• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
دو شنبه 9 بهمن 1396
کد مطلب : 5535
+
-

گزارش همشهری از رواج شغلی جدید در اتاق‌های بیمارستان‌ها

همراهان کرایه‌ای

همراهان کرایه‌ای

 

معصومه حیدری پارسا

 

ساعت، دقایق پس از نیمه‌شب را نشان می‌دهد. پیرزن رنجور و رنگ‌پریده روی تخت دراز کشیده است. چند‌هفته‌ای از بستری‌شدنش در بیمارستان می‌گذرد. احساس سرما می‌کند اما دست‌هایش بی‌رمق‌‌تر از آن است که بتواند حتی ملحفه‌اش را روی خودش بکشد. جز‌ تنها نوه دختری‌اش ‌کسی را ندارد که به ملاقاتش بیاید. به گذشته‌‌ها فکر می‌کند؛ به اینکه در خانواده‌‌ای متولد شده بود که پدربزرگ، مادربزرگ، عمه، عمو و بچه‌هایشان همه با هم و در یک جا زندگی می‌کردند؛ به اینکه آن‌روزها در خانواده، نگهداری از کسی که بیمار می‌شد چه اندازه راحت بود و چقدر همه مراقب یکدیگر بودند؛ بدون اینکه نیاز به گفتن باشد! اما حالا که زمانه به گونه‌ای شده که خانواده‌ها کوچک شده‌اند و خیلی‌ها گرفتار ساعت‌‌ها کار روزانه بیرون از خانه، چقدر همه‌‌چیز سخت شده است... . همچنان با چشمان بی‌فروغش به روزهای دور فکر می‌‌کند که پرستار با ورودش به اتاق، رشته افکارش را می‌برد... .

 

 

پرستار با بیمارش خوش‌وبشی می‌‌کند و دست به سوی پتو می‌برد تا مرتبش کند که بیمار با صدای لرزان می‌گوید: «دست خودم نیست؛ باز ملحفه‌هایم را خیس کرده‌ام». پرستار با نگاهی پر از محبت می‌گوید: «‌نگران نباش مادرجان! این از عوارض بیماری و عمل جراحی‌ای‌است که انجام داده‌ای. الان می‌روم برایت ملحفه‌های تمیز می‌آورم. چند روز تحمل کنی، حل می‌شود»؛ بعد هم دست پیرزن را می‌گیرد، از روی تخت بلندش می‌کند و تا حمام همراهش می‌رود. این داستان این‌روزهای افرادی‌است که بنا به هزار و یک دلیل، ازجمله زندگی شهرنشینی و صنعتی، به «تنهایی» محکوم هستند؛ حتی روی تخت بیمارستان. و شاید همین تنهایی‌ها باعث‌ شده که شغل جدیدی در بیمارستان‌ها به‌ وجود بیاید؛ با ‌عنوان «پرستار همراه»؛ برای کسانی که نیاز دارند در شب‌های تنهایی بیمارستان، کسی در ازای دریافت مبلغی، به آنها خدمات بدهد.

 

 

دستم جلوی کسی دراز نیست

 

ساعت به نیمه‌شب نرسیده است که بر بالین بیمار حاضر می‌شود. این سومین شبی‌است که مراقبت از پیرمرد را بر عهده گرفته است. صدای نفس‌‌های ممتد پیرمرد به گوش می‌رسد. چنان آرام قدم برمی‌دارد که هیچ‌کس صدای پایش را هم نمی‌شنود. آنژیوکت و سرم پیرمرد را چک می‌کند تا خیالش راحت شود که همه‌‌چیز بر وفق مراد است. سال‌‌ها در یکی از بیمارستان‌های شهر تهران، پرستار بخش آی‌سی‌یو بوده و همیشه تلاش کرده است تا دستش جلوی کسی دراز نباشد. می‌گوید: «زمان‌هایی که شیفت نیستم، با هماهنگی بیمارستان، پرستار خصوصی بیمارانی می‌شوم که به هر دلیل خانواده‌هایشان نمی‌‌توانند همراه‌شان باشند. البته توافق با خانواده‌ها در مورد حق‌الزحمه، به عهده ما نیست؛ همه کارها از طریق خود بیمارستان انجام می‌شود و این، اتفاق خوبی‌است. در واقع، هم پرستار و هم خانواده بیمار با بیمارستان طرف حساب هستند».

