• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
سه شنبه 25 تیر 1398
کد مطلب : 66354
+
-

گفت‌وگو با علی واعظ، تحلیلگر ارشد ایران در گروه بین‌المللی بحران

اگر برجام نباشد

اگر برجام نباشد


محمدامین خرمی ـ خبرنگار

4سال است که برنامه جامع اقدام مشترک یا همان «برجام» در چارچوب توافق هسته‌ای ایران با قدرت‌های بزرگ، به کلیدواژه تعاملات ایران با جهان تبدیل شده است. 4سال پیش، امضای 6قدرت جهانی پای برجام، رژیم سخت تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران را شکست و دریچه‌‌ای‌ تازه پیش روی ایران گشود؛ دریچه‌ای که نوید ورود ایران به سیاست و اقتصاد جهانی را می‌داد. حدود یک سال از این 4سال، به همین امید طی شد اما انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا روند وقایع را دگرگون کرد. با ورود دونالد ترامپ جمهوریخواه به کاخ سفید، امید به گشایش برای ایران رفته‌رفته رنگ باخت. ایران شاید در فضای سیاست بین‌الملل از زیر برخی فشارها خارج شد و اروپا را در کنار خود یافت اما در زمین اقتصاد، بهره لازم را نبرد. ترامپ ابتدا «تهدید» و سپس «تحریم» را مهمان محافل سیاسی و اقتصادی مرتبط با توافق هسته‌ای با ایران کرد. شرکت‌های تجاری نیز متاثر از این فضا، ترجیح دادند در برخورد با اقتصاد ایران محتاطانه اقدام کنند یا حتی اساسا هیچ اقدامی نکنند. ترامپ هرچه توانست کرد تا شاخص‌ترین میراث سلف خود در حوزه سیاست‌ خارجی را از میان بردارد. خروج او از برجام بزرگ‌ترین ضربه به این توافق بود.  برجام با وجود همه فشارهای آمریکا هنوز زنده است اما باید پذیرفت عملکردش کاملا مختل شده، تا جایی که برخی اکنون دیگر بر خروج ایران از این توافق بین‌المللی اصرار دارند. «علی واعظ» مدیر برنامه ایران در گروه بین‌المللی بحران در واشنگتن اما معتقد است خروج از برجام دست آمریکا را برای منزوی کردن ایران باز می‌کند و کانال‌های ارتباطی ایران با جهان را می‌بندد. واعظ می‌گوید: «ماندن در برجام و فشار آوردن به کشورهای باقیمانده در برجام برای اجرای تعهدات‌شان بهترین سیاست است؛ سیاستی که باید بسیار زودتر از اینها از سوی ایران عملیاتی می‌شد.» این گفت و گو برای آشنایی با این دیدگاه انجام شده است.


