• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
یکشنبه 5 اسفند 1397
کد مطلب : 48883
+
-

آیا ما ملت شوخ‌طبعی هستیم؟

سواد شوخ‌طبعی نداریم

جلال مرادی روانشناس: ما ایرانی‌ها طنز فرح‌بخش نداریم و بیشتر از طنز برای بیان دغدغه‌ها و ناکامی‌ها استفاده می‌کنیم

سواد شوخ‌طبعی نداریم

شبنم سیدمجیدی

ما ملت شوخ‌طبعی هستیم؟ مایی که برای همه‌‌چیز جوک می‌سازیم! امروز راجع به کادوهای ولنتاین جوک می‌سازیم و از خرس و شکلات جریان می‌سازیم، روزی دیگر جوک می‌سازیم راجع به صف‌های گوشت و پراید 45میلیون‌تومانی،جوک می‌سازیم راجع به زلزله! راجع به... تجاوز! بله ما از موضوعی به قباحت و زشتی تجاوز هم جوک می‌سازیم. آیا ما آدم‌های خوشحالی هستیم که دلمان می‌خواهد به همه‌‌چیز بخندیم؟ آدم‌های الکی‌خوش؟ این حجم از طنازی ما از کجا می‌آید؟ اگر این همه شوخ‌طبعیم، چرا همیشه در هر تحقیقی ما را به‌عنوان مردمی غمگین یا عصبانی می‌شناسند؟  جلال مرادی- روانشناس-جواب این سؤال را می‌دهد و آب پاکی را روی دست همه‌مان می‌ریزد.

 او می‌گوید: ما از اساس مردم شوخ‌طبعی نیستیم! طبق گفته او شوخ‌طبعی یا مزاح به تمایل اشخاص به ارائه تجربیات شخصی به‌صورت تفریحی گفته می‌شود و کسی که توانایی درک یا بیان جنبه‌های طنزآمیز موقعیت‌ها را داشته باشد به او شوخ‌طبع می‌گویند. شوخ طبعی یکی از جنبه‌های سلامت روان است. اگر  افراد جامعه‌ای چنین توانایی‌ای را در خود پرورش داده باشند، تفریح و سرگرمی و شوخ طبعی داشته باشند، یعنی آن جامعه سالم است. شوخ‌طبعی واقعی، پیوند‌دهنده است. وقتی افراد به‌دنبال ارتباط نزدیک و صمیمی با دیگران هستند، به این نوع شوخ‌طبعی می‌پردازند. در شوخ‌طبعی، شخصیت کسی تحقیر نمی‌شود، فقط در بیان جملات یا اجرای موقعیت‌ها اغراق می‌شود. طنز باید در یک موقعیت ذاتی اغراق‌آمیز اتفاق بیفتد مثل کارهای چارلی چاپلین. این دکتر روانشناس می گوید: ما در ایران با این مقوله خیلی آشنایی نداریم. 

بیشتر تجربه ما از طنز، در قالب کاریکلماتور و کنایه است؛ یعنی فرد دچار یک‌سری دغدغه‌ها و ناکامی‌هاست ولی با توجه به اینکه زبان طرف مقابلش زبان تهدید است، به جای آنکه دغدغه‌هایش را مستقیم بگوید، آن را در قالب کنایه بیان می‌کند. در تاریخمان نیز نمونه‌های زیادی در این زمینه داریم. حتی طنز ملانصرالدین یا کارهای گل‌آقا هم به همین شکل بود. آنها در قالب طنز به موقعیت‌های مختلف کنایه می‌زدند.

