• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
دو شنبه 23 اردیبهشت 1398
کد مطلب : 55762
+
-

یادمان نرود

چرا باید از کودک انتظار داشت ساسی مانکن گوش نکند؟

سحر سخایی/نویسنده و آهنگساز 


می‌خواستم مطلبم را اینجوری آغاز کنم که بیایید همه چشم‌هایمان را ببندیم و برگردیم به 10سالگی. به 7، 11 یا 12سالگی و به یاد بیاوریم موسیقی دلخواهمان چه بود. آمدم بنویسم مگر ما که بسیاری‌مان امروز گمان می‌کنیم هنر را از غیرهنر بازمی‌شناسیم در 10 سالگی همه شجریان می‌شنیدیم؟ ولی نشد که بنویسم. چرایش می‌شود تمام آنچه می‌خواهم بعد از این بنویسم.
من از بچه‌هایی که به لطف والدین‌شان کلاس موسیقی می‌روند نمی‌نویسم. از آنهایی که پدران و مادران اهل موسیقی و هنر دارند هم نمی‌نویسم. من از بچه‌هایی می‌نویسم که بخت هیچ‌کدام از این راه‌ها را ندارند تا برسند به یک موسیقی خوب، کتاب خوب و فیلم خوب. من از آن بچه‌هایی حرف می‌زنم که با آزمون و خطا مثل بسیاری از ما سلیقه هنری‌شان را شکل می‌دهند و زخمی می‌شوند و بارها و بارها اشتباه می‌کنند و سال‌ها عقب می‌افتند فقط برای آنکه کسی در آن لحظه آغاز نبوده که دست‌شان را بگیرد و بگوید تو آزادی به هرچه می‌خواهی گوش بدهی، هرچه خواستی را ببینی و هرچه خواستی را بخوانی، ما فقط اینجاییم که درباره تاریخ با تو حرف بزنیم. تاریخ این موسیقی. تاریخ خودت. تاریخ این کتاب. تاریخ این فیلم. تو با ۱۳۹۸ شروع نمی‌شوی. تو یک تاریخ خیلی طولانی و پرافتخار داری. می‌دانستی؟

برای من، که حتماً جزو خوش‌شانس‌های زمانه خودم بودم این آدم‌های راهنما وجود داشتند. اما کجا؟ در مدرسه؟ هرگز. در تلویزیون؟ حتی فکرش را نکن. با اینکه فضای کودکی‌ام فضای نسبتاً منقّحی بود اما اگربچه 9 یا 10 ساله قرار باشد که بین شهرام شب‌پره و محمدرضا شجریان یکی را انتخاب کند احتمالا به اقتضای سن خود دومی را انتخاب می‌کند. هرچقدر شنیدن موسیقی دومی به او دانش و بینش و حال و سلیقه اعطا کند و اولی فقط حالش را خوش کند؟ چه چیزی من و کسانی مثل من را نجات داد؟ موسیقی‌ای در میانه این دو تا قطب دور از هم. در مورد من یک صفحه- و بعدها سی‌دی- به‌نام نوروز تو راهه اثر ثمین باغچه‌بان. شاید کودکی‌ام جز موسیقی‌های فیلم حسن کچل علی حاتمی برساخته قطعات زیبای ساخته باغچه‌بان شد. ثمین باغچه‌بان شد همان تاریخی که می‌آید و کودکی انسان را در برمی‌گیرد و بی‌آنکه دستور دهد، توصیف می‌کند. سلیقه بچه‌ها با توصیف آنچه بوده‌است شکل می‌گیرد، نه تجویز آنچه باید باشد. وقتی بازار نشر موسیقی از کتاب هم خراب‌تر است، وقتی هزینه‌های تولید موسیقی برای کودکان سرسام‌آور است و جایی نیست که دست موسیقیدان را بگیرد و کمک کند تا یک نوروز تو راهه دیگر تولید شود،  بنا به کدام عقل و معیاری باید از کودک انتظار داشت به آقای ساسی‌مانکن گوش نکند؟ کدام نهاد آموزشی و تبلیغاتی و رسانه‌ای ما در تمام این سال‌ها بذر موسیقی خوب کاشتندکه حالا موقع درو کردن‌شان باشد؟ گمان می‌کنم نظام‌های آموزشی درست، توصیف می‌کنند. گمان می‌کنم نظام‌های آموزشی درست تاریخ را پاک نمی‌کنند بلکه آن را احضار می‌کنند و مدام مرورش می‌کنند زیرا که می‌دانند نسلی که تاریخ داشته باشد، دست‌کم دانسته انتخاب می‌کند. تاریخ موسیقی ما سازهای ما هستند. استادان ما هستند. شجریان است. ثمین باغچه‌بان است. اگر قدرت تاریخ و آنچه پشت سر گذاشته شده را دست‌کم بگیریم، بی‌شک بازنده ماییم.
بچه‌ها مجبور به شنیدن نمی‌شوند. بچه‌ها مایل به شنیدن می‌شوند. یادمان نرود.

این خبر را به اشتراک بگذارید