• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
پنج شنبه 26 اردیبهشت 1398
کد مطلب : 56077
+
-

جنایت اشتباهی

جنایت اشتباهی

عامل درگیری مرگبار در جنوب تهران در بستر خواب بازداشت شد  و دیروز در جلسه تحقیق مدعی شد مقتول او را با شخص دیگری اشتباه گرفته بود. به گزارش همشهری، ماجرای این درگیری مرگبار، بامداد سه‌شنبه به قاضی کامران رضوانی، بازپرس جنایی تهران اعلام شد. با انجام تحقیقات و در کمتر از 12ساعت متهم به قتل شناسایی شد و وقتی در مخفیگاهش در خواب بود به محاصره پلیس درآمد و دستگیر شد. او دیروز برای تحقیق به دادسرای جنایی تهران انتقال یافت و مدعی شد که جنایت بر سر دعوایی رخ داد که اشتباهی به ‌وقوع پیوسته بود. او در گفت‌وگو با همشهری از جزئیات جنایت می‌گوید.

انگیزه‌ات از جنایت چه بود؟
مقتول و دوستش مرا با شخص دیگری اشتباه گرفته بودند. به‌خاطر همین با هم درگیر شدیم و در یک لحظه آنقدر عصبانی شدم که این اتفاق رخ داد.
تو را با چه‌کسی اشتباه گرفته بودند؟
نمی‌دانم. آن شب من با موتورم به پارکی در جنوب تهران رفتم. موتورم را همانجا پارک کردم و پیاده قدم زدم. حالم اصلا خوب نبود و قرص آرامبخش مصرف کرده بودم. توی حال خودم نبودم و به‌خودم که آمدم، دیدم کنار یک ایستگاه صلواتی چای هستم. شخصی در حال پخش کردن چای بود که یک لیوان برداشتم و نوشیدم. بعد از آن یک موتورسوار در حال گذر از آنجا بود که از او خواستم مرا تا انتهای خیابان، یعنی همانجایی که موتورم را پارک کرده بودم، ببرد. جوان موتورسوار هم مرا سوار کرد تا به انتهای خیابان ببرد. در همین هنگام مقتول و دوستش که سوار بر موتور بودند مرا به هم نشان دادند و بعد به ما نزدیک شدند و گفتند:«خودشان هستند». نمی‌دانستم ماجرا از چه قرار است و احساس کردم که آنها من و جوان موتورسوار را با افراد دیگری اشتباه گرفته‌اند. مقتول چوب دستش بود و دوستش شیشه نوشابه شکسته. بعد درحالی‌که عصبانی بودند، گفتند:« چرا گذاشتید ما را بزنند؟» منظورشان را متوجه نشدم و مطمئن شدم که مرا با فرد دیگری اشتباه گرفته‌اند. من اصلا روحم خبر نداشت که مقتول و دوستش چه می‌گویند. این شد که درگیری رخ داد.
بعد چه شد؟
مقتول با چوب مرا زد. هر چه گفتم اشتباه گرفته‌اید، دست‌بردار نبودند و وقتی دیدم دوستش هم شیشه شکسته نوشابه همراهش است ترسیدم مبادا بلایی سرم بیاورد. به همین دلیل با چاقویی که همراهم بود، چند ضربه به مقتول زدم. در واقع در دفاع از خودم. البته به‌خاطر مصرف قرص هم حال مساعدی نداشتم.
چرا قرص مصرف کرده بودی؟
دوست صمیمی‌ام مدتی قبل سکته کرد و فوت شد. پس از مرگ او دچار افسردگی شده بودم و هرازگاهی قرص آرامبخش مصرف می‌کردم. حالا هم اصلا باورم نمی‌شود که اتهام قتل به گردنم افتاده است و به‌شدت پشیمانم از اینکه چاقو با خود حمل می‌کردم.

این خبر را به اشتراک بگذارید