• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
چهار شنبه 19 دی 1397
کد مطلب : 44004
+
-

هاشمی یک جریان است

همشهری در دومین سالگرد درگذشت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی به بررسی میراث فکری و سیاسی وی پرداخت

یاد
هاشمی یک جریان است

محسن تولایی | خبر‌نگار

 2سال پس از عصر پراضطراب وخامت حال آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و سکته قلبی وی در یک استخر، میراث فکری او یک‌بار دیگر نسخه شفابخش نگرانی‌ها برای عبور از بحران‌های کشور  شناخته می‌شود. اندوه و حیرت جمعیت پشت میله‌های بیمارستان تجریش تهران در 19دی‌ماه95جای خود را به تشویش و سردرگمی ناشی از آینده ایران پشت حصارهای تحریم و کاهش سرمایه اجتماعی ایرانیان داده است. روش و رویه چهره انقلابی دیروز، رئیس‌جمهور دوران سازندگی و مصلحت‌اندیش نظام همچنان بخشی از راه‌حل‌ها و پاسخ به این آسیب‌هاست؛ اگر چنین نبود، یادش به نکوداشتی ختم می‌شد و مناصبش او را نیز همانند برخی هم‌مسلکانش به یاد نمی‌آوردند و به بوته فراموشی می‌سپردند. تجربه زیسته او در دنیای مدرن و سفرهای ایام جوانی‌اش به اروپا و آمریکا آنطور که حتی منتقدان و مخالفانش در مستند «هاشمی زنده است» روایت می‌کنند دهه‌ها بعد چهره متفاوتی از او در مقایسه با سایر انقلابیون می‌سازند و پیوند دائمی او با اقتضائات روز جامعه و کشور را در دوره سازندگی رقم می‌زنند. برگزاری همایش‌ها و پنل‌های مختلف سمیناری و دانشگاهی طی 2سال گذشته در جست‌وجوی پیوند زدن همین میراث فکری او به آینده کشور هستند. اما درس‌آموزه‌های هاشمی رفسنجانی برای حل‌وفصل معضلات داخلی و کاهش تنش روابط خارجی ایران در 40سالگی انقلاب چیست؟ اگر زنده بود اولویت کشور را در پرداختن به چالش‌های داخلی می‌دید یا راه‌حلی برای برون‌رفت از بن‌بست ایران مقابل تحریم‌های زورگویانه آمریکا می‌یافت؟ ایفای چنین نقش‌هایی تا چه حد وابسته به شخص او بود و چقدر به میراث‌داران فکری و جریانی‌اش ارث رسید؟

تشنج‌زدایی پس از جنگ

محمد هاشمی برادرش و چهره نزدیک به او در مجمع تشخیص مصلحت نظام موفقیت هاشمی را در پیوند زدن جنبه تئوریک شخصیت وی و عملگرا بودنش می‌داند و به همشهری می‌گوید: «بعد از جنگ و پذیرش قطعنامه در سال67شرایط کشور بسیار بد بود و طی 8سال جبهه بزرگی از کشورها تقریبا علیه ایران شکل گرفته بودند یا درمقابل تجاوز رژیم بعث بی‌طرفی می‌کردند؛ 2ابرقدرت آمریکا و شوروی پشت صدام بودند و شیوخ منطقه نیز همگی با صدام همراهی و به او کمک مالی می‌کردند. شرایط جنگ باعث شده بود تا ایران به‌تنهایی در مقابل بخش عمده‌ای از دنیا تضاد و درگیری داشته باشد. ایران روابط خوبی با دنیا نداشت و وقتی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی به ریاست‌جمهوری رسیدند برای تغییر این فضای بین‌المللی سیاست تشنج‌زدایی و تعامل سازنده را انتخاب کردند. بر همین اساس قرار بود ایران روابط بین‌المللی سازنده‌ای داشته باشد.» معاون اجرایی دولت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی پیگیری سیاست همزیستی مسالمت‌آمیز را بخش دوم سیاست خارجی دولت او درقبال همسایگان و منطقه عنوان می‌کند و می‌افزاید: «استراتژی آقای هاشمی برای حل بحران‌های بین‌المللی جنگ و دعوا نبود، بلکه تعامل سازنده و تنش‌زدایی بود. در سایه این استراتژی و سیاست نیز موفق شدند با بسیاری از کشورها روابط خوبی برقرار کنند، به‌طوری‌که بسیاری از کشورها در پروژه‌های سرمایه‌گذاری مشارکت کردند و وام‌های ارزان‌قیمت 2درصد به ایران دادند. کشورهای منطقه نیز بازار خوبی برای ایران شدند.» محمد هاشمی برگزاری کنفرانس سران اسلامی دهه70در تهران را یکی از نتایج سیاست مسالمت‌آمیز ایران درارتباط با کشورهای منطقه عنوان کرد که باید با نظر مساعد شیوخ منطقه مخصوصا عربستان انجام می‌شد؛ «رابطه ایران و عربستان به بهترین نحو اصلاح شد و حفظ احترام متقابل به امری پذیرفته میان شیعیانی که برای زیارت اماکن متبرکه به مدینه می‌رفتند مبدل شد. تجار و سیاسیون نیز رفت‌وآمد محترمانه‌ای به عربستان داشتند.»

