• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
سه شنبه 3 اردیبهشت 1398
کد مطلب : 53220
+
-

داغ ناصر، داغ 2 قهرمانی

آیا محمدرضا زنوزی مطلق با ما شوخی می‌‎کند؟

داغ ناصر، داغ 2 قهرمانی

رسول بهروش

شاید گزاف نباشد اگر بگوییم با اظهارات مالک تراکتورسازی پس از شکست برابر پیکان، رکورد بی‌منطقی در تاریخ معاصر فوتبال ایران شکسته شد! محمدرضا زنوزی مطلق که پس از باخت به سپیدرود تیمش را ناشیانه به حاشیه کشاند و تمرکز را از سرخپوشان تبریزی گرفت، این بار نیز شکست برابر پیکان را بر نتافت و بهانه‌هایی گرفت که به راستی موجب حیرت است. بعد از حوادث رشت، او می‌توانست امور فنی و انضباطی را به زیرمجموعه‌اش بسپارد. در این صورت بدون کشیده‌شدن بحث به بیراهه‌هایی مثل شرط‌بندی و تبانی، تراکتور فرصت داشت پیکان را ببرد و جبران فاصله3 امتیازی با پرسپولیس را به بازی رودررو در تبریز موکول کند اما آدم تمامیت‌خواهی که ظرف کمتر از یک فصل 3 مدیرعامل و3 سرمربی عوض کرده، طبیعتا طاقت سکوت و عاقبت‌اندیشی ندارد. او عنان اختیارش را به هیجانات آنی و القائات کور کانال‌های هواداری سپرده و هر لحظه بیش از قبل از منطق سازمانی و حرفه‌ای‌گری فاصله می‌گیرد. می‌گویند بعد از بازی با پیکان، در جمعه‌شب تلخ تبریز بیش از 50نفر زخمی شده‌اند؛ کاش جناب زنوزی توضیح می‌داد چقدر از خون این آدم‌های بی‌گناه پای او و موضع‌گیری‌های نسنجیده و تفرقه‌افکنانه اوست؟ بیایید نگاهی دوباره به آخرین مصاحبه آقای مالک بیندازیم تا ببینیم وقتی از بی‌منطقی سخن می‌گوییم، دقیقا از چه چیزی حرف می‌زنیم!
  نفت و راه‌آهن دو قهرمانی از پرسپولیس گرفتند
زنوزی می‌گوید: «تیم‌هایی مثل سایپا و پیکان را چرا بدون هوادار در لیگ نگه می‌دارند؟ این تیم‌های تهرانی را نگه داشته‌اند تا نتایج خودشان را در پایتخت رقم بزنند». به‌عبارت ساده‌تر زنوزی معتقد است  که امثال سایپا و پیکان فقط در لیگ هستند تا سور و سات قهرمانی‌های پرسپولیس و استقلال را فراهم کنند. او این جملات حیرت‌انگیز را فقط 2 هفته بعد از آن به زبان می‌آورد که سایپا در ورزشگاه آزادی از استقلال امتیاز گرفت و وینفرد شفر را تا مرز برکناری پیش برد. حالا بماند که تلخ‌ترین اخراج عمر مرحوم ناصر حجازی بعد از باخت 4بر 3برابر همین سایپا اتفاق افتاد. کاش محض رضای خدا فقط یک نفر در تبریز پیدا شود و به آقای زنوزی توضیح بدهد پرسپولیس قهرمانی لیگ سیزدهم را به‌خاطر تساوی 2بر 2برابر راه‌آهن در هفته 29 از دست داد و قهرمانی لیگ پانزدهم را هم به‌دلیل شکست 2بر صفر برابر نفت تهران در هفته 28 آن سال از دست رفته دید. راه‌آهن و نفت تهران هر کدام یک قهرمانی از پرسپولیس گرفتند، هر دو هم بی‌هوادار بودند، در بازی راه‌آهن علی علیپور خوش درخشید و در بازی نفت تهران جلال حسینی و بیرانوند و وحید امیری عالی بودند؛ این همه خودی برای آتش انداختن به تالار افتخارات. امروز نه راه‌آهنی در کار است و نه نفتی، اما داغ 2قهرمانی پر کشیده بر سینه سرخ‌ها می‌سوزد آقای «مهندس» زنوزی!
  گسترش‌فولاد؛ مثال نقض
با تمام این اوصاف بارها در نقد ادامه فعالیت امثال سایپا و پیکان صحبت شده و همین رسانه‌های پایتخت‌‎نشین که ظاهرا مورد اعتماد آقای زنوزی نیستند، به دفعات فلسفه پوچ این قبیل تیم‌های فاقد هوادار را یادآوری کرده‌اند. پس حداقل در این بخش با زنوزی موافقیم، اما سؤال اینجاست که اگر ایشان معادله «حیات به شرط هوادار» را قبول دارد، چرا تیمی به نام گسترش‌فولاد را متولد کرد و سال‌ها خرج آن را داد؛ درحالی‌که هرگز حتی 500نفر هم به هواداری از این تیم در استادیوم حاضر نشدند؟ همان سال‌ها زنوزی می‌توانست دارایی‌اش را در اختیار تیمی مثل ماشین‌سازی قرار بدهد که ریشه‌های ستبری در تبریز داشت. البته که آن ماشین، این ماشین عاریه‌ای و بی‌هویت بنا شده بر امتیاز مجعول گسترش‌فولاد نیست. آن ماشین رفت، محو شد.