 

 

80 تا 450هزارتومان هزینه پرستاری

 

چند ساعت از عمل جراحی بیمارش می‌گذرد؛ بیماری که باید چند ‌روزی در بیمارستان بستری بماند تا بهبودش حاصل شود. با خود فکر می‌کند که «مگر چند روز می‌توانم دست از کار بکشم و مرخصی بگیرم تا به عنوان همراه در بیمارستان، شب را روز و روز را شب کنم و مراقب بیمارم باشم؟» که به او پیشنهاد می‌دهند برای این کار، پرستار استخدام کند. مریم ـ پرستاری که این وظیفه را به عهده گرفته ـ می‌گوید: «ارائه خدمات مراقبتی و پرستاری به عنوان همراه بیمار، شیفت گرانی‌است که دستمزد آن بسته به شرایط تحصیلی و مراقبتی، تا 450‌هزار تومان هم می‌رسد. دستمزد ارائه این خدمات در یک شیفت (صبح یا بعدازظهر) از80هزار تومان شروع می‌شود و شب‌‌ها هم به تناسب، تغییر می‌کند. البته با توجه به نوع بیماری، هم جزئیات نگهداری از بیمار در یک شبانه‌روز و هم رقم‌های دستمزد آن تغییر می‌کند که این رقم‌ها به توافق بیمار و پرستار بستگی دارد».

 

 

احتیاج که باشد، باید آستانه تحملت را بالا ببری

 

خستگی در چشم‌های پرستار موج می‌زند. از جای خود بلند می‌شود و سرم را قطع می‌کند. با اینکه چشم‌هایش از بی‌خوابی می‌سوزد اما وضعیت بیمارش طوری‌است که نمی‌تواند چشم از بیمار بردارد. حدود 12سال سابقه کار در بخش‌‌های مختلف بیمارستانی دارد و در همین مدت، دانشجویان زیادی را دیده که بعد از گذراندن طرح خود، دیگر حاضر نشده‌اند به ‌کار پرستاری بازگردند. ساداتی که از پرستاران باتجربه یکی از بیمارستان‌‌های دولتی‌است، می‌‌گوید: «سال‌‌هاست که در ساعات خارج از شیفت به عنوان همراه بر بالین بیماران حاضر می‌شوم. البته خدماتی مثل غذادادن به بیمار، نشاندن او، همراهی او تا سرویس بهداشتی یا وصل و قطع‌کردن سرم، از وظایف پرستاران بیمارستان محسوب می‌شود اما خب برخی خانواده‌ها تمایل دارند که پرستاری به طور ویژه کنار بیمارشان باشد؛ به همین سبب با پرداخت دستمزد، این وظایف را به فردی که می‌تواند همراه بیمار باشد، محول می‌کنند. البته یک پرستار با توجه به تخصصی که دارد بهتر می‌تواند بیمار را ـ حتی نسبت به خانواده‌اش ـ همراهی کند؛ ضمن اینکه این رویه هم برای پرستارها درآمد‌زایی محسوب می‌شود و هم خانواده‌ها می‌توانند به زندگی خودشان برسند. البته این پول آن‌قدر نیست که بتوان از برخی بی‌مهری‌ها چشم‌پوشی کرد؛ مثلا بعضی بیماران رفتار خوبی ندارند و حتی برخی خانواده‌ها هم انتظارات بسیار زیادی دارند. اما به هر حال احتیاج که باشد، باید آستانه تحملت را بالا ببری.

