• جمعه 31 فروردین 1403
  • الْجُمْعَة 10 شوال 1445
  • 2024 Apr 19
دو شنبه 1 بهمن 1397
کد مطلب : 45398
+
-

داستان 83

آن تابستان بلند

آن تابستان بلند

میلاد حسینی 

و محمدحسن شهسواری... یکی دیگر از نویسندگانی که در دهه80 توانست با نوشته‌هایش، مخاطب و اعتبار کسب کند. نویسنده‌ای که با مجموعه داستان «کلمه‌ها و ترکیب‌های کهنه» با وجود پخش ضعیفش توانست دیده شود و همین مجموعه تقریبا 2دهه بعد از در نشر چشمه تجدید‌چاپ شد. بعد از این کتاب، نخستین رمان نویسنده با موضوعی خاص منتشر شد و «پاگرد» بدل به رمانی شد مهم و خواندنی و حتی هنوز هم برخی منتقدان آن‌را بهترین کار نویسنده‌اش می‌دانند. پاگرد سال 83 منتشر شد و شهسواری در همان روزها داور جایزه‌ها و جشنواره‌هایی بود و نامی شناخته شده برای اهالی ادبیات و همین باعث شد نگاه‌ها به سوی رمانش بیشتر جلب شود و البته داوری درباره آن‌را هم سخت‌تر کند.

اما پاگرد درباره چیست و در چه دوره‌ای می‌گذرد؟ رمان اول محمدحسن شهسواری در حوادث اواخر دهه 70 و به‌طور دقیق‌تر در سال 78 در کوی دانشگاه می‌گذرد و لباس‌شخصی‌ها و موتورسوارها بخشی از بدنه رمان را شکل می‌دهند؛ در روزهای کوی دانشگاه و شلوغی‌هایی که چند روزی کشور را گیج کرده بود. بیژن در خیابان انقلاب میان شلوغی گیر می‌کند و فرار می‌کند تا کتک نخورد و در یک کوچه بن‌بست داخل یک خانه قدیمی کشیده می‌شود. بیژن و دختری جوان در پاگرد پله‌ها منتظر هستند و این شروع روایتی‌است که نویسنده در هر فصلش قصه‌ای نو به میان می‌کشد. شیوه‌ای که محمدحسن شهسواری بارها در رمان‌های دیگرش مانند «شب ممکن» و «میم عزیز» هم تکرار کرد و با شروع هر فصل گویی رمانی تازه آغاز شده است و روایت‌های جدا و پراکنده قرار است در نقطه‌هایی به هم برسند یا حتی اگر نرسند، یک جهان کلی را در روایت بسازند. گاه حتی روایت به عقب پرت می‌شود و کودکی وارد محله‌ای تازه می‌شود و همسایه جدیدشان، زنی بیوه است با پسری شر که عاشق دختر همسایه‌شان می‌شود. جایی در میانه جنگ، سربازها آماده نبرد می‌شوند، اواخر جنگ هشت‌ساله ایران و عراق است و آدم‌های داستان با گذاشته‌هایشان به داستان فراخوانده می‌شوند. 

محمدحسن شهسواری نویسنده‌ای‌ است که روایت‌کردن را بلد است و می‌تواند قصه‌ای بنویسد که با اجزایش باعث شود مخاطب آن را تا پایان با اشتیاق دنبال کند. داستان‌نویس با لحنی خونسرد خواننده را به میان گره‌ای دعوت می‌کند که خود با دقتی زیاد در جزئیات، آن را شکل‌ داده است. شهسواری انقلاب و وضعیت دانشگاه و اثر جنگ را محور یک روایت داستانی قرار داده و از نسلی روایت می‌کند که فرصت‌های زیادی را از دست داده و در اواخر دهه 80 خودش را در آستانه دنیای تازه و بازتر می‌بیند و پیش از درک جهان سودای تغییرش را در سر دارد.


 

این خبر را به اشتراک بگذارید