حدیث زنده بر دار کردن
میلاد حسینی
و این آخرین باری است که کتابی از هوشنگ گلشیری در این صفحه معرفی میشود؛ رمانی که از اوایل دهه60 نوشتناش شروع شد و تا میانه دهه70 نوشتناش طول کشید و 3سال پیش از درگذشت نویسنده منتشر شد و یکی از کمدیدهشدهترین نوشتههای نویسندهاش محسوب میشود؛ گلشیریای که بسیاری از رمانها و حتی داستانهای کوتاهش بحثبرانگیز شد و یادداشتها و نقدهای زیادی پیرامونشان نوشته میشد. اما «جننامه» عملا هیچکدام اینها را ندید و بسیار کم دربارهاش صحبت شد و هیچوقت جدی نقد نشد یا تمجیدهای آنچنانی بهخودش دید و یا به کل نادیده گرفته شد؛ رمانی پانصدوچند صفحهای در 5 مجلس که به نوعی چکیده زندگی و جهانبینی رماننویس مهم عصر ماست. جننامه با کودکی پسری به نام حسین آغاز میشود؛ در حوالی پالایشگاهی در شهر آبادان با خانههایی با دیوارهای سیمانی و فضایی صنعتی. در مجلس اول، کودکی حسین زیر ذرهبین است و جزئیاتی از دهههای آغازین قرن 14شمسی تصویر میشود. برخی معتقدند روایتهایی که کودکی راوی را در جننامه شکل میدهد، بخشی از تجربههای خود هوشنگ گلشیری است در بچگی. و تأیید این نکته بخشی است که در اصفهان میگذرد و خانههای قدیمیای که روایت در آنها جلو میرود و اساسا راوی در این شهر وارد دور تازهای از زندگی و مجلسهای بعدی رمان میشود.
به جننامه که فکر میکنم به چه فکر میکنم؟ به کادوی تولد 18سالهگیام که همکلاسی قدیمی برایم همسایههای احمدِ محمود را آورد و روز بعدش رفتم همان کتابفروشی و با جننامه گلشیری تعویضاش کردم. و بعد اتفاقی عجیب افتاد و حین خواندنش متوجه شدم یک برگ از کتاب نیست و 2صفحه را از دست دادهام و کتابفروش هم نسخه دیگری نداشت تا عوضش کنم و مجبور به ادامه شدم و متأسفانه 2صفحه از کتاب را از دست دادم سر همین اتفاق ساده و چاپهای افست بیکیفیت و این از طنز روزگار است که باید کتابهایی را نخوانیم اما خیلی راحت نسخه افستش یافت میشود و دسترسی به آنها از کتابهای دیگر سادهتر هم هست و تنها ظاهرش شلخته است. تکه از دست رفته جایی بود همان اوایلِ داستان و پیشاز رسیدن به صفحهصد که در حیاط بزرگ خانهای قدیمی آفتاب میتابید به آب درون حوض و هندوانهای پاره و قاچ میشد و میرفت روی پیشدستیهای روی ایوان و نگاهِ مردی با ابهت که تکیه داده بود به پشتیای در ایوان. البته اینها یادماندهها و برداشت ذهنی من از آن صحنه است و نمیدانم چقدر وفادار ماندهام به صحنه! خاصه آنکه وسط صحنه 2 صفحه را به جلو پریدهام!
جننامه رمانی است رئال. در حالت کلی اما شانهبهشانه امر جادویی حرکت میکند و بدش نمیآید تناقضات زیست آدمهایش را با این شیوه پررنگتر کند. هوشنگ گلشیری تلاش کرده تا جننامهاش رمانی بزرگ شود و آدمهای زیادی را خلق کره و هرکدام شخصیتپردازی منحصر خودشان را دارند. گلشیری قدرت نثر و زبانش را با تخیلش در فضاسازی ترکیب کرده و نگاهی روشن انداخته به آداب و رسوم زیست ایرانی و مصایب این جنس از آدمی که سراسر در عصر التهاب زندگی کرده.