برخورد نزدیک از نوع سوم
مسعود پویا
فیلمساز باهوشی که برخلاف اغلب همنسلانش در دهه60 و نیمه اول دهه70 دچار مصائب و مشکلات نشده بود، در کانون پرورش فکری به کنج عافیت نشست و کار خودش را کرد و فستیوال رفت و جایزهها گرفت و با «طعم گیلاس» خود را در کانون حاشیه و جنجال دید. بعد از جایزه روبرتو روسلینی برای «زندگی و دیگر هیچ» و راه یافتن «زیر درختان زیتون» به فهرست نامزدهای نخل طلا، کیارستمی چنان جایگاهی میان مدیران کن یافته بود که فیلمش ندید به بخش مسابقه راه یابد. مدیران کن امکان تماشای طعم گیلاس را نیافتند چون فیلم کیارستمی اجازه خروج از کشور نداشت و توسط اداره نظارت و ارزشیابی معاونت سینمایی توقیف شده بود. مشکل فیلم پرداختن به مضمون خودکشی بود و همه راهها برای حل مشکل به بنبست خورده بود. در نهایت با دخالت وزارت خارجه و مساعدت دکتر ولایتی مشکل حل شد و فیلم در آخرین لحظات به کن رسید. درباره رفع مشکل طعم گیلاس روایتی غیررسمی هم وجود دارد.
مسعود کیمیایی سال78 گفتوگویی درباره سعید امامی انجام داد و از دیدار خود و بهرام بیضایی با امامی در هتل لاله گفت. به روایت کیمیایی، در این دیدار از برخوردهایی که با فیلمسازان معتبر صورت میگیرد انتقاد میشود. امامی میپرسد مثلا کی؟ کیمیایی میگوید همین کیارستمی که نمیگذارید فیلمش به کن برود. بعد از این مکالمه امامی با تلفن صحبت کوتاهی میکند و خطاب به کیمیایی و بیضایی میگوید مشکل فیلم دوست شما هم حل شد.
طعم گیلاس در کن درخشید و بهصورت مشترک با یک فیلم آسیایی دیگر که آن هم درباره خودکشی بود («مارماهی» ساخته شوهه ایمامورا از ژاپن) نخل طلا را برد. اهداکننده نخل، کاترین دنوو بود و با اتفاقی که روی صحنه افتاد همه ایرانیهای حاضر در مراسم افتتاحیه، نگران واکنشها در ایران شدند.
بعدها کیارستمی روایت کرد: وقتی روی سن رفتم و برای پرهیز از دست دادن به خانم دنوو گفتم دستم کثیف است و او در عوض گونهام را بوسید.
خبرها خیلی زود به تهران مخابره شد و در بازگشت عدهای برای ادب کردن کیارستمی راهی فرودگاه مهرآباد شدند. برنده نخل طلا برای مواجه نشدن با جمعیت خشمگین، مخفیانه از فرودگاه خارج شد. در بهار پرامید76، نخل طلای کیارستمی چراغ اول را روشن کرد و چندروز بعد دوم خرداد از راه رسید.
* نحوه پوشش خبر دریافت جایزه نخل طلای جشنواره کن در روز دوشنبه 29 اردیبهشت سال 76 در صفحه اول دو روزنامه صبح و عصر تهران
بازگشت اسی دربهدر به خانه
شین. عزیزمنش
نمایش عمومی فیلم «آدم برفی» (داوود میرباقری) نماد بازشدن فضای فرهنگی کشور در سال76 بود؛ فیلمی از محصولات حوزه هنری درباره مهارجرت. بازی اکبری عبدی در نقش یک جوان اهل محله نواب که در استانبول برای دریافت گرین کارت باید خودش را به شکل یک زن درمیآورد و با یک مرد آمریکایی ازدواج میکرد، دلیل اصلی توقیف دوساله فیلم بود. مسئولان حوزه سعی کردند با نمایش فیلم با حضور نمایندگان مراجع و توضیح مسائل شرعی مربوط به زنپوشی و استفاده از کلاهگیس، راهی برای نمایش فیلم پیدا کنند. درحالیکه برخی از مراجع نمایش فیلم را بلا مانع دانسته بودند، وزارت ارشاد (میرسلیم) و معاونت سینمایی (ضرغامی) زیر بار اکران فیلم نرفتند. نسخه وی اچ اس فیلم که کیفیت بدی داشت توزیع شد و حجتالاسلام زم این اتفاق را روشی برای از اهمیت انداختن فیلم برای نمایش عمومی دانست. فیلم در نسخه بدون مجوز نمایشی بسیار محبوب بود. با روی کار آمدن عطاءالله مهاجرانی، سیفاللهداد پروانه نمایش آدم برفی را صادر کرد. آدم برفی پرفروشترین فیلم سال شد و برای بازیگرانش که همه در اوج بودند، محبوبیت بیشتری فراهم کرد.