• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
پنج شنبه 9 اسفند 1397
کد مطلب : 49377
+
-

رضوان حکیم‌زاده، معاون ابتدایی وزیر آموزش و پرورش در گفت‌وگو با همشهری:

قصه‌نویسی امسال هم جای پیک نوروزی را می‌گیرد

قصه‌نویسی امسال هم جای پیک نوروزی را می‌گیرد

فهیمه طباطبایی/خبرنگار

سال گذشته که برای نخستین‌بار وزارت آموزش و پرورش رسما در رسانه‌ها اعلام کرد دادن پیک نوروزی به دانش‌آموزان ممنوع است و قصه عید را جایگزین آن کرد، بسیاری از مدیران و معلمان مدارس به‌ویژه در مدارس غیردولتی، این دستور را نادیده گرفتند و انبوهی از تکالیف نوروزی را برای دانش‌آموزان خود باز هم برای تعطیلات تجویز کردند. استدلال آنها این بود که اولا آموزش و پرورش خیلی دیرهنگام این بخشنامه را صادر کرده و دوم اینکه اصولا چنین ایده‌ای درست نیست؛ چرا‌که دانش‌آموزان بیش از 2هفته از درس و مشق فاصله می‌گیرند و بسیاری از مواد درسی را به‌علت عدم‌تکرار فراموش می‌کنند. اینگونه بود که طرح قصه عید سال گذشته نافرجام ماند و بعد از نوروز مشخص نشد که چه تعداد دانش‌آموز در این طرح شرکت کردند و قصه‌ها به کدام نقطه رسید و استعدادهای برتر در این حوزه چه اتفاقی برایشان افتاد. اما معاونت آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش بنا دارد برای نوروز98 این طرح را بار دیگر اجرا کند ولی با تنوع بیشتر و با الزامات شدیدتر برای معلمانی که سال گذشته پشت به این ایده کرده و آن را جدی نگرفته‌اند. با رضوان حکیم‌زاده، معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش در این‌باره گفت‌وگویی اختصاصی در حاشیه نشست خبری داشتیم که در ادامه می‌خوانید.


خانم حکیم‌زاده، سال گذشته طرح حذف پیک نوروزی اجرا شد که موافقان و مخالفان زیادی داشت، برخی می‌گفتند که طرح‌های اینچنینی، دانش‌آموزان را از وظایف اصلی خودشان یعنی درس‌خواندن و تمرین‌کردن باز‌می‌دارد و باعث می‌شود که بعد از نوروز، کار معلم برای یادآوری دروسی مانند ریاضی، املا و علوم سخت شود، بنابراین آنها در این زمینه هم مانند سایر موارد دیگر از بخشنامه‌های وزارتی تبعیت نکردند و روال گذشته خود را پیش گرفتند. چرا قوانینی را در حوزه آموزش می‌گذارید که در مدارس قابلیت اجرایی ندارد؟
به‌طور کل برای اجرای هر ایده و برنامه تازه‌ای مقاومت‌هایی چه در آموزش و پرورش، چه در جامعه هدف یعنی معلم، دانش‌آموز یا خانواده‌ها وجود دارد که به هیچ‌وجه حاضر نیستند به نوآوری‌ها آری بگویند، «قصه عید» هم از این ماجرا مستثنی نیست. سال گذشته وقتی این ایده را مطرح کردیم، همین نقدهایی که شما کردید، مطرح شد و رصدهای اداره کل ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات مردمی آموزش و پرورش نشان داد که تعدادی از مدارس به‌خصوص در تهران نسبت به آن بی‌توجه بودند و در نهایت کار خودشان را کردند، ما امسال این بخشنامه را زودتر ابلاغ کردیم تا بهانه دیگری نباشد و همچنین به صراحت اعلام کرده و می‌کنیم که هیچ مدرسه ابتدایی حق ندارد به دانش‌آموزان پیک نوروزی بدهد و خود را تافته جدا‌بافته‌ای حساب کند. این طرح همگانی است و تمام مدارس اعم از دولتی و غیردولتی موظف به اجرای آن هستند. فقط تأکید ما این است که معلمان کتاب خاصی را معرفی نکنند و اجازه دهند بچه‌ها در این زمینه اختیار عمل داشته باشند.

در نهایت سرانجام داستان‌هایی که بچه‌ها سال گذشته نوشته بودند، چه شد؟ اصلا نفرات برتر انتخاب شدند یا نه؟ چون قرار بود استعدادهای برتر در این زمینه شناسایی و برای پرورش آنها اقداماتی در داخل آموزش و پرورش صورت گیرد.
سال گذشته در حاشیه جشنواره جابر‌بن‌حیان که مختص فعالیت‌های پژوهشی- تحقیقاتی دانش‌آموزان دوره ابتدایی برگزار می‌شود، نمایشگاه داستان‌های منتخب دانش‌آموزان برگزار شد که مورد استقبال هم قرار گرفت، امسال بنا داریم با همکاری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آثار منتخب را در هفته معلم به نمایش بگذاریم و از این دانش‌آموزان تقدیر کنیم. البته این را بگویم که تأکید ما این بود که معلمان هر کلاس، داستان‌ها را به دقت بخوانند و از همه بچه‌ها تشکر کنند، شیوه ما این نبوده و نیست که بچه‌ها را طی مسابقه‌ای با هم مقایسه کنیم، چون این شیوه تربیتی - آموزشی را غلط و مردود می‌دانیم.

پرونده داستان عید را ببندیم و به موضوع تکلیف‌های مهارت‌محور بپردازیم، نخستین‌بار که این ایده را مطرح کردید، گفتید که همه مدارس ابتدایی موظف به اجرای آن هستند، بعدا که نقدها و چالش‌های اجرای آن در کلاس‌های شلوغ و پر‌جمعیت مطرح شد، گفتید که در کلاس‌های زیر 25نفره که امکان انجام تکالیف درسی در مدرسه وجود دارد، معلمان می‌توانند برای خانه تکالیف مهارت‌محور تجویز کنند، اما حالا می‌بینیم که این طرح در کلاس‌های شلوغ اجرا می‌شود، آیا این باعث افت آموزشی کودکان نمی‌شود؟
ما از همان ابتدا گفتیم که اگر کلاس‌های درسی هستند که معلم توانایی اجرای این طرح را دارد ولو اینکه جمعیت کلاسش 40نفره باشد، می‌تواند آن را اجرا کند، ولی پایه و اساس را گذاشتیم روی کلاس‌هایی با ظرفیت 25نفر که خلوت‌تر هستند تا حداقل این مدل از آموزش را به مرور از طریق این مدارس پیاده کنیم تا در ادامه بشود آن را به بقیه تعمیم داد. به‌نظر ما این شیوه تکلیف‌دادن باعث پیشرفت دیگر ابعاد انسانی کودکان خواهد شد و تربیت کاملی را به‌همراه خواهد داشت.

بحث کاهش خشونت در مدارس ابتدایی هم یکی از مسائلی است که شما در نشست خبری‌تان به آن اشاره کردید، تنبیه بدنی یکی از مصادیق خشونت در بین دانش‌آموزان است، برای حل همیشگی این موضوع به جای راه‌حل‌های مقطعی یعنی توبیخ و اخراج معلم فکری کرده‌اید یا موضوع چیز دیگری است؟
خشونت در مدارس مدل‌ها و اندازه‌های متفاوتی دارد و همه ما در طول دوران تحصیلمان حداقل یک‌بار نوعی از خشونت را تجربه کرده‌‌ایم. مثلا مقایسه‌کردن دانش‌آموزان با یکدیگر، تکه‌های کلامی معلم، تبعیض در نمره‌دادن، توجه تبعیض‌آمیز معلم و مسئولان مدرسه به دانش‌آموزان خاص و بی‌توجهی به کودکان بازیگوش و... که تنبیه بدنی نوع حاد و بالای آن است که در رسانه‌ها و افکار عمومی مطرح می‌شود. ما به‌دنبال این هستیم که با توانمند‌سازی‌ معلمان و مدیران مدارس، میزان این خشونت‌ها را تا حد ممکن کاهش دهیم تا محیط مدرسه برای دانش‌‌آموزان مطلوب‌تر با تجربه‌های لذت‌بخش‌تر شود.

می‌شود جزئی‌تر درباره نوع آموزش معلمان توضیح دهید؟
به‌نظر ما مدرسه فقط یک فضای فیزیکی نیست که در آن محتویات آموزشی ارائه شود، بلکه مدرسه فضایی است که دارای ابعاد روانی، عاطفی، تعاملی و اجتماعی است که اگر این ارکان در آن به آرامش برسند و منطقی حرکت کنند، دانش‌آموز مدرسه را بر هر مکان دیگری ترجیح می‌د‌هد حتی اگر از نظر فیزیکی مدرسه خیلی مهیا و دارای امکانات نباشد. شما فرض کنید دانش‌آموزی به جای احساس تبعیض، حس برخورد عادلانه از سوی معلم یا ناظم خود داشته باشد، یا حس کند حضور او در کلاس مانند سایر دوستانش ارزشمند است یا در همه فعالیت‌ها مشارکت داده شود، قطعا او دیگر هراس مدرسه نخواهد داشت.

چندی پیش یکی از خبرگزاری‌ها از برخورد یک مدرسه ابتدایی با دانش‌آموز اوتیسمی خبر داده و در مصاحبه‌اش با مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران آمده بود که والدین دانش‌آموزان خواهان خروج این کودک از کلاس درس شده‌اند، آیا واقعا باید این دانش‌آموزان جدا شده و به مدارس استثنایی بروند یا باید مدارس عادی را برای حضور آنها فراهم کرد؟
چند سال پیش در آموزش و پرورش طرحی مصوب شد با عنوان طرح فراگیر که در آن دانش‌آموزانی که از لحاظ ذهنی در مرز بین استثنایی و عادی هستند، به مدارس معمولی بروند، به‌نظر من این طرح بسیار مترقی است، چون نگاه انسانی به کودکان با نیازهای ویژه دارد و می‌خواهد آنها در محیط عادی زندگی کنند. از سویی ما باید به دانش‌آموزان عادی طرز برخورد و مواجهه با چنین افرادی را از سنین کودکی یاد بدهیم و به آنها بفهمانیم که حضور این افراد در جامعه طبیعی و حق مسلم آنهاست و باید در کنار آنها درس خواند، زندگی کرد، ادامه تحصیل داد و کار کرد. در این‌باره ما نشست مشترکی با سازمان آموزش و پرورش استثنایی و سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی داشته‌ایم تا ببینیم چگونه می‌شود این موضوع را بین معلمان، دانش‌آموزان و والدین آنها تبیین کرد. البته توانمند‌سازی‌ معلمان در حال انجام است اما بقیه جامعه هدف نیز در این‌باره باید آموزش ببینند.


3نکته کلیدی از نشست خبری معاون آموزش ابتدایی آموزش و پرورش با خبرنگاران

  یک: درباره دانش‌آموزان بازمانده از تحصیل، جلسه‌ای را با سازمان‌های متولی ازجمله ثبت احوال، وزارت رفاه، وزارت ارتباطات، دادگستری، صدا و سیما برای شناسایی، جذب و نگهداشت دانش‌آموزان داشته‌ایم و روی تقسیم کار ملی توافق کردیم که دیگر وزارت آموزش‌و‌پرورش و وزارت رفاه در این زمینه تنها نباشند و سهم هر دستگاه در هر مرحله مشخص شود؛ مثلاً اینکه شناسایی دانش‌آموز و جذب آن بر عهده کدام نهاد است؛ البته آموزش بر عهده وزارت آموزش و پرورش است و برای نگهداشت دانش‌آموز و اینکه به چرخه ترک تحصیل برنگردد هم توافقاتی داشتیم.

  دو: درباره تشکیل اتاق اسباب‌بازی‌ها در مدارس ابتدایی، انتشار یک عکس در رسانه‌ها این شائبه را به‌وجود آورد که فقط در مدارس غیردولتی این طرح پیاده شده و مدارس دولتی توانایی اجرای آن را ندارند؛ درحالی‌که از هر 100مدرسه‌ای که در هر استان برای این کار درنظر گرفته‌ایم 80درصد آنها دولتی و نزدیک 20درصد آنها غیردولتی هستند که این میزان هم طبیعی است چرا که ما به همین میزان مدرسه غیردولتی در کشور داریم. ما برای توافق با شرکت‌های مختلف در زمینه تجهیز امکانات بازی در مدارس، با آنهایی صحبت کردیم که دنبال منافع مالی حداکثری نبودند و می‌توانستند نیازهای مدارس دولتی را هم در کنار مدارس غیردولتی تامین کنند. در یک کلام باید بگویم تبعیضی در این‌باره قائل نشدیم.
  سه: مدرسه‌محوری به جای ارائه برنامه‌های دیکته شده از حوزه ستادی از اولویت‌های اصلی ما در آموزش و پرورش است. سعی داریم فعالیت‌هایی را به‌عهده آموزش و پرورش استان‌ها بگذاریم؛ مثلاً به جای اینکه بگوییم همه درس‌پژوهی انجام دهند بگوییم استان‌های مختلف خودشان برای توانمندسازی معلمان کاری کنند، همچنین در راستای شادابی و نشاط مدارس، ایده‌ها و طرح‌های خود را پیاده کنند و ما در مرکز فقط یک نظارت کلی روی آنها داشته باشیم.

این خبر را به اشتراک بگذارید