4سال از عمر برجام گذشته و امروز ما در نقطه‌ای هستیم که احتمالا 4سال پیش کسی فکرش را نمی‌کرد. بعضی‌ها که از همان ابتدا هم دل خوشی از برجام نداشتند، می‌گویند نفس این توافق به شماره افتاده است. شما شرایط برجام را چگونه می‌بینید؟ آیا به‌نظر شما برجام به بن‌بست رسیده است؟
خیر، من فکر نمی‌کنم برجام به بن‌بست رسیده باشد. به گمان من از نشانه‌هایی که وجود دارد، می‌توان این را متوجه شد. یکی اینکه اقداماتی که ایران برای کاهش تعهداتش انجام داده، همچنان در چارچوب برجام است؛ یعنی ایران همچنان براساس بندهای 26 و 36 برجام عمل می‌کند. از سوی دیگر، اعضای باقیمانده در برجام هم همچنان هیچ واکنش غیرمنطقی انجام نداده‌اند؛ به‌عنوان مثال، آنها روند حل اختلاف برجام را فعال نکرده‌اند. اینها همه نشانه این است که ایران و دیگر کشورهای باقیمانده در برجام همچنان مایل به حفظ این توافق هستند. افزایش سطح تنش‌ها و به‌خطر‌افتادن بیشتر برجام، خود انگیزه تازه‌ای برای یافتن راه‌حل‌های جدید ایجاد کرده است؛ چه در بحث مربوط به فعال‌سازی سازوکار ویژه اروپا برای تجارت با ایران موسوم به اینستکس و چه فعالیت‌های دیپلماتیکی که رئیس‌جمهور فرانسه اخیرا با امید به کاهش سطح تنش‌ها آغاز کرده است. من فکر نمی‌کنم که ما هنوز به نقطه بن‌بست رسیده باشیم اما تصور من این است که توافق هسته‌ای هیچ‌گاه مثل امروز در خطر نبوده است.
به هر حال 4سال از امضای برجام گذشته است. بسیاری وزن امروز برجام را می‌سنجند. به‌دنبال پاسخ به این سؤال هستند که برجام چه منفعتی برای ایران داشته است. از ابتدا، فارغ از مسائل سیاسی و امنیتی، وزن موضوعات اقتصادی در توافق هسته‌ای با ایران بسیار زیاد بوده ‌و این درست همان بخشی است که عملیاتی نشده و امروز مورد اعتراض ایران قرار دارد. برخی امروز می‌گویند که مذاکرات هسته‌ای و محدودیت‌هایی که ایران در چارچوب برجام پذیرفت، از اساس اشتباه بوده است. سؤال این است که اگر برجام نبود، ایران امروز در چه موقعیتی قرار داشت؟
ببینید، من فکر می‌کنم برای اینکه به این نتیجه برسیم که آیا سیاستی اشتباه بوده یا نه، هر گزینه را باید با گزینه‌های جایگزینش مقایسه کنیم. اگر به سال2013 برگردیم و تصور کنیم که مذاکراتی انجام نمی‌شد و توافقی هم به‌دست نمی‌آمد، احتمالا ایران امروز همچنان تحت تحریم بود و ‌‌سطح تحریم‌ها افزایش پیدا می‌کرد. ایران همچنان زیر فصل هفتم منشور ملل متحد به‌عنوان یک تهدید برای صلح و امنیت بین‌المللی محسوب می‌شد؛ بنابراین در سطح جامعه بین‌المللی کاملا منزوی بود.
درنظر داشته باشید که ایران با پیشرفت‌هایی که در برنامه هسته‌ای داشت، به خطوط قرمز آمریکا و اسرائیل بسیار نزدیک شده بود و اگر به‌عنوان مثال افزایش انباشته غنی‌شده اورانیوم سطح 20درصد برای چند هفته دیگر ادامه پیدا می‌کرد، به هر حال این احتمال وجود داشت که آمریکا یا اسرائیل به اقدام نظامی علیه ایران دست بزنند. به گمان من، این گزینه جایگزین که می‌توانست افزایش انزوای ایران و حتی خطر جنگ را به‌دنبال داشته باشد، به هیچ وجه بهتر از برجام نبود.
اما وضعیت امروز نتیجه فرصت‌سوزی فضای بعد از برجام در سال2016 است. ایران و آمریکا به جای اینکه از برجام به‌عنوان بستری برای همکاری‌های بیشتر و رفع اختلافات دیرینه استفاده کنند، به لاک دفاعی فرو رفتند و برای اینکه افکار عمومی ناراضی از برجام را اقناع کنند، از هرگونه اقدام مثبت جدیدی در رابطه با کاهش تنش‌ها یا یافتن راه‌حل‌های جدید برای مشکلات قدیمی خودداری کردند. این باعث شد که فضای دشمنی ایران و آمریکا که اساسا بستر شکل‌گیری بحران هسته‌ای بود، دچار هیچ تغییر و دگرگونی نشود تا اینکه درنهایت آنهایی که دشمن برجام و توافق هسته‌ای بودند، با به‌قدرت‌رسیدن ترامپ، کنترل امور را در آمریکا به‌دست گرفتند و مسیر برجام را به کلی منحرف کردند. خطاست که گناه را کاملا به گردن برجام بیندازیم و بگوییم که برجام یک توافق ناکارآمد بوده است. سیاست‌هایی که بعد از اجرایی‌شدن برجام از سوی طرفین دنبال شدند هم اثرگذار بوده‌اند.
امروز در جایی هستیم که منافع اقتصادی ایران از برجام عملی نشده و ایران به این نتیجه رسیده که باید سطح تعهداتش را در چارچوب برجام کاهش دهد. ادامه شرایط فعلی یعنی شرایطی که نه خروج از برجام است نه ادامه حضور تمام و کمال، چه فایده‌ای برای ایران دارد؟ برخی معتقدند‌ ایران به چیزهایی که می‌خواسته نرسیده و کشورهای عضو برجام هم به تعهدات‌شان عمل نکرده‌اند، بنابراین اکنون دیگر زمان خروج از برجام فرا رسیده است. ماندن ایران در برجام در شرایط فعلی چه منفعتی برای ما دارد؟
