

کار را چطور و با چند نفر شروع کردید؟ 

22 سال پیش نخستین بافت را همراه با فصل توت‌فرنگی شروع کردیم. بافنده من در گمیشان بود. دار قالی‌اش را چله‌کشی کرده بود و می‌خواست بافتن را شروع کند. یک جعبه توت‌فرنگی خریدم و سراغ بافنده رفتم. 

نقشی که وسط فرش بافتیم، شاخ قوچ نماد نمد ترکمن بود. همان نقش بعدها در کاتالوگ‌ها هم آمد. با 4 بافنده کار را شروع کردیم. کم کم به 20 بافنده رسیدند. نخستین قرارداد ما با 20 متر بافت بود. پیش از آن هم باید نمونه کار 40 در 40 ارائه می‌دادیم. نخستین کسی که به عنوان تاجر با وی کار کردیم، اصلا در کار فرش نبود، تجارت نمد انجام می‌داد. بعد که نمونه کار را دید با ما همان 20 متر را قرارداد بست. قرارداد بعدی 100 متر و بعدی با 200 و 300 متر ادامه پیدا کرد تا به اینجا رسیدیم. 

ابتدای فعالیت تصور می‌کردید روزی به عنوان کارآفرین موفق معرفی بشوید؟ 

با حساب سال‌های تحصیل و تدریس 22 سال است که در زمینه فرش فعالیت می‌کنم. از زمانی که کار را با جدیت و علاقه شروع کردم، هیچ چیز جلوی کارم را نگرفت. روستا به روستا به عنوان مربی سفر کردم. نمی‌دانم که کارآفرین موفقی بوده‌ام یا نه. این را باید دیگران قضاوت کنند، اما فکر می‌کنم نمی‌توان به هر کسی گفت کارآفرین. هنوز که هنوز است به روستاهای دورافتاده و بافنده‌هایم سر می‌زنم. 

کارآفرینی این نیست که مثلا به واسطه ارث پدری، عده‌ای که نیاز به کار دارند را با شرایط نامطلوب، حقوق‌های اندک و بدون بیمه و سابقه کار، به نفع درآمدزایی برای خود مشغول به کار کنیم یا این‌که وام‌های کلان از دولت بگیریم و فقط بخشی از آن را به اشتغال‌زایی اختصاص دهیم و بخش زیادی از آن را صرف حفظ جایگاهمان کنیم. نشستن پشت میز چندان کار سختی نیست. این تولید و کارآفرینی است که اگر بخواهیم آن را درست انجام بدهیم، پرزحمت است. 

 در چند سال اخیر عامل توسعه خوشه فرش استان هم بوده‌اید. در این مورد توضیح بدهید. 

خوشه به تجمع مکانی افرادی می‌گویند که در یک شاخه مشترک فعالیت می‌کنند. مثلا در زمینه فرش، طراح، فروشنده، ریسنده، رنگرز و همه مشاغل مرتبط با فرش در یک خوشه قرار می‌گیرند و برای توسعه کسب و کارشان برنامه‌‌ریزی می‌کنند. این برنامه‌‌ریزی، برگزاری سمینار تا نوشتن استانداردها، شبکه‌سازی و برگزاری کارگاه‌های آموزشی، نمایشگاه تخصصی و بسیاری موارد دیگر را شامل می‌شود. 

در استان، یک فضای تخصصی برای برگزاری نمایشگاه فرش در نظر گرفته نشده؛ در حالی که این همه بافنده داریم. در حال حاضر به عنوان دبیر کانون کارآفرینان و عامل توسعه خوشه فرش در استان، تمام تلاشم را برای پر کردن این خلأها انجام می‌دهم. امیدوارم بتوانم موفق شوم. طی سال‌های اخیر تعداد بافنده‌های ما بسیار کم شده است. 

پرداخت یارانه‌ مثل حقوق برای بسیاری از بافنده‌های فرش بود و آنها دیگر کمتر نیاز به بافتن را احساس کردند. شاید این مساله به نظر برخی افراد کم‌اهمیت بیاید، اما در کارآفرینی تمایل افراد به کار کردن بسیار مهم است. زمانی ماهانه بین 500 تا 600 متر تولید داشتیم، اما به دلیل پرداخت یارانه‌ها و ریزش بافنده‌ها اکنون به زحمت می‌توانیم به 200 تا 300 متر تولید فرش برسیم. 

 در مدت فعالیتتان روز خاصی بوده که به خاطر سختی‌هایش در ذهنتان مانده باشد؟ 

سختی‌هایی اوایل کار وجود داشت. ما وسیله نداشتیم. یک موتور داشتیم که برای برادر همسرم بود. حدود یک سال با آن کار کردیم. بعدها وامی از اداره تعاون گرفتیم و یک وانت‌بار خریدیم. گاهی همسرم که با موتور به روستاها سر می‌زد، سگ‌ها دنبالش می‌کردند. حتی فرش‌های دستباف 12 متری را با موتور جابه‌جا می‌کردیم. همه کارها از خرید مواد اولیه گرفته تا سرکشی به بافنده‌ها و تحویل فرش و دوباره سپردن آن به تاجر را با همان موتور انجام می‌دادیم. 

 آینده مجموعه‌تان را چطور می‌بینید؟ 

اتفاقا زیاد به این موضوع فکر می‌کنم. دوست دارم مثلا 10سال دیگر، کار دیگری که مطابق با فعالیت فعلی‌ام باشد را بتوانم به رشد و توسعه برسانم. مدتی به دنبال مرکزی به نام ترکمن‌بانو بودم تا در 3 بخش شامل پوشاک، صنایع‌دستی و غذاهای سنتی فعالیت کنم. دلم می‌خواهد در این مرکز به طور ویژه از زنان سرپرست خانوار حمایت کنم. ایده‌های زیادی برای بندر ترکمن دارم و دوست دارم به شهرم خدمت کنم. 

 اگر بخواهیم تمام تجربه شما را در چند جمله بشنویم، چه می‌گویید؟ 

قدم‌های نخست را جایی بردارید که در آن ریشه دارید. من همیشه این را به خواهرانم هم می‌گویم. برای برداشتن قدم‌های بزرگ نیازی نیست از شهر و دیارتان خارج شوید. می‌توانید همان‌جا کارهای بزرگ انجام دهید. گوش دادن درددل و حرف مردمی که با شما ریشه‌های مشترک دارند، کار بزرگی است. مردمداری سخت‌ترین کار است، اما باید تلاش کنیم مردمدار باشیم.

این خبر را به اشتراک بگذارید