• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
شنبه 13 بهمن 1397
کد مطلب : 46686
+
-

ریشه‌های فرهنگی یک باخت

باخت ایران مقابل ژاپن در بازی نیمه‌نهایی جام‌ملت‌های آسیا و اتفاقاتی که در این بازی رخ داد، بهانه‌ای شد تا تحلیلگران اجتماعی و پژوهشگران و روانشناسان از زاویه‌ای دیگر به این مسئله نگاه کنند. فارغ از اشتباهات فنی، گل اول ژاپن در حالی به ثمر رسید که بازیکنان به‌جای دنبال کردن جریان بازی به‌دنبال اعتراض به داور بودند؛ صحنه‌ای تکراری که شاید در طول برگزاری مسابقات لیگ فوتبال ایران بارها و بارها شاهد آن بوده‌ایم. از دیدگاه برخی جامعه‌شناسان و روانشناسان این پدیده، مستقیم از دل جامعه برآمده‌است؛ پدیده‌ای که شاید بروز آن در قاب سبز فوتبال می‌توانست توجه خیل عظیمی از مردم را به‌ خود جلب کند، درحالی‌که در زندگی روزمره می‌توانیم به سهولت چنین صحنه‌هایی را مشاهده کنیم. دکتر پرویز پیران پس از بازی و شکست ایران با پرداختن به این موضوع، اتفاقات رخ‌داده را برآمده از فروپاشی اخلاق در جامعه دانست  آیا می‌توان فوتبال را از زاویه فرهنگ ایرانی و وضعیت اخلاق در جامعه بررسی کرد؟ همشهری در راستای بررسی دقیق‌تر این مسئله با جامعه‌شناسان و استادان دانشگاه صحبت کرده و نظر و تحلیل‌شان را درباره این خصوصیت ظاهرا همه‌گیر ایرانی‌ها جویا شده است.
  دکترصنعتی: خشونت ابزار رسیدن به هدف شده است
دکتر محمد صنعتی، روانپزشک و دانشیار دانشگاه علوم پزشکی تهران در این زمینه گفت: «اتفاقاتی که در بازی فوتبال رخ داده می‌تواند برآمده از بداخلاقی نهادینه‌شده در جامعه باشد. اما لزوم استفاده از عرفان شرقی و پویا در این زمینه را نمی‌توانم به‌عنوان راهکاری برای حل این معضل بدانم. اینجا سؤالی که پیش می‌آید این است که آیا کشورهای در حال توسعه به چنین عرفانی روی آورده‌اند که اکنون در فضاهای فوتبال‌شان بداخلاقی را مشاهده نمی‌کنیم؟ با این حال نمی‌توانیم نهادینه‌شدن بداخلاقی در جامعه را منکر شویم. در بین ما مردمی زندگی می‌کنند که باور دارند فقط با اتکا به خشونت می‌توانند نیازهای خود را تأمین کنند. بارها و بارها در بین مراجعه‌کنندگان خود دیده‌ام که افراد خشونت را یک ابزار برای دستیابی به اهداف خود عنوان کرده‌اند و تصور می‌کنند راه دیگری برای رسیدن به موفقیت وجود ندارد. ما هیچ‌وقت فکر نکرده‌ایم که گفت‌وگو می‌تواند راه‌حل مناسب‌تری باشد. این موضوع نیز ریشه در تاریخ ما دارد. در طول تاریخ ایران صاحب امپراتوری بوده که فقط جنگ کرده‌است و یا در این جنگ‌ها پیروز شده یا شکست خورده. گفت‌وگو کجای این تاریخ بوده‌است؟ ما در فرهنگمان گفت‌وگو نداشته‌ایم. آنقدر برای پرخاشگری ارزش قائلیم که وقتی با چنین صحنه‌هایی روبه‌رو می‌شویم، تعجب نمی‌کنم. به‌عنوان روانپزشک قاعدتا باید موافق بهره‌گیری از عرفان پویا باشم اما وقتی فرهنگ ما براساس شعر و عرفان بنا شده، شاید این نوع خشونت هم نوعی عرفان باشد. این بحث مفصلی است که نیازمند زمان بیشتری برای پرداختن به آن است و نمی‌توان در چند جمله به‌خوبی مفهوم را بیان کرد. به همین‌خاطر امیدوارم سوءبرداشتی از این صحبت‌ها نشود.»