باز باید ماندن در برجام را با گزینه‌های جایگزینش مقایسه کرد. خروج ایران از برجام قطعا اروپا، چین و روسیه را هم مجبور خواهد کرد مجددا تحریم‌‌های سازمان ملل را احیا کنند. ایران طی سال آینده برای نخستین‌بار طی 2دهه گذشته این امکان را خواهد داشت که از بازار بین‌المللی، سلاح‌های متعارف خریداری کند. این مسئله براساس مفاد برجام ممکن شده است. خروج از برجام این امتیاز را از ایران می‌گیرد. خب، این برای امنیت ایران که در تمام این سال‌ها امکان خرید تسلیحات نظامی نداشته، یک ضرر بسیار جدی است. فارغ از این، دست آمریکا در منزوی‌کردن ایران باز می‌شود و کانال‌های ارتباطی ایران با کشورهای جهان بسته خواهد شد. بنابراین فکر می‌کنم ماندن در برجام و فشار‌آوردن به کشورهای باقیمانده در برجام برای اجرای تعهدات‌شان بهترین سیاست است. این سیاست حتی باید بسیار زودتر از سوی ایران عملیاتی می‌شد. ایران طی ماه‌های منتهی به تصمیم دونالد ترامپ برای خروج از برجام و چند‌ماه پس از آن، برای کاهش سطح تعهداتش تهدیدهایی کرد اما عدم‌ عملی‌کردن این تهدیدها باعث شد تا اروپایی‌ها آنها را توخالی فرض کنند و به همین دلیل دست به هیچ اقداماتی نزنند. در همین مدتی که ایران سعی کرده از اهرم فشار برنامه هسته‌ای خود استفاده کند، 3کشور اروپایی به‌دنبال وارد‌کردن اعتبار مالی به اینستکس هستند و 7کشور اروپایی دیگر هم خواستار پیوستن به آن شده‌اند. فرانسه هم برای نجات برجام به تکاپو افتاده است. این اهرم فشار ایران مؤثر بوده و اگر زودتر دست به این اقدام می‌‌زد، به‌گمان من می‌توانست نتایج بهتری بگیرد.
به نقش فرانسه برای نجات برجام اشاره کردید. اخیرا وزیر خارجه فرانسه همین اقداماتی را که به گفته شما باید زودتر انجام می‌شد واکنش بد به تصمیم بد خوانده است. فرانسوی‌ها چطور می‌خواهند برجام را نجات دهند؛ درحالی‌که با اقدامات ایران اینگونه مخالفت می‌کنند؟ آیا آنها اساسا توانایی خارج‌کردن برجام از بن‌بست کنونی را دارند؟
خب، من با این گفته وزیر خارجه فرانسه موافق نیستم. برجام این امکان را فراهم کرده که ایران بتواند سطح تعهداتش را به نسبت سطح تعهدات باقی اعضا تنظیم کند. من فکر نمی‌کنم که اروپایی‌ها بتوانند ادعا کنند که کاملا به تعهدات‌شان پایبند بوده‌اند. البته آنها تقصیر را به گردن آمریکا می‌اندازند اما واقعیت این است که اروپایی‌ها نتوانسته‌اند به تعهدات‌شان عمل کنند و به‌نظر من داشتن انتظار یکطرفه از ایران نابجاست.
در شرایط فعلی بازگشت به وضعیت پیش از خروج آمریکا از برجام عملی نیست و یک توافق جامع‌تر هم شدنی نیست؛ چراکه نه برای رسیدن به آن اعتمادی بین طرفین وجود دارد نه مدت زمان باقیمانده از دوره ریاست‌جمهوری ترامپ این امکان را می‌دهد. به گمان من تنها راه‌حل قابل تصور، راهکاری است که شرایط فعلی را منجمد کند.
برای اینکه معامله‌ای صورت بگیرد، راهش این است که با خود رئیس‌جمهور آمریکا به‌طور مستقیم مذاکره شود؛ چرا‌که هیچ‌یک از اعضای دولت ترامپ، از مشاور امنیت ملی گرفته تا وزیر خارجه، خواهان این نیستند که در کمپین فشار حداکثری علیه ایران خللی ایجاد شود. بنابراین داشتن یک کانال مستقیم به‌خود آقای ترامپ، تنها راهی است که می‌تواند در سیاست آمریکا تغییری ایجاد کند. آبه شینزو، نخست‌وزیر ژاپن جزو معدود رهبران جهان است که چنین ارتباطی را با دونالد ترامپ دارد اما متأسفانه ایشان کارت‌هایش را خوب بازی نکرد و نتوانست در مسیر تنش‌زدایی میان ایران و آمریکا گامی بردارد. امروز این فرصت به امانوئل مکرون رسیده که البته ایشان هم در گذشته در قانع‌کردن آقای ترامپ برای ماندن در توافقنامه آب‌وهوایی پاریس یا حتی ماندن در برجام، موفق عمل نکرده است. اما به هر حال، تلاش‌های او فرصتی است که نباید به آسانی از دست داد. چنین توافق محدودی که فقط از بدتر‌شدن اوضاع فعلی جلوگیری‌ می‌کند، واقع‌بینانه‌ترین راه‌حلی است که وجود دارد.
انجماد در شرایطی که به آن اشاره می‌کنید و به‌نظر می‌رسد راهکار مورد نظر فرانسه هم باشد، تا چه زمانی باید ادامه پیدا کند؟ انجماد تا کی؟ تا انتخابات آمریکا؟
بله، تا انتخابات آمریکا؛ تا زمانی که مشخص شود آیا آقای ترامپ مجددا انتخاب خواهد شد و اینکه آیا در ترکیب تیم امنیت ملی او تغییری ایجاد می‌شود یا خیر. اگر به سیاست‌های دولت باراک اوباما در قبال ایران هم نگاه کنید می‌بینید که در دوره اول، آنها به قول خودشان سیاست چماق را دنبال می‌کردند و در دوره دوم سیاست هویج را. بنابراین ما این تجربه را از گذشته داریم. در دور اول ریاست‌جمهوری اوباما تمام تمرکز آنها بر اعمال فشار به ایران بود و در دور دوم، اوباما افرادی را وارد تیم امنیت ملی کرد که در مورد ایران نظرات متعادل‌تری داشتند. این آمریکا بود که نخستین گام‌ها را برای گشودن باب مذاکرات به سمت ایران برداشت و حق غنی‌سازی ایران را به رسمیت شمرد. بنابراین حتی اگر آقای ترامپ مجددا انتخاب شود، ممکن است شرایط بهتری برای مذاکره مجدد فراهم شود. اگر یک دمکرات هم انتخاب شود که به‌طور کلی فضای سیاسی متفاوتی در قبال ایران در واشنگتن شکل خواهد گرفت.

