• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
شنبه 25 اسفند 1397
کد مطلب : 50962
+
-

گفت‌وگوی نوروزی همشهری با پیروز حناچی، شهردار تهران

نیازمند تغییریم

نیازمند تغییریم

عباس ثابتی‌راد- محمد سرابی

سال 97سال عجیبی بود. در این سال، شهرداری تهران 3شهردار را به‌خود دید. در همان نخستین روزهای سال و در 19فروردین نخستین شهردار شورای پنجم یعنی محمد علی نجفی استعفا کرد و 2 روز بعد استعفایش پذیرفته شد. در 24 آبان نیز محمد‌علی افشانی، دومین شهردار تهران که توسط شورای پنجم انتخاب شد، با قانون منع به کار‌گیری بازنشستگان کناره‌گیری کرد. پیروز حناچی سومین شهردار معرفی شده از سوی شورای پنجم، امروز در برابرمان نشسته‌است. شاید بتوان گفت که او متخصص‌ترین چهره‌ای است که بر صندلی بهشت تکیه زده‌است. سال پیش درست در همین روزها، تصور اینکه پایتخت 3 بار دستخوش تغییر مدیریت ارشد شود، کمی سخت بود.
حالا تهران با حناچی آرام گرفته‌است. سه‌شنبه‌هایش پر می‌شود از دوچرخه و در جای جای شهر بوی تغییر به مشام می‌رسد. حناچی از همان روزهای نخست گفت:« چشم‌ها را باید شست، جور دیگر باید دید.» و حالا از «تغییر الگو در مدیریت شهری کشور» سخن می‌گوید. غرب رفته‌ها به آن Paradigm Shift می‌گویند. گفت‌و‌گوی ما با او بیشتر در مورد تغییر الگو و نو به نو شدن بوده‌است. آن هم در آستانه نوروز. در آستانه این تغییر بزرگ طبیعت که هر ساله مایه جشن و شادمانی ما ایرانیان است.

شما از تغییر الگو در اداره شهرهای کشور سخن می‌گویید این تغییر متکی بر چه مفاهیمی است؟

من با این جمله شروع می‌کنم که ما نباید چرخ را دوباره اختراع کنیم. چرخ قبلا ساخته شده و ما باید کاری کنیم که این چرخ با بازدهی و بهره‌وری بهتر بچرخد. باید ببینیم در دنیا چند درصد شهرها اینطور اداره می‌شوند که ما شهرهای‌مان را اداره کردیم.
نه اینکه در طرح‌های شهر‌سازی ظرفیتی برای ایجاد ثروت و ایجاد ارزش افزوده وجود ندارد بلکه وجود دارد و همه کشورهای جهان هم از آن استفاده می‌کنند. برنامه‌ای تهیه و بعد، پول بگیریم تا از آن برنامه عدول کنیم، عقلانی نیست و تمام محاسبات را به هم می‌ریزد و تمام مسائل شهر ازجمله زیرساخت‌ها برای تامین آب و فاضلاب و برق و گاز را به هم می‌ریزد. شبکه‌های زیرساختی را برای یک جمعیت و یک فعالیت مشخص طراحی کرده‌ایم و بعد یک اتفاق دیگر می‌افتد و همه محاسبات تغییر می‌کند. اگر هم می‌خواهیم از ظرفیت شهر استفاده کنیم باید آن را در چارچوب شهرسازی قرار بدهیم تا قابل برنامه‌ریزی و پیش‌بینی باشد و بدانیم در 10 سال آینده در این منطقه با چه حجمی از ساخت‌وساز و چه حجمی از جمعیت روبه‌رو هستیم تا بتوانیم برای آن برنامه بریزیم. چرا چنین اتفاقی نمی‌افتد؟ چون در شهر آرمان‌هایی را تعریف می‌کنیم که بسیار پرهزینه است و مشخص نمی‌کنیم که منابع این آرمان‌ها از کجا باید تعریف شود.
این آرمان‌ها ممکن است غلط هم باشد یعنی اگر کاملا منطبق بر برنامه نباشد پس غلط هم هستند. این مثال را زیاد زده‌ایم که بزرگراه صدر یک تجربه منفی در همین زمینه است. در هیچ برنامه شهری گفته نشده بود که صدر باید 2طبقه شود اما این کار انجام و هزینه بسیار سنگینی صرف شد. باید از خودمان سؤال کنیم چرا؟ و مهم‌تر از همه، اینکه منابع مالی برای ساخت طبقه دوم بزرگراه صدر از چه راهی تامین شد؟ 7هزار میلیارد تومان از همین شهر تامین کردیم و باغ‌های مناطق یک، 2  و 6را از بین بردیم و مجوز دادیم برای اینکه بودجه ساخت ابر‌پروژه صدر را تامین کنیم. هرچقدر از برنامه‌ها دورتر شویم این وضعیت حاد‌تر می‌شود. همان موقع هم می‌گفتیم که اگر یک روز کسی برای گرفتن پروانه وارد شهرداری نشد باید چکار کنیم؟ الان همان روز رسیده است و میزان پروانه‌های ما به نسبت سال 93نصف شده است. البته امسال به‌دلیل تورم کمی رشد داشتیم ولی در سال‌های 90، 91 و 92حدود 30میلیون مترمربع پروانه صادر کرده بودیم اما الان به 5/7میلیون مترمربع رسیده است. حالا وارد آمار بخش‌های تجاری نمی‌شوم.

