• چهار شنبه 5 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 15 شوال 1445
  • 2024 Apr 24
یکشنبه 23 تیر 1398
کد مطلب : 65758
+
-

پیچیدگی‌های یک پرونده قضایی

یادداشت
پیچیدگی‌های یک پرونده قضایی


سید افشین امیرشاهی/ عضو شورای سردبیری
نخستین جلسه رسیدگی به دادگاه محمدعلی نجفی برگزار شد. مدیر ارشد اجرایی که به خوشنامی و خوشفکری، آرام و متین بودن شهرت داشت. اما او به ناگاه مرتکب قتل می‌شود و بلافاصله افکار عمومی را با پرسش‌های فراوانی روبه‌رو می‌کند. پرونده شهردار اسبق تهران یکی از عجیب‌ترین و در عین حال منحصر به فردترین پرونده‌های کشور در 4 دهه گذشته است. پرونده‌ای که ابهام‌های فراوانی دارد و دادگاه رسیدگی‌کننده باید بتواند به پرسش‌ها و ابهام‌های مطرح در این پرونده پاسخ بدهد. اما این پرسش‌ها، نکته‌ها و ابهام‌ها چیست؟

1- ماهیت پرونده محمدعلی نجفی چیست؟ آیا صرفا این پرونده یک قتل خانوادگی است یا ابعاد دیگری هم می‌توان برای این پرونده درنظر گرفت؟ پرونده نجفی از نظر حقوقی یک قتل است، اما قطعا اثرات سیاسی دارد. به‌خصوص به‌علت شخصیت خود آقای نجفی و مسائلی که حول و حوش میترا استاد مطرح شده، این پرونده معنایی سیاسی یافته است و بسیاری سعی کرده‌اند معنای سیاسی آن را تحلیل کنند. چنین پرونده‌ای نمی‌تواند یکسره از معنای سیاسی بگریزد، به‌ویژه اینکه گروه‌ها و جناح‌های سیاسی هم در این ماجرا می‌توانند مقاصد سیاسی خود را پیش ببرند و یا به رقیب خود ضربه‌ای بزنند. این موضوع حساسیت‌های پرونده را بیشتر می‌کند و بر ظرافت‌ها و پیچیدگی‌های رسیدگی به این مسئله نیز می‌افزاید. البته دادگاه ملزم است که در چارچوب حقوقی و کاملا بی‌طرف به این مسئله نگاه کند اما اگر ابهام و سؤال‌هایی وجود دارد که از جنس سیاست است، ‌دادگاه می‌تواند شفاف‌سازی‌ کرده و نسبت به اقناع‌سازی‌ افکار عمومی اقدام کند.

2- یکی از ابهام‌های پرونده شهردار اسبق تهران مربوط به یادداشتی است که از متهم به‌دست آمده است. نجفی در این یادداشت توضیح داده که برخی نهادها وارد قضیه شدند و درنتیجه با وجود میل من، میترا استاد به عقد دائمی با مهریه هنگفت درآمد. موضوعی که قرار شده به‌صورت غیرعلنی در دادگاه رسیدگی شود.
موضوع افکار عمومی و دادگاه محمدعلی نجفی، مسئله مهمی است که رسانه‌ها باید به آن بپردازند. چون مردم غریبه نیستند و باید در جریان جزئیات این پرونده قرار بگیرند. باید درنظر داشت که چنین پرونده‌ای به‌دلیل جنبه‌های مختلف آن می‌تواند به سرعت سیاسی شود و اگر رسانه‌ها در روشنگری و بیان ابعاد آن محدودیت داشته باشند، بازار شایعات با امکاناتی که شبکه‌های اجتماعی در اختیار  مردم گذاشته‌اند، گرم خواهد شد. از این‌رو نه‌تنها نباید دادگاه نجفی را وارد فاز امنیتی کرد بلکه همه جزئیات آن باید به اطلاع مردم برسد. در دادگاه‌هایی از این دست به جز مواردی که برخلاف عفت عمومی باشد مانند ذکر شدن مسائل جنسی که شاید صلاح نباشد به‌صورت علنی مطرح شود، غیرعلنی کردن سایر موارد بی‌معنی خواهد بود. در این میان اصرار برخی رسانه‌ها برای غیرعلنی برگزار شدن جلسات دادگاه به بهانه طرح مسائل منافی عفت، جای درنگ دارد.