 

 

پول مفت ندارم

 

عقربه‌های ساعت روی 11شب می‌نشیند. آنژیوکت را برمی‌دارد و شروع به رگ‌گیری از دست بیمار می‌کند؛ بیماری که رگش به‌سختی پیدا می‌شود. در این حین بیمارش که خانمی سنگین‌وزن (حدود 120کیلوگرم) است، شروع به غرزدن می‌کند. می‌گوید: «سوراخ‌سوراخم نکن... از اونجا نگیر اذیت می‌شم... آخ دستم...». پرستار سرش را بلند کرده و او را نگاه می‌کند و می‌گوید: «رگتان به‌راحتی پیدا نمی‌شود اما از هر جا که بگویید برایتان رگ می‌گیرم» و دوباره خم می‌شود بلکه بتواند روی دست بیمار رگی پیدا کند. مریض اما همچنان بدقلقی می‌کند و زیر لب با غرولند می‌گوید: «پول مفت که ندارم بدهم؛ باید یک پرستار دیگر بگیرم»! پرستار با گلایه می‌گوید: «تمام تلاشمان را می‌کنیم که بیماران از ما رضایت داشته باشند اما گاهی رفتارها به ‌گونه‌ای‌است که از اینکه شغل پرستاری را انتخاب کرده‌ام پشیمان می‌شوم. درست است که برای نگهداری از این افراد پول می‌گیریم اما کمترین انتظار ما این است که بیماران این‌قدر انتظار بیجا از ما نداشته باشند که خستگی به تنمان بماند».

 

 

همراهانی که به خواب فرومی‌روند

 

محمدی ـ یکی از همراهان بیمار ـ از پرستارانی که به‌عنوان همراه در بیمارستان حضور دارند گلایه می‌کند و می‌گوید: «پدرم را در یکی از بیمارستان‌های دولتی عمل کردند و پس از ترخیص از بخش مراقبت‌های ویژه (آی‌سی‌یو) نیاز به مراقبت در بیمارستان داشت. با توجه به اینکه ما نمی‌توانستیم همراه او باشیم، از یکی از پرستارها خواهش کردیم که این کار را 24‌ساعته برای ما انجام دهد و کنار پدرمان بماند؛ البته در ازای هر روز پرستاری هم 300هزار تومان به او پرداخت کردیم که خب برایمان رقم بالایی بود اما چون چاره‌ای نداشتیم و 4شب بود، قبول کردیم؛ اما هر بار که سرزده آمدیم، دیدیم پرستار کنار تخت پدر خوابیده و حتی داروهایش را هم سر موقع نداده؛ طوری که یک بار فشار پدرم بسیار بالا رفته بود. البته از آنجا که ما خارج از بیمارستان و توسط یک مرکز برای استخدام پرستار اقدام کرده بودیم، نتوانستیم به جایی شکایت کنیم. واقعا چند برابر هزینه کردیم برای اینکه بیمارمان آسایش داشته باشد اما این‌طور نشد».

یکی دیگر از همراهان بیماری که او هم پرستار خصوصی دارد می‌گوید: «باید پرستارها را افزایش دهند تا مردم مجبور به هزینه‌کردن نباشند. ما برای مادربزرگم که عمل سنگینی داشت از بیمارستان درخواست پرستار کردیم اما فردی که برای مراقبت آمد، در حد خدمه بود؛ مجبور شدیم مجددا با هزینه‌ای بیشتر فرد دیگری را برای این کار استخدام کنیم. البته برای آمدن این مراقب، ما از 24‌ساعت قبل، پول را به حساب رابط بیمارستان واریز کردیم که بعدا فهمیدیم 20درصد این پول را رابط بیمارستان گرفته و 80درصد بقیه برای مراقب است».

دیگر شیفت به پایان رسیده است. پرستار وسایلش را برمی‌دارد و بیرون می‌زند؛ به سمت ماشین می‌رود. مطمئن است همین که پایش به خانه برسد از فرط خستگی به خواب خواهد رفت.

 

 

پرستار می‌گوید: رگتان به‌راحتی پیدا نمی‌شود اما از هر جا که بگویید برایتان رگ می‌گیرم» و دوباره خم می‌شود بلکه بتواند روی دست بیمار رگی پیدا کند. مریض اما همچنان بدقلقی می‌کند و زیر لب با غرولند می‌گوید: «پول مفت که ندارم بدهم؛ باید یک پرستار دیگر بگیرم»!

 

 

این خبر را به اشتراک بگذارید