• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
دو شنبه 19 فروردین 1398
کد مطلب : 51571
+
-

اورهان پاموک چه نقشی در فضای شهری استانبول دارد؟

آرامگاهی برای عشق از‌دست رفته

گشتی در موزه معصومیت یا قدم زدن در رمان

آرامگاهی برای عشق از‌دست رفته

سارا چشمی

در دو سمت خیابان معروف استقلال در استانبول ترکیه کوچه‌هایی فرعی وجود دارد که گاهی گردشگران برای پا گذاشتن به بافت تاریخی شهر واردشان می‌شوند. درست در ابتدای یکی از این کوچه‌های فرعی، ساختمانی قدیمی با نمایی به رنگ زرشکی خودنمایی می‌کند که نامش را هر مسافری می‌داند: موزه معصومیت؛ موزه‌ای در شهر تاریخی استانبول که دیدار از آن شبیه قدم‌زدن در صفحه‌های یک رمان عاشقانه است.. نام این موزه برگرفته از یکی از رمان‌های اورهان پاموک نویسنده سرشناس ترکیه‌ای و برنده جایزه نوبل ادبیات است. برای آنها که رمان موزه معصومیت را خوانده‌اند، دیدار از این موزه به‌مثابه «دیدن» و «شنیدن» آن رمان است. عمارتی که اکنون موزه معصومیت نام گرفته در سال ۲۰۱۲ میلادی افتتاح شد. پیشینه این ساختمان اما به سال ۱۸۹۷ برمی‌گردد و برای تبدیل آن به موزه از معمار موزه‌ای آلمانی و افراد متخصص دیگر مشاوره گرفته شده است. پاموک همه‌‌چیز را در موزه جمع‌آوری کرده؛ اشیا، مناظر و عکس‌هایی که در رمان تشریح می‌شوند، در موزه به نمایش گذاشته شده‌اند. او به‌دنبال خانه‌ای گشته که به فضای خلق‌شده در داستان شبیه باشد و بالاخره آن را در محله چوکور جومای استانبول یافته است؛ خانه‌ای دوطبقه مربوط به اواخر قرن نوزدهم. موزه معصومیت پر از وسایلی است که مدام در حال بر هم زدن مرزهای واقعیت و خیال هستند. این اشیا سندی آشکار برای اثبات تعلق‌خاطر یک عاشق به معشوق‌اند و شاید «آرامگاهی برای عشق از دست رفته‌اش» باشند. موزه معصومیت جزئیات فراموش شده‌ای از استانبول سال‌های 1950تا 2000را در دل خود جای داده است؛ از بلیت‌های سینما گرفته تا قوطی کبریت‌ها، از شیشه‌های کوچک و بزرگ و رنگارنگ نوشیدنی‌ها گرفته تا مجسمه‌های ظریف و هزاران اشیای مختلف که در کنار فیلم‌ها و عکس‌های مرتبط با استانبول در این موزه به نمایش گذاشته شده است. پاموک می‌گوید هر دو ایده یعنی رمان و موزه در دل هم رشد کردند؛ «موضوع این نبود که کتابی موفق نوشته باشم و بعد فکر کنم که حالا می‌توانم موزه‌ای هم بر مبنای این کتاب درست کنم. وقتی دخترم کوچک بود، هر روز او را به مدرسه می‌بردم و هر روز از برابر یک ساختمان عبور می‌کردم که نبش یک خیابان قرار داشت. ناگهان یک روز فکری عجیب به سرم راه پیدا کرد که داستانی درباره این خانه بگویم. به همین دلیل آن را خریدم و شروع به نوشتن کردم. موزه، چیدمانی شگفت‌آور دارد. ۸۳ بخش موزه منطبق بر ۸۳ فصل رمان طراحی شده‌است. هر بخش تصویری از استانبول را نشان می‌دهد و حال و هوای یک زمان معین را تداعی می‌کند که داستان در بسترش روایت شده است. هر دوطبقه به‌گونه‌ای طراحی شده که بیننده از هر نقطه بتواند به تمام زوایای آن طبقه تسلط داشته باشد.







این خبر را به اشتراک بگذارید