3- یکی از ابهام‌های پرونده نجفی به صدور کیفرخواست در مدت زمان کوتاه برمی‌گردد. طوری که بسیاری از حقوقدانان اظهار کرده‌اند که پرونده زودتر از رویه‌های معمول به دادگاه فرستاده شده است. این پرسش هنوز به قوت خود باقی است که چرا کیفرخواست یک پرونده قتل در مدت دو هفته صادر شده است. دادگاه می‌تواند در این خصوص شفاف‌سازی‌ کند.

4- رسیدگی‌های مقدماتی به پرونده شهردار اسبق تهران‌، این پرسش را مطرح می‌کند که آیا پرونده در مسیر قانون آیین دادرسی کیفری پیش رفته است؟ و آیا همه جنبه‌های فنی حقوقی در آن رعایت شده است؟ این نکته‌ای است که توضیحات دادگاه حتما به روشنگری و اقناع افکار عمومی کمک خواهد کرد. در مواردی چون پرونده‌های قتل، ‌همه جزئیات رسیدگی شامل وظیفه بازپرس، چگونگی برخورد با متهم و شهادت شهود و بازسازی صحنه مشخص و مکتوب است. اما برخی از این جزئیات در رسیدگی‌های مقدماتی پرونده قتل میترا استاد ایجاد ابهام کرده است. مانند نحوه برخورد پلیس با متهم در پرونده و اسلحه‌ای که ساعتی پس از قتل در اختیار خبرنگار صدا و سیما قرار گرفت تا برخلاف رویه جاری از آن برای پوشش تلویزیونی استفاده کند.

5- شاید بتوان گفت اصل بی‌طرفی در بسیاری از اطلاع‌رسانی‌ها در پرونده محمدعلی نجفی رعایت نشده است. به‌خصوص در برخی از گزارش‌های صدا و سیما که بازتاب وسیعی در جامعه پیدا کرده و شخصیت متهم را پیش از رسیدگی نهایی آماج حملات فراوان قرار داده است. دستگاه قضایی می‌تواند راه بهره‌برداری‌های سیاسی در این پرونده را ببندد.

6- پرونده محمدعلی نجفی ابعاد مختلفی دارد و نشانه‌ای است از زمانه ما. جا دارد که از این زاویه به موضوع نگاه کنیم و ببینیم چه شد که نجفی به اینجا رسید و چه شد که ما به اینجا رسیدیم. پرونده‌ای که کشور را در بهت فرو برد. آیا حادثه‌ای که برای نجفی رخ داد تنها یک نمونه‌ از نمونه‌های بیشتر است؟‌ آیا می‌توانیم شکل‌هایی از این رفتار را در بخشی از مدیران مشاهده کنیم؟ مدیرانی که سبک زندگی خاصی را برای خودشان انتخاب کردند اما به‌تدریج دچار سرخوردگی شده و احساس کرده‌اند که زندگی‌شان را باخته‌اند و در نهایت سبک زندگی دیگری را انتخاب کردند. نمونه آن را شاید بتوان در برخی رمان‌های 2دهه اخیر مشاهده کرد. ازجمله مصطفی مستور در کتاب «روی‌ماه خداوند را ببوس» که قهرمان داستانش دچار شک و تردید می‌شود و به‌تدریج ایمان خود را از دست می‌دهد. او دوباره به‌دنبال به‌دست آوردن ایمان خود برمی‌آید اما ایمان او این بار نه اجتماعی بلکه شخصی و فردی است. او سبک زندگی دیگری را دنبال می‌کند. این رمان‌نویس نشانه‌های این رفتار را دیده است. نشانه‌هایی که البته بسیاری آن را دیده‌اند و مصداق‌هایش بیشتر و بیشتر می‌شود. به‌طوری که به وضوح مشاهده کرده‌ایم که از دهه 60و سال‌های پس از جنگ این پروسه تغییر رفتار و تغییر ارزش‌ها در ایران شتاب گرفته است و شاهد تغییر سبک زندگی کسانی بوده‌ایم که تصویرهای ایدئولوژیک و انقلابی از آنها داشته‌ایم. افرادی از جناح‌های مختلف که به‌عنوان نمونه طلاق در میان آنها بسیار دیده می‌شود. این مسئله جای بررسی فراوانی از سوی جامعه‌شناسان دارد.

این خبر را به اشتراک بگذارید