با انتخابات آمریکا هنوز حدود 17‌ماه فاصله داریم اما به هر حال رفته‌رفته در این کشور فضای انتخاباتی در حال شکل‌‌گرفتن است. خیلی‌ها معتقدند که ترامپ طی مدت باقیمانده در انتخابات، نیازمند یک پیروزی در عرصه سیاست خارجی است؛ حالا این پیروزی می‌تواند مربوط به ماجرای کره‌شمالی باشد، یا مربوط به ایران یا حتی ونزوئلا. به‌نظر شما ایران باید وارد بازی انتخابات در آمریکا شود و آن چیزی را که فعلا آقای ترامپ برای انتخابات نیاز دارد به او بدهد؟
بله، ببینید 2مسئله در مورد انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا وجود دارد که ایران می‌تواند در ارتباط با هر دو مسئله تأثیرگذار باشد؛ یکی عدم‌تمایل رئیس‌جمهور آمریکا برای ورود به یک درگیری نظامی پیش از انتخابات است. رأی‌دهندگان حزب جمهوریخواه به‌دنبال یک درگیری نظامی جدید در خاورمیانه نیستند. دیگر هم اینکه سیاست فشار حداکثری آقای ترامپ در هیچ‌یک از زمینه‌هایی که مورد استفاده قرار گرفته، از کره‌شمالی تا ایران و ونزوئلا و حتی فلسطین، هیچ گشایش دیپلماتیک جدی برای ایشان ایجاد نکرده است؛ بنابراین یک پیروزی در عرصه سیاست خارجی موضوعی است که او به‌شدت از آن استقبال خواهد کرد. اما با توجه به واقعیت‌های سیاسی در ایران، تا زمانی که آمریکا سیاست فشار حداکثری را دنبال می‌کند، امکان هیچ‌گونه مذاکره‌ای میان دو طرف وجود ندارد. بنابراین باید راه‌حلی را درنظر گرفت که بدون آنکه طرفین امتیازی به یکدیگر بدهند، پیشرفت‌هایی حاصل شود که برای دو‌طرف یک پیروزی سیاسی محسوب شود؛ چیزی شبیه آنچه در توافق ژنو در سال2013 انجام شد. به هر حال برای ایران هرگونه خللی که در تحریم‌ها ایجاد شود، یک امر مثبت است و برای آقای ترامپ هم مثلا بازگرداندن زندانی‌های آمریکایی یک پیروزی سیاسی مهم محسوب می‌شود. حتی اگر ترامپ بتواند باب مذاکرات را با ایران باز کند، بدون آنکه مذاکرات به نتیجه خاصی برسد، این‌ هم می‌تواند برای او یک پیروزی محسوب شود.
ایران می‌تواند کارت‌های دیپلماتیکش را به‌گونه‌ای بازی کند که از فضای انتخاباتی در آمریکا به نفع خود استفاده کند. ایران باید روی مسائل حزب دمکرات هم سرمایه‌گذاری کند و به کمپین‌های تبلیغاتی دمکرات‌ها هم این پیام را برساند که آنها نباید از تخلفاتی که ترامپ در مورد برجام انجام داده، برای امتیازگیری از ایران در آینده استفاده کنند.



 

این خبر را به اشتراک بگذارید