راه‌حل این مسئله چیست؟ 

این است که آرمان‌هایمان را معقول و منطقی کنیم نه اینکه برای شهر آرزوی بزرگ نداشته باشیم اما باید برای این آرزو‌ها تامین منابع کنیم.
ایده‌آل دولت این است که بتواند کشور را با مالیات تامین کند. ایده‌آل شهرداری هم این است که بتواند شهر را با اخذ عوارض و بهای خدماتی که در شهر می‌دهیم اداره کنیم. با مالیات بر ارزش افزوده و مالیات‌های محلی. پس هزینه‌های جاری و درآمد ما باید با هم برابری کند اما در چنین وضعیتی قرار نداریم و به سختی گذران می‌کنیم چون بنا نداریم مثل قبل تراکم بفروشیم. دیدید که در هفته گذشته درباره ضوابط باغ‌ها چه صحبت‌هایی شد.
مجوزهای این 62باغ باقیمانده از قبل صادر شده و اصل این است که ما دیگر در باغ‌ها مجوز برج نمی‌دهیم. هم‌اکنون دو لایحه با موضوع‌های «درآمد‌های پایدار» و «مالیات بر ارزش افزوده» در مجلس شورای اسلامی داریم. خیلی به موفقیت اینها دل ‌بسته‌ایم. روی بودجه 98هم خیلی کار کرده‌ایم و مسئله تهران و سایر کلانشهرها را در دولت طرح کرده‌ایم که بالاخره این روش فعلی که به تمرکز و آلودگی و ترافیک دامن می‌زند تبعات سنگینی دارد و باید در آن تجدیدنظر کنیم. شهر باید از محل عوارض نوسازی،  مالیات محلی و هزینه خدمات - که نامحدود است - اداره شود. هزینه‌ها هم باید با مدیریت صحیح کاهش پیدا کند.  الان در شرایطی هستیم که در شهرداری 3 برابر ظرفیت مطلوب نیروی انسانی داریم. من ضمن احترام به همه همکارانم در شهرداری تهران مجبور هستم این را هم بگویم که بخشی از آنها بهترین نیرو‌ها و کیفی‌ترین نیرو‌ها نیستند. یعنی با احترام به زحمات همه کسانی که در شهرداری تلاش می‌کنند،  باید گفت زمانی که نیرو برای شهرداری تهران جذب کردیم بهترین‌ها را نگرفته‌ایم درحالی‌که حق مردم تهران بهترین‌هاست. کسانی داریم که لیسانس و فوق لیسانس و دکتری را در مدتی که کارمند بودند گرفتند و بعضا در دانشگاه‌های معتبری هم تحصیل نکردند. الان هم مدرک دکتری دارند ولی نمی‌توانیم از این مدارج کارشناسی انتظار کیفیت داشته باشیم. همه اینطور نیستند ولی چنین نیرو‌هایی هم داریم. این یک معضل جدی است که می‌خواهیم آن را حل کنیم.

در هفته اول کار موضوع سیمان ری را به‌عنوان یک هدف مطرح کردید؟ این نگاه «اقتصاد مبتنی بر فرهنگ» که سیمان ری را به‌عنوان یک مصداق مطرح می‌کنید آیا از سوی قوانین کشور پشتیبانی می‌شود. شما سیمان ری را با حضور در هیأت دولت دنبال می‌‌کنید بقیه شهر‌ها چه باید بکنند؟

انتظار ما این است که اگر حمایتی هم انجام نمی‌شود حداقل مخالفتی نباشد. این اتفاق بار‌ها در کشور افتاده است. مهم این است که کسانی که در موضع تصمیم‌گیری در کشور هستند درست تشخیص بدهند و درست عمل کنند. زمانی می‌خواستند در همین باغ نگارستان که در تهران می‌بینید و متعلق به دانشگاه تهران است 3برج بسازند. مرحوم دکتر روح‌الامینی از دانشگاه علوم اجتماعی پیگیری کرد و دکتر حبیبی هم حمایت کرد. در نتیجه هم باغ را حفظ کردند و هم اعتباری برای مرمت آن تعیین شد و الان هم یکی از جاذبه‌های تهران است.
می‌خواهم بگویم که توسعه در بخش مسکونی برای شهر ثروت نمی‌آورد. ثروت شهر جاذبه‌های شهر است. چرا اصفهان را به‌عنوان مقصد سفر انتخاب می‌کنند؟
هیچ گردشگری در دنیا نیست که سفر به اصفهان را رد کند حتی اگر از آن فاصله زیادی هم داشته باشد. چه جاذبه‌ای در اصفهان هست که در شهر‌های دیگر نیست؟ مسلما ساختمان‌های بلند و برج‌های تازه‌ساز این شهر برای گردشگران جذابیتی ندارد. مهم آن عقبه تاریخی و فرهنگ و تمدنی است که در مساحت اصفهان نهفته است. در این راستا ما برنامه ویژه‌ای جهت کسب درآمدهای پایدار از توان اکولوژیک و تاریخی فرهنگی تهران داریم. در واقع در برنامه سوم شهر تهران به‌دنبال سیستم متمرکز گردشگری در شهرداری تهران هستیم،  چرا که هم‌اکنون بیش از 14مرکز گردشگری پراکنده که هر کدام چندین زیر مجموعه دارند،  فعال هستند که به‌صورت متمرکز،  یکپارچه و هم‌افزا کار نمی‌کنند. در واقع ما به‌دنبال خدمات همه جانبه و بهره‌وری اقتصادی و کسب درآمد پایدار از گردشگری هستیم. تهران جاذبه‌هایش و تاریخ پرفراز و نشیبش کم از اصفهان ندارد. در طرح جامع اول تهران معروف به طرح فرمانفرماییان تهران حدود 6000خانه تاریخی داشته که باید حفظ می‌شد. الان حدود 2300- 2200خانه از این تعداد باقی ‌مانده است. اینکه ثروت شهر را چه چیزی تعریف می‌کنیم و چگونه تولید ثروت می‌کنیم محل بحث ماست.

 منظورم این است که چنین دیدگاهی قائم به فرد است نه قوانین رایج کشور.

بله قائم به تشخیص افراد است. اساسا اینکه کسانی که به‌عنوان مدیر انتخاب می‌کنیم چه دیدی داشته باشند خیلی تفاوت ایجاد می‌کند. ما نگاه سیستماتیک‌ نداریم و سیستمی عمل نمی‌کنیم. سلیقه افراد به‌شدت در آن نقش دارد. اینکه چه‌کسی با چه نگاهی در مسند مسئولیت می‌نشیند برون‌داد کاملا متفاوتی با شخص دیگر دارد. نهاد‌های مدنی و غیردولتی هم به اندازه کافی قوی نیستند که مسیر را عوض کنند وگرنه تا حالا این کار را انجام داده بودند.

شهردار پیشین تهران از شهر زیست‌پذیر و مشارکت‌پذیر صحبت کرد. شهردار قبل از آن هم از شکوفایی و امید گفت. آیا به‌عنوان شهردار تهران قصد ندارید لوایح و قوانینی برای رویکرد علمی و تخصصی شکل دهید؟ اینها علیه نگاهی است که شما دارید.

توجه کنید ما در زمینه مدیریت شهری تهران لوایح و قانون کم نداریم. آنچه در این زمینه حائز اهمیت است، به کارگیری این قوانین و لوایح در بهترین شرایط است. در واقع ما به‌دنبال این هستیم که با لوایح، قوانین و طرح‌های موجود، بهترین استفاده را در جهت چابک‌سازی، خلاقیت و جلوگیری از پراکندگی در موضوعات شهری در ارگان‌های مختلف شهرداری انجام دهیم. ما هسته‌های متمرکزی را تشکیل خواهیم داد که تمامی موضوعات و محورهای یکسان ولی پراکنده در بخش‌های مختلف را در یک اتاق فکر متمرکز و برنامه‌های متمرکز فنی برمبنای همین قوانین و مقررات و لوایح، برنامه‌ریزی و مدیریت کنند. مثلا روددره‌های تهران و محور فرهنگی تاریخی تهران دیده شده است.
ابتدای محور فرهنگی تاریخی تهران از لاله‌زار نو شروع می‌شود و بعد به توپخانه، باب همایون، ارگ، بازار، حصار ناصری و حصار طهماسبی در جنوب می‌رسد. بعضی از ظرفیت‌ها هست که ممکن است دیده نشده باشد مانند سیمان ری. تهران و ایران را با سیمان ری ساختیم. حتی بخش‌هایی از خود این کارخانه‌ هم با سیمان خودش ساخته شده است. اما این مجموعه 30سال متروکه بوده و اینکه چطور می‌شود این ساختمان را تبدیل به یک فضای زنده شهری کرد نیاز به تخصص و دانش دارد. باید از کسانی کمک گرفت که با تجربیات جهانی آشنا باشند. این کاری نیست که نتوانیم انجام دهیم. به قول سهراب سپهری چشم‌ها را باید شست/جور دیگر باید دید. باید شهر را جور دیگر ببینیم. با نگاه اجتماعی به شهر‌ها نگاه کنیم. با این نگاه که هر کاری که در شهر انجام می‌دهیم در عین اینکه باید سود‌ده باشد و باید روی پای خودش بایستد ولی خدمات پایدار و مؤثری هم باید به شهروندان ارائه دهد. اینجاست که صورت مسئله تغییر می‌کند.

 تهران فاقد فلسفه وجودی است. ما از مثال اصفهان استفاده می‌کنیم. برخی اقدامات را نمی‌توان در اصفهان انجام داد ولی در شهر‌های دیگر قابل انجام است. برای این مشکل چه کاری می‌شود انجام داد آیا می‌شود برای شهر یک فلسفه تعریف کرد و روحی در آن دمید که این برنامه‌هایی که می‌گویید با حمایت نهادهای مدنی و بدون نگاه‌ مقطعی دنبال شود.

تفاوت اصفهان با بقیه شهر‌های ما این است که ساختار تاریخی آن در گذر زمان و برنامه‌ریزی شده تکامل و طراحی شده است که با ساختار امروز شهر هم منطبق است و اجزای آن سیستماتیک کار می‌کند. علت اینکه تغییر هم نکرده همین است. یعنی چیزی که شیخ بهایی در توسعه اصفهان طراحی کرده است الان منطبق بر استخوان‌بندی مرکز شهر امروز اصفهان است. ولی اتفاقات دیگری هم در اصفهان افتاده در سال 1967گراهام شانکلند، ماکسیم سیرو و چند نفر دیگر به اصفهان می‌آیند. هنوز طرح جامعی برای اصفهان تهیه نکرده‌ بودیم و اینها سندی را منتشر می‌کنند که شامل باید‌ها و نباید‌هایی است که چه اتفاقاتی باید در اصفهان بیفتد و چه اتفاقاتی نباید بیفتد. آن موقع دانشگاه، ذوب‌آهن، راه‌آهن و فرودگاه وجود نداشت.

طرح آنها در طرح جامعی که بعدا تهیه می‌شود به‌عنوان مبنا قرار می‌گیرد. درباره تهران هم چنین فلسفه‌ای داریم اما تهران آنقدر گسترش پیدا کرده که آن استخوان‌بندی قبلی در شهر جواب نمی‌دهد. به اعتقاد من تهران کاملا درست و خردمندانه انتخاب شده است. بیش از 200سال است که این شهر را توسعه می‌دهیم، اگرچه با مشکلات زیست‌محیطی روبه‌رو شده است اما ظرفیت داشته که چنین توسعه‌ای در آن اتفاق افتاده است. با انطباق براساس آب‌هایی که از کوهپایه سرازیر می‌شده است و 7روددره‌ تهران مسیر همین آب‌ها بودند. 
باغ‌های تاریخی تهران هم در مسیر شمالی به جنوبی ساخته شده‌اند. باغ لاله‌زار، باغ سلطنت‌آباد و باغ سپهسالار همگی شمالی جنوبی ساخته ‌شده‌اند زیرا در مسیر قنات‌هایی هستند که از شمال تهران روان بودند. اما ما این قاعده را به هم زدیم و در دوره‌هایی دستکاری کردیم. ما در دهه40 این‌ آب‌ها را به‌عنوان مواد زائدی دیدیم که باید هدایت شود و اصلا داخل شهر نیاید.
به خاطر دارم 4، 5سال داشتم که در تهران سیل آمد و جایی که الان خیابان حبیب‌اللهی در ستارخان است، رودخانه‌ای بود که آب آمد و منطقه نزدیک به خیابان آزادی و دانشگاه شریف را سیل برد و وارد خانه‌ها شد. برای اینکه این اتفاق نیفتد در بالادست آب این رود را به سمت رودخانه کن منحرف کردند. جریان‌های آب شرقی هم به سمت فیروز‌آباد جابه‌جا شد. همه اینها تبدیل به فاضلاب می‌شود و از شهر بیرون می‌رود. تصور کنید که این آب زلال در شهر جاری شود. در شهرهای دیگر دنیا اینگونه طرح‌ها اجرا می‌شود اما برای ما خیلی سخت است چون آنقدر ساخت‌وساز بی‌رویه در این مسیر انجام‌ داده‌ایم که به‌نظرمان نمی‌آید ممکن باشد. تغییر رویکرد همین‌هاست.

ما در شهر‌سازی و طراحی شهری ایران باستان می‌خوانیم خی‌آبان (جای پرآب) در مقابل بی‌آبان (جای کم‌آب) قرار می‌گیرد یعنی جایی که آب و درخت باشد خیابان و جایی که نه آب و نه درختی باشد بیابان است. در واقع فلسفه وجودی خیابان‌ها به‌شدت تغییر کرده و آب و درخت کم‌کم از آنها حذف شده است. به قابلیت‌ها و انطباق با طبیعت‌مان بیشتر فکر کنیم و تلاش کنیم با تولید ثروت از این محل شهر را اداره کنیم. مطمئنا کار سختی است و ممکن است در یک دوره هم به نتیجه نرسد. اما راهی جز این نداریم. یا باید به این آلودگی دامن بزنیم تا به جایی برسیم که مانند انگلیس در 7دسامبر 1957حدود 4000نفر از مردم از خواب بلند نشدند زیرا آلودگی به حدی رسید که مردم جان خود را از دست دادند و بعد از ‌آن بود که مسیر خود را تغییر دادند. ما الان به این سمت می‌رویم که یک روز از خواب بلند شویم و ببینیم که تعدادی از هموطنان‌مان به‌دلیل آلودگی هوا از خواب بیدار نشدند. اگر می‌خواهیم این اتفاق نیفتد باید نهایت تلاش خودمان را بکنیم. در کوتاه‌مدت هیچ راهی جز همراهی مردم نداریم.

آیا دوچرخه‌سواری‌تان در سه‌شنبه‌ها به نوعی دعوت از مردم برای همراهی است؟ شاید هدف اصرارتان نگاه کوتاه‌مدت برای حل مشکلات باشد.

سه‌شنبه‌های بدون خودرو یک نماد برای شروع یک حرکت است؛ برای یک تغییر شیوه زندگی که در آن تحرک بیشتری داشته باشیم و از مسیرهای پیاده بیشتر و از سوخت فسیلی کمتر استفاده کنیم. راهش این است که اطلاع‌رسانی کنیم درخصوص اینکه وضعیت خودمان درباره آلودگی، چاقی، دیابت، فشار خون و افزایش وزن چطور است و راهی هم نداریم که آن را تغییر بدهیم. روز‌های آلوده تهران ارتباط معنی‌داری با آمار بهشت زهرا دارد. در این روزها تعداد متوفیان 30 تا 50نفر افزایش پیدا می‌کند. باید این را تغییر بدهیم.

دو سؤال پیش می‌آید؛ یکی اینکه دوچرخه در همه تهران قابل استفاده نیست. دوم اینکه ظرفیت فعلی وسایل نقلیه عمومی جوابگو نیستند. در تهران 3000دستگاه اتوبوس و 2000واگن کم داریم. برای اینکه میزان تأثیر‌گذاری مترو را بالا ببریم، موضوع در بالاترین سطوح دولت مطرح شده است. باید از زیرساختی که در مترو ساخته شده و برای آن زحمت زیادی کشیده شده است، بهتر استفاده کنیم و آن را به بهره‌وری حداکثری برسانیم. باید فاصله حرکت قطار‌ها در خطوط اصلی مترو را به زیر 4دقیقه برسانیم. برای این کار 2000واگن کم داریم. الان در بعضی از خطوط به 4دقیقه رسیده‌ایم حتی در خطوطی که به‌شدت شلوغ هستند. خط‌7 نیز آخر امسال تا میدان صنعت افتتاح می‌شود و خط‌6 هم سال آینده با حضور رئیس‌جمهور محترم افتتاح خواهد شد. با این کار فشار از سایر خطوط برداشته می‌شود. مثلا خط6 فشار را از خط‌3 که تا شهر‌ری می‌رود، برمی‌دارد.

95درصد مسیرهای تهران با دوچرخه باتری‌دار قابل تردد است. دوچرخه‌ای که من سه‌شنبه‌ها استفاده می‌کنم، باتری‌دار است و وقتی روی حداکثر توان باتری تنظیم شود تا 40درصد به توان فرد کمک می‌‌رساند. الان داریم تلاش می‌کنیم با استفاده از نوآوری‌ها و مراکز علم و فناوری این را ایرانی کنیم. به موازات آن برای موتورسیکلت‌ها هم کار‌هایی را شروع کردیم و از شرکت‌های مپنا و توان بازدید کردیم تا با همکاری هم بتوانیم موتورسیکلت‌های برقی را به‌کار بیندازیم. مردم هم پیام را دریافت کرده‌اند و حرکت جمعه گذشته در خیابان میرداماد حرکت خوبی بود. باید کاری کنیم که شهر به جای اینکه به تسخیر ماشین‌ها دربیاید، به تسخیر دوچرخه‌ها دربیاید. البته قصد حذف ماشین‌ها را نداریم. در سال‌96 یک مطالعه‌ای با همکاری هلندی‌ها انجام شده، توصیه آنها این بود که شما از ما تقلید نکنید و مسیر خودتان را پیدا کنید.

بررسی 4دهه گذشته نشان می‌دهد که صندلی شهرداری تهران و دیگر شهرهای کشور سیاسی است و کمتر به متخصصان می‌رسد. میراث شما در شهریور 1400 چه خواهد بود؟

اگر این حرف‌ها به اجرا در‌بیاید، شهر مملو از پروژه‌های هدفمندی می‌شود که کیفیت زندگی، تولید ثروت با کمترین عارضه و بیشترین بهره‌وری را به‌دنبال داشته باشند. من روزی که می‌خواستم از شورای شهر رأی بگیرم، چند پروژه را شرح دادم که بعضی از آنها در بودجه سال بعد نوشته شده است. مثلا ما پهنه جنوبی دریاچه چیتگر را داریم که متروک است. در قسمت‌های شمالی رستوران‌ها و جذابیت‌های دیگر را داریم که در جنوب وجود ندارد. ما مسابقه‌ای گذاشتیم تا کسانی که از چیتگر وارد می‌شوند، بتوانند به دریاچه دسترسی داشته باشند. بزرگراه حکیم در این بین مانع است. یک پل طراحی شد که با سرمایه بخش خصوصی ساخته شود و ایجاد جاذبه کند. یکی از طراحان، چرخ و فلکی با قطر 230متر برای این نقطه طراحی کرده بود که در دنیا هم کم‌نظیر است. این طرح به‌عنوان یک بسته سرمایه‌گذاری برنده شد و هیچ خرجی هم برای شهرداری ندارد. یا محور قطار تهران - تبریز. قطار زیر‌زمین رفته و یک محوری به طول 9کیلومتر و به عرض 100متر به‌وجود آمده است. ما این را به مسابقه بین‌المللی گذاشتیم. جایزه‌ هم به شکلی طراحی شد که جاذبه داشته باشد. چندین شرکت خارجی حضور پیدا کردند و 3شرکت به مرحله فینال رسیدند. یکی از این شرکت‌ها‌ قبلا در بارسلون محور مشابهی را ساخته است. در اردیبهشت سال آینده نتیجه این مسابقه به نام طرح نیلوفری معرفی می‌شود.

تا مدتی قبل مشخص نشده بود که سیمان ری متعلق به دولت است اما در دارایی‌ها احصا شده بود. این اثر ثبت ملی شد و تجهیزاتی که در آن قرار دارد، نادر است. در دنیا به چند دلیل آنها را حفظ می‌کنند؛ یکی به این دلیل که امحای آنها از نظر زیست‌محیطی خیلی پرهزینه است و دیگر آنکه خیلی از شهر‌ها با این صنایع عظیم ساخته شدند. در منطقه ری کسانی هستند که محل تولد خود را پل سیمان معرفی می‌کنند و پدر و پدربزرگشان در این کارخانه کار می‌کردند. خیلی‌ها خاطرات و حس تعلقی به این ساختمان‌ دارند. در دنیا خیلی از این فضاها را بازسازی می‌کنند. اوج آن نیروگاه برق لندن بود که تا مدتی قبل حتی روز‌ها هم کسی وارد آن نمی‌شد، آنقدر ناامن بود. این ساختمان را با یک پل به کلیسای جامع لندن وصل کردند و یکی از بزرگ‌ترین معماران جهان نورمن فاستر در آن طراحی انجام داد. یک ساختمان الحاقی هم در کنار آن ساخته و اکنون تبدیل به موزه هنر‌های معاصر لندن شد. در استانبول کارخانه برقی قرار دارد که تبدیل به دانشگاه و موزه شده است. در دوره پهلوی اول 240کارخانه در ایران ساخته شده که 70درصد آنها در تهران یا در منطقه مرتبط با تهران بوده است. اینکه فضای صنعتی را به فضای امروزی تبدیل کنید، یک خلاقیت است. ببینید که خانه هنرمندان چطور اطرافش را متحول می‌کند. تا 10سال قبل این‌همه گالری و فضای فرهنگی در کریمخان و ایرانشهر نداشتیم اما اکنون در اطراف خانه هنرمندان تغییرات دیده می‌شود. مدیریت هوشمند این تغییر را تشخیص می‌دهد و آن را تسریع می‌کند یا حداقل برای آن مانع ایجاد نمی‌کند.



2شهردار پیش از شما که منتخب شورای پنجم بودند از مبارزه با فساد گفتند. رویکرد شما در مبارزه با فساد به اندازه‌ای که آن دو نفر می‌گفتند انعکاس نداشته است. در قبال فساد چه برنامه‌ای دارید؟

سیاست ما هیاهو کردن نیست. ما یک سازمان درآمدی- هزینه‌ای هستیم. در شرایط دزد بگیری، کسی در شهر سرمایه‌گذاری نمی‌کند. البته ما به وظیفه خود رسیدگی می‌کنیم و اگر کسی به فساد دامن زد یا پایش را کج گذاشت با او برخورد می‌کنیم. تا‌کنون هم برخورد‌هایی که انجام شده به مطبوعات و رسانه‌ها نرسیده ولی قابل پیگیری است. ما قاضی نیستیم و رسیدگی به آن به‌عهده قوه قضاییه است. ما پرونده را به مراجع قضایی می‌دهیم و اگر آنها اطلاعاتی خواستند ارائه می‌کنیم اما رأی صادر نمی‌کنیم. برخورد با فساد جزو برنامه‌های ما هست و از طرف دیگر به‌دنبال ایجاد رقابت سالم هستیم و پروژه‌ها را به فراخوان می‌گذاریم. از قدیم گفته‌اند که سرمایه ترسو است نباید فضایی ایجاد شود که ایجاد ترس کند. من 2 شرط با اعضای شورای شهر داشتم؛ یکی تخصص و دیگری سلامت و تلاشم هم این است که کسانی که به‌کار دعوت می‌کنم این دو ویژگی را داشته باشند و عامل سوم اینکه که بیشتر نگاه ما به بدنه و داخل شهرداری باشد. 
سؤال چالش‌برانگیز هم بپرسید.

در شورای شهر صحبت‌هایی شده است که شهردار تهران پس از انتخاب به سمت حلقه‌های نظامی و امنیتی تغییر مسیر داده است.

من در شورای شهر این فضا را نمی‌‌بینم. ممکن است دوستان انتظاراتی یا نقطه نظراتی داشته باشند. این قابل بحث است ولی من در خودم تغییری نمی‌بینم. من با این حکایت شیخ ابوالحسن خرقانی صحبت‌های خود در شورا را آغاز کردم که «هر که در این سرا درآید نانش دهید و از ایمانش مپرسید چه آنکس که به درگاه باری‌تعالی به جان ارزد البته بر خوان بوالحسن به نان ارزد.» من باید شهر را به شکلی اداره کنم که بتواند با همه ارتباط داشته باشد و کارش را انجام دهد و از منافع مردم شهر دفاع کند و اینکه یک چشم‌انداز روشن را برای شهر تعریف کند. این کار خیلی سخت است و ممکن است اعتراض عده‌ای را به‌دنبال داشته باشد. ولی تمام تلاش ما این است که در این مسیر که اشاره کردیم حد تعادل را رعایت کنیم و چشم‌مان را به هدف بدوزیم. مهم آن خروجی است که مردم از ما انتظار دارند. مردم انتظار دارند شاخص‌های این شهر را ارتقا بدهیم. مطمئنا سیاسیون ما این درایت و ظرافت را دارند که ببینند مردم برای چه چیزی به آنها رأی دادند. در 10کلانشهر کشور بین 80تا 100درصد تغییر داشتیم. تلاش بر این است که شهر تخصصی‌تر اداره شود. حالا باید قدم‌های بعدی را برداریم. این بزرگ‌ترین خدمت است و می‌توانیم مطمئن باشیم که مردم دفعه بعد هم رأی می‌دهند. باید ببینیم که آیا قرار است این شهر را  با 25نفر سرمایه‌گذار اداره کنیم یا به منافع 8.5 میلیون نفر شهروندش نگاه کنیم. من تمام تلاشم این است که تیمم را به‌گونه‌ای انتخاب کنم که بتوانیم خروجی خوبی داشته باشیم. برای من سیاسی بودن شرط انتخاب افراد نیست. من 2 قول داده بودم سلامت و تخصص. سیاسی بودن در اولویت قرار ندارد. شهرداری تهران بزرگ‌ترین سازمان اجرایی کشور است همانطور که همشهری بزرگ‌ترین مؤسسه مطبوعاتی کشور است. تقریبا شهرداری تهران به اندازه‌ای بزرگ هست و همه سازمان‌هایش این ویژگی بزرگی را دارند. اگر در بدنه کسانی هستند که مستعد رشد هستند و پله‌پله بالا آمده‌اند و در اوج بالندگی هستند و انتظار دارند که دیده شوند و به‌کار گرفته شوند این نهایت درایت یک مدیر است که به آنها میدان بدهد. مطمئن هستم اعضای شورای شهر به آن واقف هستند و حمایت می‌کنند.

در حال سبک کردن و تعدیل بدنه شهرداری هستید. این کار در رأی تهران تأثیرگذار خواهد بود. آیا این در آینده برای شما و شورای شهر چالش ایجاد نمی‌کند.

2 چالش اصلی شهرداری تهران نیروی انسانی زیاد و منابع مالی کم است ولی اعتقاد من به سیاست برد - برد است. ما برای افزایش بهره‌وری بدنه باید برنامه‌هایی را اجرا کنیم که اگر هم خواستیم بدنه را سبک کنیم این کار را با رضایت انجام دهیم. این ظرفیت در شهرداری تهران وجود دارد فقط باید بالفعل شود. نه اینکه به فرد بگوییم از فردا سرکار نیاید. یک روش هم این است که کار را به اندازه‌ای گسترش بدهیم که همه درگیر شوند. شاید ناچار باشیم بعضی از شرکت‌های پیمانکاری را در بعضی بخش‌ها مرخص کنیم تا از حداکثر نیرو‌ی داخلی بهره‌برداری کنیم.





   باید ببینیم در دنیا چند درصد شهرها اینطور اداره می‌شوند که ما شهرهای‌مان را اداره کردیم.

   کسانی که در موضع تصمیم‌گیری در کشور هستند باید درست تشخیص بدهند و درست عمل کنند.

   ما نگاه سیستماتیک‌ نداریم و سیستمی عمل نمی‌کنیم. سلیقه افراد به‌شدت در آن نقش دارد. اینکه چه‌کسی با چه نگاهی در مسند مسئولیت می‌نشیند برونداد کاملا متفاوتی با شخص دیگر دارد.

   تهران آنقدر گسترش پیدا کرده که آن استخوان‌بندی قبلی در شهر جواب نمی‌دهد. تهران و جاذبه‌ها و تاریخ پرفراز و نشیبش کم از اصفهان ندارد.

   اگر می‌خواهیم اتفاقات ناخوشایندی برای تهرانی‌ها نیفتد باید نهایت تلاش خودمان را بکنیم. در کوتاه‌مدت هیچ راهی جز همراهی مردم نداریم.

   سه‌شنبه‌های بدون خودرو یک نماد برای شروع یک حرکت است. برای یک تغییر شیوه زندگی که در آن تحرک بیشتری داشته باشیم و از مسیرهای پیاده بیشتر و از سوخت فسیلی کمتر استفاده کنیم.

   سیاست ما هیاهو کردن نیست. ما یک سازمان درآمد- هزینه هستیم. در شرایط دزد بگیری کسی در شهر سرمایه‌گذاری نمی‌کند. البته ما به وظیفه خود رسیدگی می‌کنیم و اگر کسی به فساد دامن زند یا پایش را کج گذاشت با او برخورد می‌کنیم. 

 از قدیم گفته‌اند که سرمایه ترسو است نباید فضایی ایجاد شود که ایجاد ترس کند.

 من 2 شرط با اعضای شورای شهر داشتم؛ یکی تخصص و یکی سلامت و تلاشم هم این است که کسانی که به‌کار دعوت می‌کنم این 2 ویژگی را هم داشته باشند و عامل سوم اینکه بیشتر نگاه ما به بدنه و داخل شهرداری باشد.

 2 چالش اصلی شهرداری تهران نیروی انسانی و منابع مالی پایدار است ولی اعتقاد من به سیاست برد-برد است ما برای افزایش بهره‌وری بدنه باید برنامه‌هایی را اجرا کنیم که اگر هم خواستیم بنده را سبک کنیم این کار را با رضایت انجام دهیم.

الان در شرایطی هستیم که در شهرداری 3 برابر ظرفیت مطلوب نیروی انسانی داریم. بخشی از آنها بهترین نیرو‌ها و کیفی‌ترین نیرو‌ها نیستند. درحالی‌که حق مردم تهران بهترین‌هاست.

 برعکس اینکه می‌گویند عید که می‌شود همه از تهران می‌روند ما دعوت می‌کنیم به بازدید از تهران. اینکه در عید‌های‌ تهران که خیلی هم دلپذیر است از مجموعه موزه‌های تهران دیدن کنند.

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :