مرگ درختان با تبر تیز سوداگران چوب
قاچاقچیان جان درختان را ربودند
مریم سمائی
سرعت نابودی جنگلهای ایران به قدری شتابان است که فائو ایران را در میان ٦ کشور مخرب جنگلهای جهان قرار داده است. طبق آمارها در هر ثانیه ٣٦٠ مترمربع از مساحت جنگلهای ایران نابود شده است که اگر همین روند ادامه پیدا کند تا 60سال آینده چیزی از جنگلهای کشور باقی نخواهد ماند.این موضوعی است که کارشناسان از سالها قبل بهخصوص اوایل دهه70 درباره آن هشدار دادند و نیروی انسانی را مهمترین عامل در تخریب جنگلها عنوان کردند. البته خلأ قانونی در حفاظت از جنگلها هم به خوبی به چشم میخورد.
در سال 81 محمدرضا ابراهیمی، مدیرکل دفتر فنی حفاظت سازمان جنگلها و مراتع کشور در اینباره گفته بود:« در 136میلیون هکتار عرصههای منابع طبیعی که قریب به 80درصد مساحت کشور را دربرمیگیرد طبیعی است که رابطه خاصی بین عرصه و پارامترهای اجتماع و زندگی وجود دارد که شامل امور سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است لذا بدون درنظر گرفتن سایر پدیدههای اجتماعی و اقتصادی امکان دستیابی مطلوب به امر حفاظت مشکل است. روند این مسائل نشان میدهد که طی سالها با تغییرات اجتماعی و اقتصادی ایجاد شده تخلفات در عرصههای منابع طبیعی رو به گسترش رفته است. هرقدر این تغییرات بیشتر بوده ما بیشتر با تشدید تخریب مواجه بودهایم. اختلافات قومی یا مشکل عدماشتغال عوامل بسیار مهمی در بروز این اتفاقات بوده است. در مورد اخیر میبینیم که قشر جوان و جویای کار جامعه روستایی منبعی جز منابع طبیعی ندارد. داشتن چند راس دام و افزایش آن از یک سو و بیکاری از سوی دیگر موجبات تخریب مرتع میشوند. چرای مرتع که تمام میشود رو به جنگل میبرند و به همین ترتیب تعارضات هم افزون میشود».
سازمان حفاظت محیطزیست در همان سال اعلام کرد که بهدلیل بهرهبرداریهای بیش از اندازه در جنگلهای شمال، این جنگلها در آستانه نابودی قرار گرفتهاند و این خطه در مقابله با سیل های ویرانگر بدون دفاع میماند.
در اوایل دهه80 جنگلهای شمال بسیار فراتر از قابلیت رویشی سالانه مورد بهرهبرداری قرار گرفت. اغلب شهروندان ساکن در شهرهای شمالی دلیل تجاوز و نابودی این عرصههای حیاتی را به عملکرد دستگاههای دولتی مرتبط میدانستند و معتقد بودند که صدور مجوزهای متعدد برای ساختوساز، دلیل نابود شدن جنگلهاست. ساختوسازهای بیرویه شهرها و روستاها، برداشتهای غیرمجاز چوب، تبدیل اراضی جنگلی به باغات و مزارع و اجرای طرحهای عمرانی توسط دستگاههای دولتی از عوامل اصلی تخریب منابع جنگلی شمال بوده و هست.
از سوی دیگر بهدلیل خلأ قانونی در حفاظت از جنگلها، افراد سودجو اقدام به قاچاق چوب میکردند و با برداشتهای غیرمجاز، این منبع حیاتی را به مرز نابودی میکشاندند.
هر درخت جنگلی که نابود شود جدای از زیانهای میلیونی آن، چیزی حدود 40 تا 50سال زمان میبرد تا دوباره نهالی مانند آن بارور شود. این در حالی است که دزدان چوب بدون توجه به این مسائل اقدام به قاچاق چوب از جنگل میکردند و درصورت به دامافتادن برای هر مترمکعب چوب یعنی معادل 100تا 300هزار تومان چوب قاچاق، حدود 40هزار تومان جریمه میشدند.