مرادی می‌گوید: شوخ‌طبعی جامعه ایران، شوخ‌طبعی پرخاشگرانه است. در این سبک، گروهی علیه گروه دیگر حرف‌ها و رفتارهایی را به‌کار می‌برند و یک گروه توسط گروه دیگر تحقیر می‌شود. شوخ‌طبعی ایرانی‌ها از یک طرف دیگر خودشکن است که محصول تفکر تقابلی ما با کشورها و شرایط دیگر است؛ مثلا کالای ایرانی را تحقیر یا آداب معاشرت ایرانی را تحقیر می‌کنیم؛ مثلا در شوخی‌هایمان می‌گوییم روزنامه‌های ایران به درد شیشه پاک کردن می‌خورد. این بیشتر از آنکه شوخ‌طبعی باشد، تحقیر و خودشکنی است.

طنز ایرانی، از نوع خودآزارنده

ما مردم در خیلی از موقعیت‌ها، مستاصل می‌شویم. ما نمی‌دانیم باید در برابر تورم صددرصدی چه کنیم . نمی‌دانیم باید در برابر تصادفات که در کشورمان کم هم اتفاق نمی‌افتد، چه کنیم. ما مستاصلیم، پس به شوخی پناه می‌بریم؛ آن هم از نوع خودآزارنده.

جلال مرادی با تأیید این موضوع بیان می‌کند: شوخ طبعی از نوع ایرانی یک نوع ابزار برای کاهش استرس است. واکنش ما نسبت به گرانی‌ها و تصمیم‌گیری‌های سیاسی یا صحبت‌‌های مسئولان‌،دقیقا از همان نوع شوخی خودآزارنده است. ما وقتی درباره اشتباهات مدیریتی صحبت می‌کنیم به خیلی‌ها برمی‌خورد. برای همین ما جرأت بیان مسئله و مواجهه با مشکلات را نداریم. طنز تبدیل به زبان صداقت ما شده است. چون فرد نمی‌تواند به زبان ساده مسائل را مطرح کند و با آن کنار بیاید، بنابراین مجبور است از زبان طنز استفاده کند.
این روانشناس درباره اینکه آیا خندیدن به‌طور کلی تأثیری بر حال خوب افراد می‌گذارد یا نه، می‌گوید: ما در روان جنبه‌ای داریم به اسم احساس سرخوشی یا شادمانی. شادمانی برای افرادی ایجاد می‌شود که بتوانند نیازهای زیستی و ارتباطی خود را بدون تنش برطرف کنند؛ مثلا اوقات ‌خوش، حالتی از رفتار است که فرد بدون دغدغه یک چای را در کنار یک نفر دیگر بخورد و دغدغه مالی نداشته باشد. ما کشور شادی نیستیم چون دائما با دلهره مواجهیم و نیازهای اساسی خود را نمی‌توانیم به راحتی برطرف کنیم. اگر وارد یک مغازه می‌شویم بیشتر از اینکه نگران کیفیت جنس باشیم نگران کم آمدن پولمان می‌شویم. وقتی مهمان داریم بیشتر از اینکه دغدغه این را داشته باشیم که چطور به مهمانمان خوش بگذرد، دغدغه تامین نیازهای اولیه را داریم. البته این موضوع به سبک تربیت و توقعات ما نیز برمی‌گردد. ما توقع داریم بهترین عروسی و پرهزینه‌ترین عروسی را برگزار کنیم. به جای آنکه به فکر یک شب شاد باشیم، باید با استرس بالای هزینه‌های مراسم مواجه شویم. پس ما آدم‌های شادی نیستیم چون سواد شاد بودن را نداریم.

بله ما بلد نیستیم چگونه شاد باشیم، اما دنبال راه درمان هستیم. چندبار در طول یک سال می‌شنوید که دوستانتان می‌گویند برویم فیلمی ببینیم که بخندیم، فیلم غصه‌دار دیگر بس است؟ در صدر فیلم‌های پرفروش هر سال فیلم‌های طنز قرار دارند.

مرادی می‌گوید: وقتی یک نفر اضطراب دارد، به پرخوری رومی‌آورد و اینگونه سعی می‌کند خود را آرام کند. استقبال ما از کالای طنز هم یک بازگشت روانی برای رسیدن به تعادل است. جامعه ما جامعه ناراحتی است، در نتیجه خوددرمانی می‌کند. مثل این است که وقتی خسته‌ای، بیشتر می‌خوابی. پس وقتی غمگینی، در تلاشی بین غمگینی و شادی بالانس ایجاد کنی. طنز بیشترین حالت بالانس را می‌تواند داشته باشد اما چون زبان طنزمان هم به جای شوخ‌طبعی، زبان کنایه است، باز می‌تواند برایمان به جای احساس فرح، آسیب به‌دنبال داشته باشد.

تفکیک واقعیت از شوخی

مرادی درباره اینکه آیا استفاده زیاد از طنز و شوخی در مقابل مسائل مهم و جدی، باعث عادی‌سازی‌ این مسائل می‌شود، می‌گوید: در تعریفی که روانشناسان شناختی می‌کنند، طنز یا شوخ‌طبعی به ما 3فرصت می‌دهد که مسئله را بهتر درک کنیم؛ اول اینکه باعث کم شدن استرس ناشی از قرار گرفتن در یک موقعیت استرس‌زا می‌شود. دوم اینکه باعث می‌شود در یک موقعیت رسمی بتوانیم خود واقعیمان را نشان بدهیم. سوم اینکه فرصت می‌دهد از جنبه‌های مختلف به یک موضوع جدی نگاه کنیم. به ما فرصت می‌دهد آرام شویم و دوباره به موضوع نگاه کنیم. بله اگر در مورد موضوعاتی جدی و مهم مثل اختلاس‌ها یا مسائل خارجی و... از این ابزار استفاده کنیم، می‌تواند آسیب‌زا باشد. اتفاقا سیاستمداران برای اینکه میزان خشم مردم را کاهش دهند حتی به تولید و ترویج جوک‌ها هم اقدام می‌کنند. شوخی با یک موضوع می‌تواند عاملی برای زود کنار آمدن با آن باشد. باید به جامعه آموزش داد که فلسفه جوک‌ساختن درباره یک موضوع واقعی و جدی چیست. باید بتوانیم به جامعه بگوییم که این شوخی است برای بیان یک موضوع جدی. اینجا قبح مسئله شکسته نمی‌شود، اما اگر جرأت بیان مسئله اصلی را نداشته باشیم و فقط شوخی را به مردم معرفی کنیم، شعور ما به این باور می‌رسد که در صف ماندن، گرانی و کشته‌شدن آدم‌ها شوخی است. چون زبان واقعیت را ندیده‌ایم، بنابراین امکان تفکیک این دو را از هم نداریم. مرادی ادامه می‌دهد: جالبی‌اش این است که شوخ‌طبعی یک مهارت و قابل‌آموزش است. اگر از این مهارت بدون ایجاد فضای تحقیر، فضای خودشکنانه، دگرشکنانه یا بازدارنده استفاده شود، می‌تواند مفید باشد. زمانی کاربرد مفید و فرح‌بخش دارد و می‌تواند عامل کاهش استرس باشد که در کنار بیان طنزآمیز، فرصت و ظرفیت بیان واقعی همان موضوع را هم ایجاد کنیم. خیلی جدی باید به این موضوع نگاه کنیم که جامعه غمگینی داریم و باید مردم را شاد کنیم تا بتوانیم با موضوعات کنار بیاییم. آن‌قدر با هر چیز جدی شوخی می‌کنیم و شوخی شوخی غمگین می‌شویم، حتی یک جاهایی دیگر مرز بین شوخی و جدی‌مان را نمی‌دانیم. به خیلی از جوک‌هایمان می‌خندیم، اما خنده‌ای که تلخ‌تر از زهر است. یادمان باشد شوخ‌طبعی فقط قبح مسائل اجتماعی و اقتصادی را نمی‌شکند، می‌تواند قبح خشونت را هم بشکند. یک ابزار با 2نتیجه متفاوت است؛ می‌تواند مفید باشد یا اینکه می‌تواند خود باعث بروز مشکلات شود.

این خبر را به اشتراک بگذارید