 «مهندسی» یعنی چی؟
امسال هر کجا قافیه به تنگ آمده، زنوزی از «مهندسی نتایج» سخن به میان آورده است. شرمنده اما به‌نظر می‌رسد او صرفا یک کلمه شنیده و چون از ترکیب آن خوش‌اش آمده، مدام در حال تکرار این عبارت است. کاش مالک تراکتورسازی توضیح بدهد که اشتباه محمدرضا اخباری روی تنها حمله پیکان و شکست تراکتورسازی کجایش معنای مهندسی می‌دهد؟ شما گلری را که 7 کلین‌شیت متوالی داشت بعد از یک باخت بیرون کردید و میدان را به دروازه‌بانی سپردید که 2 سال از آخرین بازی‌اش می‌گذشت؛ این وسط تقصیر بقیه چیست؟ زنوزی بعد از بازی رفت پرسپولیس و تراکتورسازی گفته بود قهرمان لیگ مشخص شده و بقیه باید برای دومی بجنگند. حالا که تراکتور چهارم شده اما مالک این باشگاه حرفش را اصلاح کرده و گفته3 تیم اول از قبل معلوم شده بودند و بقیه باید تلاش کنند چهارم شوند. بالاخره دامنه این مهندسی چند تیم را در بر می‌گیرد؟ یک‌بار برای همیشه مرز این جعل تاریخی را برای ما عوام‌الناس روشن کنید تا الکی جوش نخوریم!
  یک نفر نه، یک باور
مسئله اصلا شخص زنوزی نیست؛ مسئله تشدید روزافزون این باور خطرناک است که اگر ما موفق نشدیم، قطعا دلیلش عاملی بیرون از مجموعه خودمان است. حتما علیه ما توطئه شده، حتما دست‌های پشت پرده در این ناکامی دخیل‌اند و حتما پای نیرنگ و دسیسه‌ای در میان است. این سرزمین سال‌هاست که از ناحیه همین تفکرات 
«دایی جان ناپلئونی» آسیب دیده و حالا انگار فصل تازه‌ای از آن در فوتبال کلید خورده؛ فصلی خطرناک‌تر از همیشه که بدبختانه به سوءظن‌های قومیتی هم آمیخته شده و راه به جای خوبی نمی‌برد.
  نگران تراکتور هستیم
واقعیت آن است که در اغلب موارد سرنوشت باشگاه‌های ایرانی با مالکیت یک‌نفره و پرسروصدا چندان خوشایند نبوده است. خرده آبراموویچ‌های وطنی در این سال‌ها میراثی جز خسران به جا نگذاشته‌اند. راه‌آهن با بابک زنجانی از میان رفت، داماش گیلان با امیر منصور آریا از هم پاشید، استقلال اهواز با برادران شفیع‌زاده به یک «خاطره» تبدیل شد و امثال ابومسلم و شیرین‌فراز و گهر دورود و دیگران هم با مالکان کمتر شناخته‌شده همین مسیر را پیمودند. حتی حضور حسین هدایتی در پرسپولیس یا ملوان هم هیچ‌گاه منشأ خیر نشد و بخت یار سرخ‌های تهرانی است که هرگز سهام این تیم به هدایتی انتقال نیافت، وگرنه خدا می‌داند امروز چه اتفاقی رخ می‌داد. البته که غرض به هیچ‌وجه مقایسه شخصیت حقیقی و حقوقی زنوزی با مالکان نامبرده نیست. مسئله فقط قیاس سبک مدیریتی زنوزی با آنهاست؛ آنجا که مالک تراکتورسازی هم همانقدر پرسروصدا، جاه‌طلب و عجول نشان می‌دهد. این به‌شدت باعث نگرانی است که زنوزی قهرمان نشدن احتمالی تراکتور در همین نخستین فصل سرمایه‌گذاری‌اش را تحمل نمی‌کند و زمین و زمان را به هم می‌دوزد. با این اوصاف اگر او2 سال دیگر هم خرج کرد و توپ به مرادش نچرخید، تکلیف چیست؟ آیا تراکتور را با این همه هزینه و تعهد ایجاد شده رها می‌کند و سراغ زندگی‌اش می‌رود؟ یا یک لشکر دیگر از متهمان خبیث و نامرئی برای توجیه ناکامی‌ها ردیف می‌کند و هزار کدورت و بدبینی دیگر راه می‌اندازد؟ وا مصیبتا اگر عاقبت این تب تند، دلسردی زودهنگام باشد.

این خبر را به اشتراک بگذارید