در خبرهای سال 81 درباره افزایش درگیری بین قاچاقچیان چوب و نیروهای حفاظتی جنگل هم زیاد میخوانیم؛ بهعنوان مثال در روز 9آذر در یکی از صفحات روزنامه کیهان خبر از مجروحیت 10جنگلبان آستارایی توسط سوداگران چوب آمده است یا در روزنامه اطلاعات درباره قطع نخاع شدن معاون جنگلبانی و بردن پای یکی از مأموران حفاظت توسط قاچاقچیان مطلبی منتشر شده بود که همه نشان از کمبود تعداد نیروهای حفاظتی نسبت به منطقه تحت حفاظت و افزایش تعداد سوداگران چوب دارد.
رشتیهای فیلمبین
نتایج نظرسنجی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در مورد میزان مصرف کالاهای فرهنگی در جامعه در سال 81
شیوا نجفی
نظرسنجی درباره فعالیت و مصرف کالاهای فرهنگی در سال 81 با هدف دستیابی به اطلاعات کمّی در عرصه فرهنگ در 28مرکز استان نشان داد که میزان بهرهمندی خانوادهها از رسانه با بالارفتن شاخصهایی چون پایگاه اقتصادی و اجتماعی افراد افزایش یافته است. طبق بررسیهای بهعمل آمده، محصلان، دانشجویان و جوانان گروههای سنی 18تا 25سال بیشترین سهم استفاده از رسانهها را دارا بودند. نسبت خانوادههای دارای ویدئو به کل جمعیت 29.5درصد بود که تهران با 44.9درصد بیشترین و قم با 18.2درصد کمترین آمار را بهخود اختصاص میداد. همچنین سرانه زمانی استفاده از ویدئو 25دقیقه در هفته بود که رشت با 41دقیقه بیشترین و قم با 13دقیقه کمترین سرانه زمانی استفاده از ویدئو را داشتند. طبق این گزارش در 72.5درصد از خانوادهها استفاده از ضبط صوت رایج بود که بوشهر با 81.2درصد بیشترین و یاسوج با 53.6درصد کمترین دارندگان این وسیله ارتباطی بودند. میزان بهرهمندی خانوادهها از رادیو به کل جمعیت هم 80.9درصد بود که سمنان با 91.6درصد و یاسوج با 65.3درصد بهترتیب بالاترین و پایینترین رقم دارندگان رادیو بودند. زمان استفاده از رادیو در شبانه روز 85دقیقه محاسبه شده بود.
سال81 سرانه زمان استفاده از برنامههای تلویزیونی به 211دقیقه در شبانهروز میرسید. درصد استفادهکنندگان از تلویزیون نیز در کل جمعیت 96.2درصد بود که قزوین با 99.2درصد بالاترین و زاهدان با 91.1درصد پایینترین آمار دارندگان این وسیله ارتباطی را به خود اختصاص داده بودند.
جمعیت سینمارو نیز 24.1درصد افراد جامعه را تشکیل میدادند که رشت با 36.5درصد بیشترین آمار را بهخود اختصاص میداد. همچنین سرانه تماشای تئاتر در کل جمعیت، 0.08مرتبه در سال بود. به این ترتیب سرانه تماشای تئاتر در شبانهروز به 0.02دقیقه یعنی حدود صفر میرسید. همچنین سرانه مدت زمان مطالعه برای کل جمعیت 6.7دقیقه در شبانهروز بود که قزوین با 9.7درصد بالاترین سرانه زمانی مطالعه را بهخود اختصاص میداد. در این گزارش سرانه مطالعه مطبوعات در کل جمعیت 20.1دقیقه در شبانهروز اعلام شده بود.