• جمعه 31 فروردین 1403
  • الْجُمْعَة 10 شوال 1445
  • 2024 Apr 19
سه شنبه 11 تیر 1398
کد مطلب : 63199
+
-

سردرگمی در رفتار ابهام در چشم‌انداز

نگاه
سردرگمی در رفتار ابهام در چشم‌انداز


آرمان فرهادی/ کارشناس روابط بین‌الملل
در بررسی تحولات اخیر در روابط ایران و آمریکا و چشم‌انداز آن، نوعی سردرگمی بر جامعه تحلیلگران و حتی بازیگران عرصه بین‌الملل حاکم است. این آشفتگی در حقیقت ناشی از سردرگمی‌ای است که در رفتار و گفتار رهبران کاخ سفید مشاهده می‌شود. گروهی به‌دنبال تغییر رژیم در ایران و گروهی دیگر تنها به‌دنبال مهار ایران در منطقه یا به قول خودشان تغییر رفتار آن هستند. همین «بی‌ثباتی در هدف» موجب شده است تا در راه‌های رسیدن به هدف نیز سردرگم شوند؛ هم پیشنهاد مذاکره می‌دهند و هم به جنگ و نابودی تهدید می‌کنند و تحریم‌ها و فشار اقتصادی را افزایش می‌دهند. در آن سو اما موضع ایران از ابتدا ثابت و مشخص بوده است؛ موضعی که در بیانات رهبر انقلاب با عنوان نه جنگ، نه مذاکره مطرح شده است که تقریبا همه گروه‌های سیاسی داخل بر آن اتفاق نظر دارند. برعکس آمریکا، در ایران تنها یک صدا از مجموعه سردمداران نظام به گوش می‌رسد. کاهش تعهدات برجامی، دست رد زدن بر سینه نخست‌وزیر ژاپن و انهدام پهپاد گلوبال هاوک آمریکایی در آسمان ایران، همه حکایت از آن دارد که جمهوری اسلامی ایران در این موضع خود سرسخت و مصمم است.

اینها در حقیقت تحرکاتی بودند که ایران پس از سیاست صبر راهبردی در پی افزایش هر چه بیشتر تهدیدهای نظامی و فشارهای اقتصادی ایالات متحده برای خروج خود از این بن‌بست به‌کار برده است و به‌نظر نگارنده توانسته است تا حدود زیادی در این خروج موفق عمل کند. در حقیقت «صبر منفعلانه راهبردی» ایران به یک «صبر فعال راهبردی» تبدیل شده است. اکنون اتحادیه اروپا برای حفظ برجام و ترس از خروج ایران از این توافق یا درگیری جنگی که کل جهان را تحت‌تأثیر خود قرار خواهد داد به‌خود تکانی داده است و همزمان با عملیاتی کردن اینستکس و انجام نخستین تراکنش آن در چند روز آتی، همچنان در تلاش برای میانجیگری میان ایران و آمریکا برای کاهش تنش‌هاست.

از سوی دیگر آمریکا متوجه شده است که قدرت موشکی ایران و گروه‌های نیابتی حامی آن در سراسر منطقه، در تیررس قرار داشتن نیروهای آمریکا در منطقه ازجمله رژیم صهیونیستی و ایجاد خلل در مبادلات نفتی در صورت بروز جنگ احتمالی که به عقیده بسیاری از کارشناسان می‌تواند قیمت نفت را تا بشکه‌ای 200 دلار هم برساند، مانع از هرگونه ماجراجویی نظامی است و تحریم‌های اقتصادی که اکنون به نهایت خود رسیده است هم دیگر نمی‌تواند موجب عقب‌نشینی ایران از سیاست‌های منطقه‌ای و به قول آنها تغییر رفتار ایران شود. در ریشه‌یابی سیاست‌های سردرگم آمریکا در خاورمیانه و در قبال ایران در حقیقت باید از «بحران ناپختگی» در میان سردمداران کاخ سفید به‌عنوان عامل اصلی یاد کرد. پیروزی یک فرد تجارت‌پیشه ناآشنا با عالم سیاست اگرچه خود چالشی اساسی در سیاست‌های داخلی و خارجی آمریکا پدید آورده است، اما استفاده از مشاوران ناکارآمد در تصمیم‌گیری‌ها این بحران‌ها را در عرصه سیاست خارجی به‌خصوص در قبال ایران چندبرابر کرد.

