• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
سه شنبه 25 تیر 1398
کد مطلب : 66432
+
-

هوادار؛ بارانی که سیل می‌شود

فحش وحید امیری و پاتوسی را هم شما باید بخورید

هوادار؛ بارانی که سیل می‌شود

رسول بهروش

خریدهای جدید پرسپولیس که عمدتا مشتمل بر بازگشت برخی رفقای نیمه‌‎راه به این تیم است، با اعتراض گسترده هواداران مواجه شده است. کمتر و بیشتر دارد اما به هر حال ناخشنودی‌ها از جذب امثال احمدزاده، کنعانی‌زادگان و وحید امیری غیرقابل کتمان است. به همین بهانه بحث مهمی در محافل فوتبالی و رسانه‌ای شکل گرفته مبنی بر اینکه نقش هواداران ایرانی در معادلات باشگاه‌داری چیست و به زبان عامیانه چرا کسی برای آنها تره هم خرد نمی‌کند؟ تصویری که ما از هوادار ایرانی می‌بینیم فقط همین است که صبح تا شب در فضای حقیقی و مجازی برای تیمش جیغ و داد کند و نهایتا بدون کوچک‌ترین سهمی از سیاستگذاری‌های باشگاه، شاهد رقم خوردن اتفاقات گوناگون، بعضا برخلاف میل واقعی‌اش باشد. البته که کسی نمی‌گوید مدیران باشگاه‌ها براساس نظر هواداران یارگیری کنند؛ چه اینکه چنین اتفاقی نه منطقی است و نه شدنی. نکته فقط اینجاست که باید دیدگاه هواداران، در مورد شرایط کلی اداره باشگاه و ازجمله تعیین مدیران جدی گرفته شود و منشأ اثر باشد. دیگر نیازی به گفتن نیست که مدیران بسیاری از بزرگ‌ترین باشگاه‌های جهان با اخذ رأی از سوی هواداران رسمی تعیین می‌شوند، در ایران اما این آقای وزیر است که 
هر که را دلش بخواهد بر مسند ریاست باشگاه‌هایی همچون پرسپولیس و استقلال می‌‎نشاند.
اگر سازوکار به رسمیت شناخته‌شدن هواداران فوتبال در ایران طراحی شود، دیگر محال است شامل این حجم از فحش و فضیحت، انتقادهای آتشین و حتی تجمعات جسته‌وگریخته در مقابل ساختمان باشگاه‌ها باشیم. فرض کنید هواداران شناسنامه‌دار پرسپولیس و استقلال در یک رای‌گیری شرکت کنند و به‌دست خودشان دو نفر را (ولو همین فتحی و عرب) به‌عنوان مدیرعامل باشگاه انتخاب کنند. در آن صورت حتی با فرض سقوط به دسته پایین‌تر چنین ملغمه‌ای از فحاشی و عصیان و اعتراض به‌وجود نخواهد آمد؛ چرا که تکلیف باشگاه توسط اکثریت هواداران مشخص شده و بقیه هم حق گله ندارند. الان اگر ایرج عرب حتی لیونل مسی را هم سرخپوش کند، باز سوءظن به او به‌طور کامل از بین نخواهد رفت، چون هواداران بر این باورند که او «خودی» نیست و توسط دیگران انتخاب شده. طبعا همین شرایط در مورد فتحی، افتخاری،  افشارزاده و... هم وجود داشته و دارد.حتی اگر پرسپولیس و استقلال را خصوصی نمی‌کنید (که مطلقا نمی‌توانید بکنید) حداقل برای سازمان‌مند کردن و شناسنامه‌دار شدن هواداران آنها بکوشید. این پروژه واقعا به اندازه واگذاری سخت نیست، اما ثمرات مهمی دارد. بگذارید خود مردم بخشی از سرنوشت تیم‌های‌شان را مشخص کنند. وقتی مدیرعامل به‌دست آنها برگزیده شود، دیگر مختار است که بازیکن خائن بیاورد یا بهترین ستاره تیم را بفروشداما وقتی این اتفاقات بدون نظر مردم رخ می‌دهد، این وزارت ورزش است که باید بابت بازگشت وحید امیری یا جدایی آیاندا پاتوسی بدترین توهین‌ها و تهمت‌ها را بشنود. هوادار مثل «باران» است؛ اگر درست مدیریت شود، رفع عطش می‌کند و قادر است یک دنیا را آباد کند اما اگر مدیریت کردنش را بلد نباشیم، تبدیل به سیلی ویرانگر خواهد شد که خوب و بد را با هم می‌شوید و می‌برد. وقتی هوادار ایرانی در رقم خوردن هیچ‌کدام از معادلات تیمش نقشی ندارد، طبعا تنها سلاحی که برای او باقی می‌ماند، شورش‌های کور در کانال‌های هواداری و البته فریاد «حیاکن، رهاکن» روی سکوهاست. پس مردم را بازی ندهید، از آنها بازی بگیرید.

این خبر را به اشتراک بگذارید