علت تخریب تندروها

عضو سابق مجمع تشخیص مصلحت نظام اندیشه تنش‌زدایی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی را متبلور در برجام دولت تدبیروامید حسن روحانی توصیف کرد و افزود: «آمریکا و اروپا قبل از برجام ایران را محصور در موضوعات تحریم هسته‌ای کرده بودند ولی برجام فضایی شبیه قطعنامه جنگ به‌وجود آورد و می‌شد با همان استراتژی آقای هاشمی یعنی انتخاب سیاست تنش‌زدایی دستاوردهای دولت ایشان را تکرار کرد. آیت‌الله هاشمی در داخل نیز اقتصاد کشور را با رویکرد سازندگی، عمران و آبادی و مشارکت مردم پویا کرد و امروز یکی از گناهان نابخشودنی آیت‌الله هاشمی در ذهن عده‌ای تندرو همین است که چرا ایشان فضای اقتصادی کشور را باز کردند و چرا مردم را در عمران و سازندگی کشور مشارکت دادند؟ چون آقای هاشمی مردم را مشارکت داده بودند، به زعم این تندروها انحراف ایجاد شده و سهم آنها کم شده و به مردم رسیده است. تخریب‌ها علیه آقای هاشمی نیز با همین اتهام صورت می‌گیرد. در حوزه سیاسی نیز ایشان با اعتقاد به اصل مشارکت مردم و تصمیم‌گیری آنان در سرنوشت خودشان انتخابات خوبی برگزار کردند و شخصیتی همچون آقای خاتمی در یک رقابت سالم و عادلانه توانست رئیس‌جمهور شود. اینها تجربه‌های موفقی است که پس از پیروزی انقلاب نسبت به عملکرد آقای هاشمی سراغ داریم که همیشه کاربرد دارند و می‌توانند تکرار شوند.»

   می‌توانست یک دوره طلایی را رقم بزند

غلامعلی رجایی، مشاور سابق آیت‌الله هاشمی رفسنجانی نیز با اشاره به اینکه آموزه‌های آقای هاشمی در سیاست داخلی و خارجی همچنان می‌تواند ادامه پیدا کند گفت: «من معتقدم آقای هاشمی به‌علت حملاتی که به ایشان صورت می‌گیرد، تبدیل به یک جریان و مکتبی شده است که پررنگ‌ترین و قوی‌ترین عنصر آن می‌تواند اعتدال و واقع‌گرایی باشد. اگر جریانات سیاسی این قضیه را جدی‌تر بگیرند، به یک مفاهمه بهتری دست خواهد یافت، نمونه آن همسویی اعتدالیون که بخشی از اصولگرایان از جنس اصولگرایی هستند و ریشه آقای روحانی و دیگران نیز در همین جریان اصولگرایی با اصلاح‌طلبان است که منجر شد دولت برای 2دوره در اختیار این جریان قرار بگیرد.» مشاور شهردار تهران همچنین با اشاره به فرصت‌هایی که کشور در سال‌های پایانی فوت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی از دست داد تصریح کرد: «معتقدم کشور بعد از آقای هاشمی هزینه می‌دهد. هزینه نخست فقدان ایشان است و دوم هزینه ردصلاحیت ایشان در انتخابات ریاست‌جمهوری سال92بود که از اشتباهات بزرگ شورای نگهبان محسوب می‌شد. با منزلتی که آقای هاشمی داشت، اگر آن تصمیم اشتباه اتخاذ نمی‌شد و ایشان رئیس‌جمهور می‌شد می‌توانست در ارتباط نزدیک با رهبری انقلاب مذاکرات هسته‌ای را به سمت‌وسویی ببرد که برجام اینقدر دیر به نتیجه نرسد تا به ریاست‌جمهوری انسان غیرمتعادلی همچون ترامپ در آمریکا برنخورد. آقای هاشمی می‌توانست یک دوره طلایی را برای کشور در دوره آقای اوباما رقم بزند.»

رجایی افزود: «ایشان در دوره امام خمینی(ره) و پس از ایشان نشان داد که می‌تواند با آموزه‌های مکتب اعتدال و اسلام، کشور را در یک توازن منطقی و رو به جلو نگه دارد. کشور این هزینه را داد ولی دولت تدبیروامید با حمایت آقای هاشمی به مسئولیت رسید و با همان سیاست تنش‌زدایی آقای هاشمی برجام را به نتیجه رساند و ایران با قدرت مقابل 6کشور ظاهر شد. اگر آقای هاشمی در قید حیات بود این سیاست بالانس منطقه‌ای را دنبال می‌کرد، به‌خصوص درارتباط با عربستان سعودی که این فرصت‌ها از دست رفت. من شاهد بودم که ملک عبدالله شاه سعودی 2بار از آقای هاشمی برای سفر به عربستان دعوت کرد ولی آقای هاشمی امکان سفر پیدا نکرد، برای حج دعوت شدند و حتی در یک تعبیر غیرمنتظره در عرف دیپلماتیک نوشت که من دلتنگ شما هستم و زیر نامه را نیز با عنوان «اخوکم عبدالله؛ برادر شما عبدالله» امضا کرده بود. آقای هاشمی با هوش بالایی که در معادلات سیاسی داشت و با اختیاراتی که از رهبری می‌گرفت می‌توانست تنش‌های منطقه‌ای و خارجی را از بین ببرد. ایشان در داخل نیز براساس سیاست اعتدال، واقع‌گرایی و واقع‌نگری می‌توانست با اصلاح‌طلبان توازن برقرار کند. البته که ایشان ریشه‌هایی نیز در جریان اصولگرایی داشت و از قبل انقلاب با موتلفه و غیرموتلفه ارتباط داشت؛ آنها از آقای هاشمی برای جلسات سخنرانی و تفسیر و جلسات مذهبی‌شان دعوت می‌کردند و آقای هاشمی می‌توانست وزنه خوبی برای برقراری اعتدال در جبهه داخلی نیز باشد.»

این خبر را به اشتراک بگذارید