تصمیم اشتباه ترامپ در خروج از برجام به‌عنوان یک توافق چندجانبه که بیش از یک دهه برای انعقاد آن رفت‌وآمد دیپلماتیک شده بود، نقطه آغاز اوج‌گیری تنش در روابط ایران و آمریکا شد. همین امر باعث از دست دادن متحدان منطقه‌ای و اروپایی آمریکا شده و از سوی دیگر تنش‌ها را در منطقه خاورمیانه و خلیج‌فارس تا حد انفجار افزایش داده است. در مقابل رفتار ایران هیچ‌گاه از مدار عقلانیت خارج نشده است. ایران یک‌سال پس از خروج آمریکا از برجام به‌رغم برقراری مجدد تحریم‌ها و دست روی دست گذاشتن اروپایی‌ها از آن خارج نشد.براساس همه موارد گفته شده، جامعه بین‌الملل (به جز چند کشور معدود) هیچ‌گاه نمی‌تواند ایران را سرزنش کند یا در اقدام‌های نظامی علیه ایران با آمریکا هم‌پیمان شود. آمریکا باید متوجه شود دیگر نمی‌توان با زور و فشار کشوری را به پای میز مذاکره کشاند یا با اشغال نظامی حکومت آن را تغییر داد. اکنون اتحادهایی در جهان در حال شکل‌گیری است که جلوی اینگونه دخالت‌ها و اقدامات یکجانبه را می‌گیرد و هژمون‌های منطقه‌ای همچنان در حال رشد و شکوفایی هستند.

بی‌شک راه ایران تا انتخابات 2020آمریکا همان راهبرد «نه جنگ و نه مذاکره» است. این مسیر می‌تواند به نتیجه برسد اگر «راهبرد اتحاد» استراتژی مکمل آن باشد. این اتحاد، دارای 2 جنبه اساسی است؛ یک جنبه از آن اتحاد در داخل و میان نیروهای سیاسی داخل است و جنبه دیگر آن شکل‌گیری یا قوام هر چه بیشتر اتحاد‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای ازجمله با چین، روسیه، ترکیه و همچنین کشورهای عرب حوزه خلیج‌فارس مانند عراق، قطر، عمان و کشورهای اروپایی برای کشیدن یک دیوار حفاظتی علیه تحریم‌ها و جلوگیری از تعرضات احتمالی ایالات متحده. حفظ برجام و عمل در چارچوب آن باید هدف سیاست‌های خارجی دولت قرار گیرد و از راهکارهای دیپلماتیک جهت ترغیب طرف اروپایی به انجام تعهدات خود استفاده شود که در مورد اخیر کاهش تعهدات برجامی و مهلت دوماهه ایران به اروپا نمونه آن را مشاهده کردیم. خروج ایران از برجام خواست آمریکاست و این خروج (حتی اگر حق با ایران هم باشد) می‌تواند موجب ائتلاف علیه کشور شود و باید در قبال این تصمیم لااقل تا انتخابات پیش‌روی آمریکا با احتیاط رفتار کرد.

شاید آمریکا در اقدامات آتی خود همچنان به جنگ روانی برای ارعاب و کشاندن ایران به پای میز مذاکره ادامه دهد یا حتی در شرایط بدتر حمله مستقیم یا غیرمستقیم به برخی از پایگاه‌های نظامی یا نیروهای تحت حمایت ایران در منطقه را در دستور کار خود قرار دهد اما با وجود این سردرگمی در رفتار و ابهام در چشم‌انداز، می‌توان در چارچوب راهبرد «نه جنگ نه مذاکره» با به‌کارگیری فنون هوشمندانه‌ای چون یارگیری در منطقه و جهان علیه ایالات متحده، اتحاد میان نیروهای داخلی و فرماندهی واحد در قبال سیاست‌های خصمانه دشمن با نگاه مقاومتی و نه مبارزه‌طلبانه، پاسخگویی به جنگ روانی آنها با معرفی ایران به‌عنوان  «مظلوم مقتدر» در رسانه‌ها و تلاش‌های حقوقی در مجامع بین‌المللی برای محکومیت تعرضات و فشارهای ضد‌بشری آمریکا علیه ملت ایران، در مقابل این فشارها بدون رویارویی نظامی، (لااقل تا انتخابات پیش‌روی آمریکا) همچنان ایستادگی کرد.



 

این خبر را به اشتراک بگذارید