• جمعه 31 فروردین 1403
  • الْجُمْعَة 10 شوال 1445
  • 2024 Apr 19
سه شنبه 17 بهمن 1396
کد مطلب : 6392
+
-

سوختن در آتش حسد

شعله‌ور

نقد
سوختن در آتش حسد

سحر عصرآزاد :

«شعله‌ور» به کارگردانی حمید نعمت‌الله براساس فیلمنامه‌ای مشترک از هادی مقدم‌دوست و نعمت‌الله، باز هم به سیر اضمحلال و فروپاشی انسانی می‌پردازد که درگیر بخل و حسد و زندانی است که در بیرون و درون خودش ساخته است.

نعمت‌الله در فیلم‌های قبلی خود نشان داده که ترسیم مسیر تدریجی سقوط با تکیه بر مفاهیم اولیه و آشنای انسانی، دغدغه اصلی‌اش است؛ همانطور که در «بی‌پولی»، «آرایش غلیظ» و «رگ‌خواب» نیز این روند را با رویکرد به خصائلی همچون جاه‌طلبی و غرور، عشق و هوس، منفعت‌طلبی، سطحی‌نگری و... مورد توجه قرار داده است.

این بار او تمرکز درام فیلم را بر مردی معمولی به نام فرید قرار می‌دهد که می‌خواهد تاوان دیده‌نشدن و قرار نگرفتن در جایگاه مورد نظرش را از آدم‌‌های موفق اطرافش بگیرد و در این مسیر، سیری تا نقطه سقوط و فروپاشی دارد.

آنچه کاراکتر فرید را باورپذیر و او را در زندان افکارش به وضوح ترسیم می‌کند، معرفی اولیه دقیقی است که فیلمساز از او به‌عنوان یک معتاد پاک‌شده ارائه می‌دهد که همچنان از سوی دکتر، خانواده، مادر و همسر پس‌زده و به‌نوعی تحقیر می‌شود. کمی فراتر از این دایره، در میان جمع دوستان مدرسه هم فرید نمی‌تواند خودی نشان بدهد و اینجاست که گره‌های درونی او شروع به‌خودنمایی می‌کنند.

تمهید نریشن که تبدیل به فرم روایی مورد علاقه نعمت‌الله و مقدم‌دوست در چند فیلم اخیرشان شده، در این فیلم هم به کمک می‌آید تا مخاطب به شکل مستقیم در جریان درونیات کاراکتر قرار بگیرد و حادشدن بحران درونی او در روندی موجز و سریع اتفاق بیفتد.

فرید برای فرار از سرخوردگی‌ها و سرزنش‌‌هایی که مرتب با آنها درگیر است با تغییر جغرافیا و سفر به خطه سیستان و بلوچستان، سفری را آغاز می‌کند که قرار است به مواجهه شفاف‌‌تر او با خودش و گره‌‌های درونی‌اش منجر شود و اتفاقا این شرایط است که سویه تاریک کاراکتر را به کنش‌مندی وامی‌دارد.

فیلم هرچند به جهت ایجاد یک تصویر بیرونی و دراماتیک از یک اضمحلال درونی و به‌خصوص به جهت فضاسازی می‌تواند موفق عمل کند، اما در بخش میانی دچار رفت و برگشت‌ها و روندی فرسایشی در گره‌اندازی و گره‌افکنی‌های ذهن بیمار فرید است که مخاطب را دلزده می‌کند. به‌خصوص که در روندی غیرمنطقی مرد غواص تبدیل به بت ذهنی فرید شده و درصدد شکستن و براندازی آن، آن هم به واسطه کنش‌هایی ناملموس برمی‌آید به‌طوری که میزان و دوز این کینه‌توزی تناسبی با آنچه در فیلم بر او رفته، ندارد و طبعا همذات‌پنداری ایجاد نمی‌کند. اما نمی‌توان از کارگردانی حساب‌شده نعمت‌الله به‌خصوص در خلق فضاهای نامتعارف و در عین حال قابل باور بر بستر درام چشم‌پوشید که یکی از خلاقیت‌‌های همیشگی اوست، مثل برج کانکسی در میان بیابان و دریا که تصویری بیرونی از اندرون و نهان فرید را به تصویر می‌کشد و کارکرد دراماتیک هوشمندانه‌ای دارد یا آن تصویر کابوس‌وار از شیره‌کش‌خانه که عجیب تکان‌دهنده است.

این خبر را به اشتراک بگذارید