حاتم طایی را گفتند: از تو بزرگهمتتر در جهان دیدهای یا شنیدهای؟
گفت: بلی، روزی چهل شتر قربان کرده بودم امرای عرب را، پس به گوشه صحرایی به حاجتی برون رفته بودم. خارکنی را دیدم پشته فراهم آورده. گفتمش: به مهمانی حاتم چرا نروی که خلقی بر سماط [سفره] او گرد آمدهاند.
گفت: هرکه نان از عمل خویش خورد، منت حاتم طلایی نبرد. من او را به همت و جوانمردی از خود برتر دیدم.
پنج شنبه 13 تیر 1398
کد مطلب :
63699
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved