• سه شنبه 4 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 14 شوال 1445
  • 2024 Apr 23
چهار شنبه 22 اسفند 1397
کد مطلب : 50816
+
-

ذوالنون مصری

قصه‌های کهن
ذوالنون مصری


نقل است که ذوالنون گفت: «اعرابی‌ای دیدم در طواف، با تنی نزار و زرد و استخوان گداخته. »
به او گفتم: تو محبی؟
گفت: بلی
گفتم: حبیب تو به تو نزدیک است یا از تو دور؟
گفت: نزدیک
گفتم: موافق است یا ناموافق؟
گفت: موافق
گفتم: حبیب تو، به تو نزدیک و تو به این زاری و نزاری؟
گفت: ندانسته‌ای که عذاب نزدیکی و موافقت، هزار بار سخت‌تر از عذاب دوری از مخالفت است.

تذکره..‌ الاولیا – عطار نیشابوری

این خبر را به اشتراک بگذارید