  دکترجلالی: یادآوری ناکامی‌های تاریخی تنش‌زا می‌شود
دکتر امیرحسین جلالی، روانشناس و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم‌پزشکی ایران نیز درباره اتفاقات رخ‌داده در بازی ایران و ژاپن و همچنین رویکردی عرفانی برای حل این معضلات گفت: «نگاه روانشناختی با عرفان پویا نزدیک است اما برای من ارتباط این 2موضوع تعجب‌برانگیز است. نوک پیکان عرفان به سوی درون هر انسان است و می‌تواند درونگرایی را ترویج کند اما در این پدیده ما درگیر وضعیت اخلاقی هستیم و نیازمندیم تصمیمات ویژه‌ای در این زمینه بگیریم. براساس پژوهش‌های صورت‌گرفته توسط تحلیلگران بی‌طرف در این مورد، اختلال روانی در همه کشورهای مدرن نیز وجود دارد. این تحقیق‌ها نشان می‌دهد موج سومی در این زمینه نیز در حال تدارک بوده و بروز آن را می‌توانیم مشاهده کنیم. اما آنچه در ایران دیده می‌شود شاید تعجب‌برانگیز‌تر باشد. در ایران شاهد خودکشی کمتری هستیم، درحالی‌که ظاهرا افرادی افسرده و پرخاشگر به‌نظر می‌رسیم. به همین دلیل این مسائل را باید در روان افراد جست‌وجو کنیم. موضوعی که موجود دارد این است؛ تصوری که از تاریخ کشورمان داریم بسیار درخشان است اما وقتی به تاریخ 500سال اخیر نگاه می‌کنیم غیر از ناکامی و شکست چیز دیگری نمی‌توانیم شاهد باشیم. به این موضوع، ناخودآگاه گروهی می‌گویند. در چنین فرهنگی وقتی شکست کوچک یا بزرگی رخ می‌دهد، یادآور ناکامی‌های تلخ گذشته و تاریخی می‌شود و با خود واکنش تندی را به همراه می‌آورد. تمام بی‌ارزش‌سازی‌ها، ایده‌آل‌سازی‌‌ها، قهرمان‌سازی‌‌ها و... نتیجه ناکامی و تنش جامعه‌ای است که سال‌ها شکست به آنها تحمیل شده، و تنها راه خروج از این وضعیت همبستگی جمعی است. به‌طور مثال رسانه‌ها در 2دهه گذشته آنقدر سرکوب شده‌اند و خودسانسوری کرده‌اند که برای فرار از این شرایط رو به موضوعات کم‌ضررتر آورده‌اند و به‌نوعی شکست را می‌پذیرند قبل از اینکه سرکوب شوند. این فرهنگ در جامعه نیز وجود دارد. افراد زیادی هستند که وقتی کوچک‌ترین شکستی می‌خورند آن‌ را در امتداد همه شکست‌های خود می‌دانند. این همه تحلیل تلخ بعد از شکست ایران مقابل ژاپن نشانه همین رویکرد جامعه است. واقعیت این است که این تنها یک شکست بود اما چون مردمان شکست‌خورده‌ای هستیم، بعد از هر شکست چنین رفتارهایی را از خود بروز می‌دهیم. در مقابل چنین شکست‌هایی جامعه 3انتخاب پیش‌‌روی خود می‌بیند؛ گرایش به عرفان، افیون و مهاجرت. هر 3مورد، فرار از قبول شکست است. افیون و عرفان فرار به درون و مهاجرت فرار به بیرون است، و این پدیده جدیدی نیست. وقتی پیش از شروع مسابقات بارها و بارها موضوع حسرت چندین‌ساله و امید به شکسته شدن این حسرت را عنوان می‌کنیم، در واقع بار بازیکنان را بیشتر کرده‌ایم و از آنها انتظاری فرای توانشان داریم. این رفتار آدم‌های شکست‌خورده ‌است. آنها بدون شناخت از توانایی‌های خود توقع انجام دادن کارهایی را در خود می‌پرورانند که در نهایت منجر به شکست می‌شود. راه‌حل این معضل اجتماعی چیست؟ الان در این نقطه سیاستمداران باید تصمیم جدی بگیرند. بیش از اینکه فرورفتن در پیله انزوا بتواند به شرایط ما کمک کند، کار جمعی می‌تواند درد را دوا کند و در چنین شرایطی هر فردی از خودش باید شروع کند. البته نیاز به ‌کار تجملاتی نیست و تنها روحیه جمعی می‌تواند بار دیگر وضعیت اخلاق را احیا کند.‌»
  دکتررحمتی: قانون‌پذیر نیستیم
دکتر محمدمهدی رحمتی، عضو هیأت علمی دانشگاه گیلان درباره معضلات بداخلاقی در جامعه و روش‌های مقابله با آن گفت: «‌جامعه‌شناسی در واقع روانشناسی ناظر بر افراد در گروه است که بی‌ارتباط با فرهنگ عمومی جامعه نیست. خشونت در همه جوامع وجود دارد و شدت آن کم و زیاد است. اما این پدیده ریشه در جنبه‌های تاریخی دارد. وقتی به بازی ایران و اتفاقات آن نگاه می‌کنیم عوامل پیشینی دارد. این عوامل شامل مؤلفه‌هایی هستند که با مدیریت می‌توانستیم نحوه کنش جمعی در مواجهه با حالت‌های مختلف را آموزش دهیم. اگر در اردوهای آماده‌سازی‌ حالات مواجهه با شکست و پیروزی (که علاقه دارم در مورد ورزش برد و باخت را استفاده کنم) را آموزش دهیم شاید با چنین صحنه‌هایی مواجه نشویم. بارها در این زمینه نقدهایی داشته‌ام که در اردو‌های آماده‌سازی تنها به پرورش عضلات و نیرومندی آنها پرداخته می‌شود اما هیچ‌گاه در زمینه مسائل فرهنگی با بازیکنان به‌طور جدی صحبت نشده‌است. تنها فعالیت‌های فرهنگی با برنامه‌ریزی‌های مناسبتی همراه بوده اما هیچ‌گاه با بازیکنان در مورد اینکه در وضعیت‌های مختلف و شرایطی که خلاف انتظار آنهاست چگونه رفتار کنند، صحبتی نشده. در مورد برخورد با داوران که رفتار بازیکنان تأسفبار است؛ رفتاری که در فوتبال ما رایج شده. در جام‌جهانی تنها کشوری که حتی به سیستم VAR اعتراض داشت ما بودیم. بعد از بازی ایران و ژاپن در مورد اینکه رفتار بازیکنان بی‌تجربه بود خواندم و تعجب کردم. اینها بازیکنان باتجربه‌ای هستند و در کشورهای مختلفی بازی کرده‌اند و با آگاهی از اینکه اعتراضات به داوری تأثیری در نتیجه ندارد، این رفتار را انتخاب می‌کنند. این موضوع ارتباط با مؤلفه‌های مختلفی ازجمله خانواده دارد. در واقع این رفتار را در جامعه نیز شاهد هستیم؛ رفتاری که برگرفته از تفکری است که قانون همیشه هم سفت و سخت نیست و می‌توان آن ‌را تغییر داد. این رفتار در جامعه با پارتی‌بازی، رانت، رابطه‌سالاری، فامیل‌بازی و... مشهود است. اما نمی‌دانیم که قانون در همه‌جای دنیا قابل انعطاف نیست. بسیاری از ما قانون‌پذیر نیستیم، درحالی‌که کشورهایی هستند که فاصله زیادی با فرهنگ ما دارند اما در عمل قانون‌پذیرتر از ما هستند. بازیکنان ایران در بازی با ژاپن نشان دادند که فاصله چندانی با این تیم از لحاظ فنی ندارند و پس از گل اول تیم از لحاظ احساسی فروپاشید؛ درحالی‌که مربی می‌توانست این موقعیت را پیش‌بینی کند و برای آن آموزش لازم را درنظر بگیرد.»

این خبر را به اشتراک بگذارید